دیدگاه‌ها

  1. المیرا

    بله قطعا….
    اما من دوست دارم نقش خلاق تری (فاعلانه ) برای فرد در نظر بگیرم….فردی که تاثیر اون اتفاق جزیی را به اجرا در اورد…و موثرش کرد
    ………………………………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. ما دوست داریم که سرنوشتمون با اراده و خواست خودمون ارتباط داشته باشه. اما باید تحلیل کنیم که واقعا اینطوری بوده.

  2. zahra

    ﺑﻨﻈﺮﻡ ﺍﻳﻦ ﻓﻘﻂ ﻳﻚ ﺟﻤﻠﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﻴﺴﺖ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺗﻔﻜﺮ ﺩﺭ ﺷﻤﺎ ﻋﻤﻴﻖ ﻧﻴﺴﺖ .

    ﭼﻮﻥ ﺍﻳﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﺯﻳﺎﺩ ﺑﻪ ﺭﻭﺣﻴﻪ ﺷﻤﺎ ﻧﻤﻴﺎﺩ. ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺍﺻﺎﻟﺖ ﻓﺮﺩﻱ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﺩﺍﺭﻳﺪ.
    ………………………………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. شما درست می گی. شاید برای همین عنوان مطلب، علامت تعجبه.
    کمی باور کمی ناباوری.

  3. مریم

    سلام آرش جان
    اتفاقات جزیی درکنار هم میشه کل زندگی. یه جاهایی آگاهانه مسیر زندگیمون رو رقم میزنیم یه جاهایی اراده ما خیلی دخیل نیست. اما بررسی و تحلیل در هر مقطع از زندگی خوبه و کمک میکنه. فقط اینم باید هر لحظه در نظرمون باشه ما نسل خاصی بودیم در شرایط خاص و مهمتر اینکه باخودمون مهربان باشیم !
    ………………………………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. موافقم.

  4. مهدیس

    سلام. گاهی که جراتش رو نداری که مسیر زندگی رو ببری به اون سمتی که دوست داری، آرزو می کنی کاش یکی از این اتفاقات جزیی و موقت برات بیفته و یک راحتی خیال پایدار برات بیاره. من تجربش رو دارم. هیچوقت جراتش رو نداشتم که بگم اگر اینقدر مشتاق رفتن به کلاس فیزیک هستم بخاطر اینه که بعدش با الهام می شینیم و کلی شعر می خونیم. اگر حساب دیفرانسیل رو اینقدر دوست دارم برای اینه که معلمم برام کلی از موسیقی و خطاطی و حافظ حرف می زنه و اگر یه روزی دلم می خواست مثل پدرم مهندس باشم واسه این بود که پدرم اولین بار شاهنامه رو داد دستم برام از عبید خوند و با ابیات دیوان پروین یه بازی درست کرد تا راحت تر اونها رو بخاطر بسپارم و اون زمون تو بچگی ها فکر می کردم باید حتماً مهندس باشی تا این کا را رو بکنی. اما من هیچوقت جراتش رو نداشتم تو روی همه وایسم و بگم من آدم اعداد موهومی و سهمی و ماتریس و پیچ و مهره و ماشین نیستم. با همه بی اعتقادی به شانس و سرنوشت و این مزخرفات یک جا یک اشتباه من رو نجات داد. کدی که قرار بود با ۷۱ شروع شه، شد ۱۷. به همین سادگی. مهندسی مکانیک تبدیل شد به مدیریت جهانگردی اونم تو تبریز. اتفاقی جزیی که سرنوشت رو عوض کرد. حالا فکر می کنم زندگی تو مسیر درست تریه. اما از بعد از اون اشتباه تا امروز بقیش همش انتخاب بود. من یکبار هنگام ورود به مقطع کارشناسی ارشد بخاطر شاگرد اولی فرصت تغییر رشته رو داشتم به MBA. ولی گردشگری برای من بهترین اتفاق بود و من اینبار انتخابش کردم و بخاطر داشتنش خیلی تلاش کردم. دوستی داشتم که دقیقا بخاطر همین اشتباه با من وارد همین رشته شد (تو ارتکاب این اشتباه سازمان سنجش هم مقصر بود بخاطر همین بعضی ها اون سال این اتفاق براشون افتاد) ولی اون هیچوقت باهاش کنار نیومد و موند. همونجا، درست وسط یک اشتباه موند و هرگز نخواست ازش بیرون بیاد.
    هنوزم گاهی که اوضاع سخت می شه به اتفاقات (یا شاید اشتباهات!) کوچولویی که این گوشه کنارا وجود داره فکر می کنم. به اتفاقاتی که حالا دیگه به نظرم به امید اونها زندگی کردن احمقانه ترین روش زندگیه. تنها راه کنار گذاشتن روحیه تسلیم پذیریه، از حاشیه امن بیرون آمدنه و از بین تماشاچی ها درست به وسط گود خزیدنه.
    ………………………………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. زنده باد.

  5. شاهین

    همیشه “تقدیر “مانند معشوقه زیبا و عشوه گری است که گاهی انسان “ابر مرد “را دنبال خود می کشاند….
    ………………………………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. تعبیر جالبیه.

  6. المیرا

    خب …این همون داستان معروف وتکراری جبر یا اختیار در سرنوشته که همه فلاسفه یک عمر روش فکر کردن…و حالت بینابین اش به نظرم دقیقتره….

    در اصلی ترین موضوعات جبر حاکمه…جنسیتت ..سن ات….مملکت وریشه هات….دوره کودکی واتفاقاتش وتاثیرات عمری اونها…وعملا در بین گزینه های از پیش موجود …ما فقط حق انتخاب داریم ونه کل گزینه ها
    ………………………………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. موافقم.

  7. ایران

    گاهی، نه، بیشتر دستخوش پدیده های سرنوشت ساز هستیم. یک دیدار، یک بوسه، یک آغوش میتواند راهت را عوض کند. به همین سادگی….
    ………………………………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. شاید.

  8. نادره

    من باور دارم جملاتت را آرش جان پدیده پدیده است واتفاق اتفاق است هیچ یک به خواسته ما رقم نمی خورد .پس خیلی وقت ها نمی توان فاعل بود.چاره ای نیست باید پذیرفت اتفاقات وپدیده هارو ولی می توان ازتمام آنها بهترین استفاده را کرد حتی اگر لازمه تغییر ۱۸۰درجه مسیر زندگیمون باشه.بعداز وقوع پدیده ما می توانیم فاعل های قویی باشیم.شاید آنچه گفتم قدری خام باشد ولی افکار شخصی ام بود ولی خودم هم نمی دانم چقدر درعمل قادر به انجامشان باشم
    ………………………………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. خوبه.

  9. Masi

    فکر می کنم واقعا اینطوره
    یک اتفاق، یک مسیر فرعی، یک دیدار، یک انسان ِ ناگهانی، یک کتاب که بی برنامه به دستمون می رسه…….
    میتونه به کلی مسیر زندگی و سرنوشتمونو تغییر بده….و ازما کلا آدم دیگه ایی بسازه

    و من تقریبا تمام این پدیده های موقت و اتفاقات جزیی رو با آغوش باز می پذیرم، بهمون شکل میدن، فکرمون رو سر و سامان میدن ( حداقل نتیجه اینکه میدونیم این پیامد ِ فلان اتفاق متعلق به ما نبوده و نیست و ازش دست می کشیم) فقط باید در امتداد اون مسیر ِ خودناخواسته انتخاب هامونو درست کنیم.
    بدون علامت تعجب حتی.
    به یاد تمام اداره هایی که تا امروز واسه کاغذ بازی رفتم افتادم……بدون پس و پیش و با یک قانون ِ نانوشته ِ معیوب و نا کارآمد…..همه شون همین شکلی ان
    گاها حتی اعصاب خرد کن تر و بی نظم تر.
    ……………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سپاس.

  10. لیلا

    سلام
    استاد تغییر باشیم
    نه قربانی تقدیر
    ……………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. جملۀ خوبیه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *