بررسی نوروز از منظر خنده

۱-    چند وقت پیش کتابی خریدم با عنوان “لطیفه و ارتباطش با ناخودآگاه”، اثر “زیگموند فروید”.
هنوز این کتاب را کامل نخوانده‎ام اما تا همین جایی که مطالعه کرده‎ام، موضوعات جالبی را در آن یافته‎ام.
۲-    خواندن صفحاتی از این کتاب فکری را در ذهنم به‎وجود آورد که در پی آن به کتاب “نمایش در دوره‎ی صفوی”، اثر “یعقوب آژند” رجوع کردم.
چون به جوابی که می‎خواستم نرسیدم به کتاب “نمایش در ایران”، اثر “بهرام بیضایی” و “ریشه‎های نمایش در آیین‎های ایران باستان”، اثر “محمد علی رحیمی” و “آرمین رهبین” هم رجوع کردم.
حتی به “چکیده مقالات دومین سمینار بین‎المللی نمایش‎های آیینی و سنتی” هم رجوع کردم ولی کماکان سوالم ادامه داشت.

سوال این بود که رابطه‎ی میان “شادی” که در کتیبه‎‎های داریوش از آن سخن به میان آمده با لطیفه‎هایی که امروز در میان ایرانیان متداول است، چیست و البته جایگاه “خنده” در این میان کجاست؟

نتوانستم از میان کتاب‎ها و مقالاتی که در بالا نام برده شد، به جوابی که در ذهنم به دنبالش بودم برسم، اما موضوعاتی که در آن‎ کتاب‎ها اشاره شده بود مکمل نوشتاری شدند که دیشب خواندم و تا حدی مسیری که باید پاسخم را در آن بیابم مشخص کرد.

۳-    شاید حدود دو سال پیش کتابی خریدم با عنوان “ریشه‎های تاریخی قصه‎های پریان”، اثر “ولادیمیر پراپ”. دیشب به صورت اتفاقی به سراغ این کتاب رفتم و این در حالی بود که حداقل دیشب به دنبال جواب سوالی که در بالا ذکر کردم، نبودم.
به فهرست کتاب نگاه کردم و متوجه شدم که عنوان بخش پایانی این است:
“خنده‎ی آئینی در فولکلور”. حدود ۵۰ صفحه را بی‎درنگ خواندم و البته که چقدر عالی بود.

بعد از مطالعه‎ی دیشب شاید به پاسخ سوال اولیه‎ام نرسیده باشم، اما علت دغدغه‎هایی که خودش دلیلی بود برای ایجاد آن سوال را دریافتم.

آنچه که می‎توانم در اینجا بنویسم این است که:
۱-    وجود نمایش‎های خنده‎داری همچون خیمه شب بازی، سیاه بازی، کچلک بازی، تخت حوضی (رو حوضی)، دلقک بازی، بقال بازی و از این قبیل و ظهور شخصیت‎هایی همچون مبارک، مسخره، طلحک، ندیم، حسن کچل، سیاه و از این دست، جایگاه خنده را در سرزمین ایران نشان می‎دهد. که البته باید با جایگاه نمایش‎های سوگوارانه مقایسه و مورد تحلیل قرار گیرد.
۲-    ولادیمیر پراپ می‎نویسد: “خنده اهمیت دینی و آئینی معین و مشخصی دارد.”
و ما می‎دانیم که نوروز یک مراسم باستانی آئینی است که بسیاری از مراسمی که در زمان نوروز در ایران متداول بوده، شادی و خنده‎ی مردم را باعث می‎شده است.
“فرویدنبرگ” عقیده دارد: “خنده به عنوان تولد خورشید معنا پیدا می‎کند.” یونانی ها مفهومی دارند با عنوان “هلیوس ته گلوس” به معنای “خورشید و خنده”.
و ما می‎دانیم که یکی از دلایل اهمیت نوروز، به خورشید وابسته است.
“هومر” از “خنده‎ی زمینی که سبز می‎شود” سخن می‎راند. آیا منظور بهار و باروری و رابطه‎اش با خنده در این‎جا بیان نشده؟

۳-    یادتان هست وقتی بچه بودیم گاهی برای همبازی‎هایمان خودمان را به مُردن می‎زدیم و بقیه برای اینکه دروغی بودن مرگ را آشکار کنند غلغلک می‎دادندمان تا ما را بخندانند. بنابراین آیا خنده به معنای “زندگی” و “ضد مرگ” نیست؟
به عنوان مثالی دیگر آیا ما به این خاطر کودکان را غلغلک نمی‎دهیم تا آن‎ها بخندند و ما حضور زندگی را در خنده‎هایشان بیابیم؟

“پراپ” عقیده دارد که گاهی خنده ممنوعیت دارد و آن وقتی است که شخص زنده‎ای وارد دنیای مردگان می‎شود. “هنگامی‎که یک شخص زنده وارد جهان مردگان می‎شود باید زنده بودن خود را پنهان دارد وگرنه خشم ساکنان آن دیار را علیه خود، به عنوان متجاوزی که از آستانه‎ی ممنوع گذشته است، برخواهد انگیخت. وی با خندیدن زنده بودن خویش را برملا خواهد ساخت.”
در جای دیگری می‎نویسد: “به طور کلی، خندیدن در جهان مردگان غدغن است.”

شاید (گفتم شاید) این عقیده‎ی “پراپ” را با نهی از خنده و نخندیدن در جامعه‎امان، و پنهان‎کاری‎هایمان در کارهایی که به شادی و موفقیت مرتبط است، را بتوان با عدم شور و زندگی در کشورمان مقایسه کرد.

“پراپ” با تاکید بر “الهه‎های زایش که می‎خندند”، خنده را امری متقدم بر آبستنی می‎داند و آن را اینچنین با زندگی و باروری ربط می‎دهد:
در یک اسطوره‎ی “شَمَنی” آمده است “با گذشتن از سه آستانه‎ی خندان، من روح زنده‎ی پسر تو را باز پس خواهم آورد.”

۴-    خنده را شاید بتوان از نقظه‎نظر فرهنگی، یک “کد فرهنگی” Cultural Code ارزیابی کرد. در شاهنامه، سهراب در هنگام زاده شدن می‎خندد. زرتشت هم وقتی به دنیا آمد، خندید. یونانیان خدای خنده (Gelos) داشتند و رومی‎ها ریسوس Risus=خنده را به عنوان “مقدس‎ترین و زیباترین خدا” می‎پرستیدند.

۵-    موضوع جالب توجه دیگری که وجود دارد این است که:
در بسیاری از موارد مساله‎ی زایش انسان در اسطوره‎های قدیمی‎تر، توسط یک زوج نیست، بلکه فقط صحبت از جنس ماده است و گویا نقش جنس نر را “خنده” بر عهده می‎‎گیرد.
بر این اساس، آیا می‎توان نتیجه گرفت که بعدتر و با جایگزینی جنس نر به جای “خنده” در سناریوی جفت انسانی، باعث شد تا قصه‎ی آدم‎ها بیشتر جدی شود و کمتر با شادی همراه باشد؟ و در پی سوال قبلی، آیا در جامعه‎ای که مرد سالار است، خنده کمرنگ‎تر نمی‎شود؟

۶-    تا جایی که من درک کردم خنده در اسطوره‎ها و افسانه‎ها ارتباط بیشتری با زنان دارد تا مردان. اسطوره‎ها و قصه‎هایی هست که اشاره به نخندیدن شاهزاده خانم‎ها (مثلا نسمیانا) و الهه‎ها (مثلا دمتر) دارد و همه‎ی تلاش‎ها در این جهت است که این‎ها بخندند. در داستان “سیندرلا” هم، همه‎ی حیوانات و موجودات آسمانی کمک می‎کنند تا او شاد باشد و بخندد و نهایتا با شاهزاده وصلت کند.
و همان طور که در بالا اشاره شد، خنده با زایش و زندگی در ارتباط است که این مورد هم با زنانگی بیشتر از مردانگی مرتبط می‎شود.

نهایتا این‎که بنده به جوابم نرسیدم ولی دانستم که سوال‎ها زیاد است از جمله این‎که:

آیا ما ایرانیان امروز همچون گذشته می‎خندیم؟ یا همیشه همینطوری بوده‎ایم؟
کدام مردم از کدام جغرافیای ایران بیشتر می‎خندند؟
اگر به شاهنامه رجوع کنیم شاهان و پهلوانان و زنان و مردان بیشتر می‎خندند یا بیشتر اندوهگینند؟
امروز و در کشور ما زنان بیشتر می‎خندند یا مردان؟


پی‎نوشت: عنوان این نوشتار می‎تواند موضوعی برای تحقیق باشد.

دیدگاه‌ها

  1. رضا

    سلام
    ای کاش همه ی افراد جامعه به موضوعات و نوشتارهای شما دسترسی داشتند ، چرا که شما همیشه به مسائلی اشاره می کنید که با وجود اهمیت زیاد ، در جامعه امروزی ما فراموش شده اند می توان گفت مثل نفس کشیدنی که ما فراموش میکنیم تنفس می کنیم در حالیکه آنرا پیوسته انجام میدهیم . هرچند خندیدن لازمه ادامه حیات نیست اما می توان گفت روح زندگی است بطوریکه در ضرب المثلهای ما هم آنرا دوای هر درد بی درمان می دانند. دست کم نوشتارهای شما ما را اندکی به یاد چیزهایی می اندازد که لازمه زندگی است اما فراموش کردیم. کاش موضوعات شما به عنوان مقالات جراید برای همه ی هموطنان در دسترس عموم بود. 
    ……………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام رضا جان. سپاس از لطفت و به امید دیدار.

  2. suzan

    SALAM,MOZOOE JALEBIYE ,MAMNOON.
    ……………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس.

  3. مجید

    مطلب رو خوندم. یه سری واژه ها اومد به ذهنم:
    خنده شیرین
    خنده تلخ
    خنده مستانه
    خنده شیطانی
    نیشخند
    پوزخند
    تبسم
    قهقهه
    خنده عصبی
    زهرخند
    درمان (خنده درمانی)
    ورزش (خنده یکی از بهترین ورزش ها است)
    و…
    به نظر میرسه که ابعاد این مفهوم خیلی گسترده است. یعنی خنده از اون واژه هایی است که خودش کلی واژه های مکمل داره.
    در مورد رفتارشناسی خنده بین ما ایرانیها (در زمان حال)، به نظرم میاد که ما دو دسته رفتار داریم. در جمع های عمومی غالبا افرادی کم خنده هستیم، اما در جمع های صمیمی و اصطلاحا دور همی (که ناخودآگاه شاید به اصالتمون رجوع می کنیم)، خنده جایگاه بیشتر ومهمتری داره.
    ……………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. توفان فکریت رو هستم.

  4. حسين

    سلام استاد خبر دار شدم آقای گهستونی به خاطر موفقیتش در حرفه خبرنگاری مورد تجلیل قرار گرفته ولی این خبر مهم هیچ کجا در سایتهای دوستان بازتابی نداشته آقا خبر صحت دارد؟ممنون به امید دیدار
    ……………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. بله می دونم. امیدوارم قدر او و شما و بقیه دوستان را بیشتر بدانند.

  5. رها

    با سلام و احترام
    شاد بودن یک هنر است.
    من این هنر را ندارم.
    آیا از دوستان کسی این هنر را میداند؟
    ……………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام.

  6. Fariba

    سلام
    چه جمله قشنگی که قصه آدمها جدیه .
    من خیلی دوست دارم جواب درست این ۴ تاسوالو بدونم ولی اگه اجازه هست در مورد یکیش نظر بدم چون فکر میکنم در همه جا، مردها از زنها بیشتر میخندندالبته اگه ارتباط خنده با شادی و پراسپریتی باشه و از روی خوش خندگی نباشه فقط. دیشب فیلمی دیدم اسمش north country که از روی داستان واقعی ساختند یک زن جوان وزیبا با بازی چارلیز ترون که شوهرش کتکش میزنه میره با دو بجه ش مینه سوتا پیش خانواده ش در حالیکه پدرش هم بخاطر اتفاقات گذشته ازش حمایت نمیکنه مجبور میشه در یک معدن که مردونه هست کار بگیره و اون ومعدودزنهای اونجا مورد sexual harrassment قرار میگیرند بعد اون مبارزه میکنه وبا کمک یک وکیل معدنوسومیکنه و قانونی برای حمایت زنها تصویب میشه و این داستان مال ۲۰ یا ۳۰ سال قبل در آمریکاست. بنظرمن هنوز در هیچ جایی از دنیا زنها به حقوق برابر نرسیدند اینهمه شرکتهای خارجی که خودم دیدم ، هیچکدوم مدیر ارشدش زن نیست و اکثرا دستیاز و معاون هستند. البته در غرب زنها آزادی فردی اجتماعی دارند، قانون خانواده به نفعشونه ، چیزی براشون تابونیست وخیلی چیزهای دیگه ولی من فکر میکنم همه اینها، براشون خوشبختی کامل نیوورده و حتی از بعضی جهات مثل خانواده ، گرفتاری اونها از بخشی از زنهای جامعه مردسالار که خانواده خوبی دارند، خیلی بیشتره. اینه که احتمالا زنها در همه جای دنیا نباید بتونند خیلی بخندند.
    ……………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس برای نوشتن.

  7. پونه

    سلام برای مهرماه -اواخر مهر اوایل آبان-همراه تور به هندوستان نمی رید که افتخار همراهیتون رو داشته باشیم؟ اگر این سفر جزو برنامه تون هست لطف می کنید اطلاع بدید؟
    ………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. اگر رفتنی باشم، حتما این کار رو انجام میدم.

  8. عاطفه

    به رها:
    من این هنر را می دانم. از ته دل.
    به سادگی خود واژه ی ساده!
    اندوه زنگار است!
    ………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام.

  9. حامی

    سلام

    در مورد جاهای دیگر خبر ندارم . اما مردم شهر من از آن دسته مردمی هستند که بسیار
    جدی و عبوس اند و به سختی می خندند . در کل زندگی را سخت می گیرند.

    در مورد نوروز , که یک جشن بزرگ است . و جشن به معنای نیایش است . و نیایش تنها زمانی معنا می یابد
    که روح در آرامش و شادی غرق باشد. خنده و شادی واکنش طبیعی حالت سرور است . و زندگی سراسر
    جشن و نیایش است . و این چیزیست که ما آن را از یاد برده ایم .
    این هنر را در کار آموختنم . خندیدن طبیعی و کودک وار که وابسته به عوامل بیرونی نیست .
    شاد باش و رها آرش عزیز
    ………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس.

  10. آلما سادات

    سلام می خواستم وبلاگتونو لینک کنم خواستم قبلش اجازه بگیرم
    ………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. شما لطف دارید.

  11. بهاره

    سلام ,
    به موضوع جالبی اشاره کردید ,خندیدن هم مثل خیلی از موضوعات دیگه به فراموشی سپرده شده وبیشتر غم واندوه در چهره ها دیده میشه کمتر کسی رو میشه دید که واقعا شاد وخندانه .
    شاد باشید و رها .
    ………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. سپاس.

  12. لیلا

    سلام
    خنده موضوع بسیار جالبی است. همین حالا که مطلب شما را می خواندم خیلی چیزها به ذهنم رسید که باید یک روز سر فرصت بنویسمشان اما آنچه الان می توانم بگویم حاصل یک تجربه شخصی است. وقتی مادربزرگ من از این دنیا رفت ، همه چیز برای من رنگ دیگری گرفت . حالا هیچ چیز مثل گذشته نیست . رنگها ، بوها ، شادیها، غمها ، همه همه شکل دیگری دارند. تا مدتها خنده های من جز روی لبم ، هیچ جای دیگر وجودم و البته در قلبم وجود نداشتند. به همین خاطر فکر می کنم اگرخندیدن برای مردم سرزمین ما کمی سخت شده شاید به خاطر اینهمه غم از دست دادن باشد، غم از دست دادن بزرگ مردان ، از دست دادن….
    …………………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام.

  13. راحله

    سلام.. یادداشت شما بسیار جالب و خواندنی بود.. ممنون
    به نظر من خنده و شادی ارتباط تنگاتنگی داره با احساس هر فرد نسبت به خودش.. فرقی نمی کنه که زن باشیم یا مرد.. ثروتمند باشیم یا فقیر، تحصیلکرده باشیم یا بی سواد،مجرد باشیم یا متاهل و اساسا اونقدر تفاوتی نداره که در ایران باشیم یا اروپا یا افریقا.. خنده برمیگرده به رضایتمندی و برداشتی که هر کس از شخصیت خودش داره.. اگر درباره شخصیت خودمون احساس مثبتی داشته باشیم، اگر فرد پر تلاشی باشیم و زندگی رو رها نکنیم… اگر تشنه آموختن و کشف نادانسته ها باشیم، اگر ذهن پویایی داشته باشیم و هر روز چیز تازه ای رو پیدا کنیم، اون وقته که نسبت به وجود خودمون احساس مثبتی پیدا می کنیم و به شادی عمیقی می رسیم… وقتی قلب شادی داشته باشیم، دیگه لازم نیست دنبال بهانه ای برای خندیدن باشیم، آرامشی که از این شادی وجود ما رو لبریز می کنه، باعث میشه که به همه دنیا بخندیم
    …………………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس.

  14. فرامرز

    سلام
    میخاییل باختین یک نشانه شناس است و کتابی دارد که ترجمه فارسی آن تحت عنوان “سودای مکالمه، خنده، آزادی” توسط نشر چشمه منتشر شده. از منظر علم نشانه شناسی کار بسیار خوبی است. البته باختین قدری کارهاش سنگینه. ارادتمند. فرامرز
    …………………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس فراوان بابت معرفی این کتاب.

  15. آذرنوش مختاری نژاد

    با سلام و سپاس از طرح مسئله شادی و خنده در زمانی که دستیابی به آن و احساس آن دردیگران بسیار دور از ذهن است.
    بله . داریوش بزرگ از شادی سخن گفته . شادی ای که در وجود انسان باید باشد و آن حاصل نمی گردد مگر با تأمین معیشت و امنیت برای او ودیگران . نه اینکه صرفاً فیلمی ببینیم و بخندیم یا لطیفه ای بشنویم و بخندیم یا به طرق مختلف برای لحظاتی به صورت مجازی به شادی یا خنده دست بیابیم.
    آن شادی که مدٌ نظر بوده شادی ای است که انسان با دیدن شادی همگان احساس میکند و آن حاصل نمی شود مگر با احساس امنیت و آرامش اقتصادی ، امنیت اجتماعی ، امنیت شغلی و فرهنگی . امنیت فکری و روانی و عقیدتی و احساسی و امنیت جانی و شخصیتی . در کشوری که همه شادند . همه میخندند . همه حق و حقوقشان رعایت میشود . درکشوری قانونمند همه دروجود خود احساس شادی میکنند. زمانی که می بینی محیط زیست در امنیت است . آب و خاک و هوای پاک و تمیز را میبینم و حس میکنیم ، دروجود خود احساس شادی میکنیم. در جایی که مسئولین دلسوز چشم و گوش و جان درراه خدمت گذاری به مردم خود داده اند همه احساس شادی میکنندو فرآیند آن خنده است که امری ظاهری و حسی است که از شادی درونی نشأت میگیرد.

    فراموش نکنیم که : بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش زیک گوهرند
    چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار……………..
    …………………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس از شما.

    و

  16. s

    سلام ،موضوع جالبی بود ازاینکه ذهن پویا و خلاقی دارید تبریک می گم ، یادم میاد قدیمای نه چندان دور خندیدن بازار بیشتری داشت ، خانواده ها ، همسایه ها بیشتر دور هم جمع می شدند و می گفتند و می خندیدند .اما حالا مردم حتی به خنده و شادی دیگران حسادت می کنند .انگار در کشور ما خندیدن مجاز نیست.شاد باشید.
    …………………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس از شما.

  17. محمدعلی

    این کتاب را از کجا تهیه کرده‌اید؟ منظورم کتاب فرویده.
    هر چه در بازار می‌گردم پیدایش نمی‌کنم.
    لطفا مشخصاتی شامل نام ناشر و سال نشر و شابک را بنویسید.
    سپاس
    ………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. فکر کنم من از کتاب فروشی امیرکبیر تهیه کردم. الان مشخصاتش رو ندارم. موفق باشید.

  18. kimiya

    salam, kheili etefaghi in moghey shab dar asare bikhabi, omadam matlabi raje be elaheha search konam, ke be samte webloge shoma sogh dade shodam, mataleb kheili aliyand, mamnon az motaleteton, va mamnon ke ba in neveshteha chekidey ona ro dar ekhtiare digaran mizarid… take care
    ……………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. ارادت دارم.

  19. شادی گنجی

    جالب بود . . . به ویژه برای من ارتباط بین خنده (شادی) با زندگی . . . چه خوبه آدم از اسمش راضی باشه…
    من اما سوال دیگری در ذهنم شکل گرفت: ارتباط بین خنده، دیوانگی، آزادی، رهایی!!!
    …………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. ارادت داریم قربان.

  20. گندم

    سلام
    خنده شادی نشاط وجد و در نهایت سعادت مسیری که طی می شود تا به یقین برسیم خوشبختیم سوالی که مطرح نمودید موضوع سخنرانی آقای قمشه ای بود که دوران دانشجویی دیدم یادم است که به جواب سوال رسیدم آنقدر یادم هست که شادی لطیفه گویی نیست مفهومی فراتر از این داشت غم نماد شیطان بود و همه تلاش شیطان در غمگین نمودن آدم است شاید همان احساس پس از ارتکاب اشتباه .
    جوزف کمبل سعادت را با وجد هم سنگ می داند شاید همان احساس رضامندی است برخی از اسطوره ها می گویند باید در مرکز دایره بود نه بر محیطش که گاه افول کنی گاه صعود . جواب را می دانم بیانم مشکل دارد کمبل می گوید تنها لحظاتی از زندگی احساس خوشبختی می کنید که شاد باشید. لطیفه گویی در فرهنگ ما به لودگی می انجامد . شادی عمیق تر است .
    وقتی شاد باشیم افکار مثبت خواهیم داشت و در نتیجه فکر ودست ما می شود کاشیکاری های اصفهان که روح از قالبش هنوز جدا نشده.
    ………………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سپاس.

  21. Parisa.B

    Salam , fogholade ast in neveshte va che mozoe jaleby ast baraye tahghigh.
    Moafagh bashid.
    ………………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. خوشحالم که چنین برداشتی دارید.

  22. گندم

    دوباره سلام کلمات دکتر قمشه ای یادم نمانده همینقدر می دانم که از ان به بعد در انتهای همه برگه های امتحانی ام به جای موفق و موید باشید می نویسم شاد باشید .
    ………………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. شاد باشید.

  23. سیما سلمان‌زاده

    عجب درآمدی برای norouz1400# میشه.
    نوروز، تولد خورشید، خنده زمینی که سبز می‌شود و …
    امیدوارم ایران، سرزمین لبخند بشه (به نظرم تایلند واقعا اینطور نیست)
    ………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام.

  24. Masi

    عمیقا این متنتون رو دوست داشتم استاد، خیلی زیاد.
    بررسی عجیب و جذابی بود برام.

    فقط اینکه این خنده، همون خنده ایی باشه، که باید باشه!

    گاهی در درون ما اون اتفاقی که شعف و شادی داشته باشه و خنده رو به لبمون بیاره، نیفتاده …..صرفا لبی ست که کمی گشوده و کشیده شده.

    سایتتون “زندگیه” “ضد مرگ”
    خنده به لبم میاره از سر شوق و انسجام و پیوستگی و ارتباط…..معرکه می نویسین استاد!
    ………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سپاس از اینکه همراه هستید. زنده باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *