در چند نوشتهی قبلی، مطلبی با عنوان “هر تار مویم که سفید میشود بد جوری درد دارد” نوشتهام. گویا یکی از خوانندگان، دل پر دردی داشته و برایم چندین کامنت گذاشته و در پایان یکی از کامنتهایش درخواست کرده که جسارت انعکاس نظراتش را داشته باشم. بنده امر ایشان را اطاعت کردم و عین نظرشان را در اینجا میآورم.
…………………………………………………………………………………………………
خیلی از قدیمیهای این صنف به این ادعای شما ( که ایده برگزاری جشن راهنمایان از طرف شما بوده) با پاشنه پایشان خندیدندو بین این قدیمیها استادان واقعی هستند که شما در سن فرزندانشان هستید. اگر هفت الی هشت سا ل پیش شاهد و ناظر پیشنهاد ثبت ملی و جهانی راهنمایان از طرف یک پیشکسوت نبودم شاید من هم مثل آن ساده لوحانی که هر چیزی می نویسید باور میکردم که تمام ایده های گردشگری و چه بسا سیاستهای کلی سیاسی اقتصادی کشور مرهون شماست!!!! جالب است که تا کسی یک ایده جدید را بیان میکند (فرهنگسرای گردشگری )جنابعالی فورا اعلام میکنید که فکر شما بوده اما دم خروس از آنجا پیداست که اگر چنین پیشنهادی داشتید با بوق کرنا هزار بار اعلام کرده بودید.
اولین جشن از طرف جامعه راهنمایان برگزار شد وخیلی ها هم در این جشن شرکت کردندو در آن زمان چیزی بنام انجمن صنفی وجود خارجی نداشت تا با آن کسی به توافقی برسد!!!
آیا شما میتوانید علت تشکیل انجمن صنفی راهنمایان را در حالیکه جامعه راهنمایان موجود بود توضیح دهید؟
جامعه راهنمایان از بدو تشکیل تا به امروز با سازماندهی خود به شکل قانونی و بدون هیچگونه اغراض و جناح بندی سیاسی در تمامی مراحل بدنبال حقوق صنفی همه راهنمایان کشور بوده و هست و چرا بجای ملحق شدن به آن تصمیم گرفتید این صنف شکننده را تقسیم کنید؟!! آیا غیرازمقاصد سیاسی و جناحی و شاید هم اقتصادی جنابعالی و بعضی همفکران (که سابقه چندانی هم در امر تور لیدری و توریسم ندارید) در تشکیل به اصطلاح ngo های سیاسی برای دادن بیانبه های دشمن پسند و مسموم کردن اذهان جوانانی که به این صنف برای شناساندن ایران عزیزدل بسته اند دلیل دیگری هست؟؟؟!!!!
مسلما سفر دوروزه به شهرستانهای دیگر خیلی با ارزش است!! اما برای چه کسی؟؟!!! راستی هزینه این سفرهای یزد و تبریز و غیره را چه کسانی و با کدام ظابطه و با نظارت چه کسانی و به چه کسانی میپردازند؟؟؟ مسلما این شما هستید که باید جواب پس بدهید.
انجمن شما غیر از یک مجوز موقتی سه ساله از وزارت کار دارای کدام مجوز قانونی از متولیان رسمی توریسم کشور است؟؟
صحبت ازجنگ و جنگ رسانه ای و پیروزی در این جنگ میکنید!!!!! مسلما استفاده ابزاری از دین . سیاست و رسانه های جمعی که همفکران شما همیشه دیگران را متهم به ان میکنند شایسته شماست اما زیاد به داشتن یک کارت خبر نگاری ننازید!
برای اینهمه اظهار نظر در مسائل جهانگردی کشور و تدریس در این رشته مدرک استادی را از کجا و کدام دانشگاه کسب کرده اید در حا لیکه در سایت شحصی خود به نیمه کاره رها کردن تحصیلات در رشته کامپیوتر( چقدر مرتبط با مسائل توریسم کشورمیباشد!!!!!!) اعتراف دارید!!
امیدوارم همانطور که در سایت شخصی بیان کرده اید واقعا شجاعت انعکاس این نظرات را هم داشته باشید.
امضاء محفوظ
…………………………………………………………………………………………………
و اما جواب بنده: ۱- این از جرات بنده برای انعکاس نظر حضرتعالی. ۲- آن قدیمیهای صنف که با پاشنه پایشان به بنده خندیدند، مگر دهان نداشتند. البته حتما دهان نداشتند وگرنه خودشان جواب میدادند. ۳- شما هفتهشت سال پیش “شاهد و ناظر پیشنهاد ثبت ملی و جهانی راهنمایان از طرف یک پیشکسوت” بودید؟ معنی این جملهی گوهربار چیست؟ مگر راهنمایان را ثبت میکنند؟ اگر منظورتان ثبت روز راهنمایان است، تا جایی که بنده میدانم روز جهانی راهنمایان حدود دو دهه پیش ثبت شده، دوست نابغهی من. ۳- در مورد فرهنگسرای گردشگری، اتفاقا ایدهی اولیهی آن مربوط به من نیست و برای همین هیچگاه بیان نکردم که ایدهی بنده است. این ایده را اولین مرتبه حدود چهار سال پیش از دوستی به نام مزدک سلطانمحمدی شنیدم و در همان سال با همکاری محمد یزدانی و مزدک سلطانمحمدی برای اجرایی شدنش تلاش کردیم. اما این مرتبه بنده عرض کردم که «فرهنگسرای بینالمللی گردشگری» به وجود بیاوریم و در موردش اندیشیدم. دیگر اینکه بنده برخلاف تصور همهی دوستان از بیان ایدهی فرهنگسرای گردشگری ناراحت نیستم، بلکه از چگونگی ابراز آن ناراحتم. در ضمن خدمت شما عرض کنم که درک ایدههایی که بنده دادهام شاید برای شما کمی سخت و غیر قابل فهم باشد، بیخیالش شوید. ۴- در مورد اینکه فرمودید، “جشن اولین مرتبه از طرف جامعه راهنمایان برگزار شد” اگر منظورتان این است که آنها ایدهی برگزاری را دادند و به تنهایی جشن را برگزار کردند، فقط میتوانم به حضور بلندمرتبهی شما، یک زرشک! تقدیم کنم. ۵- اینکه در آن زمان انجمن صنفی وجود نداشت، بله وجود نداشت. اما خوب که چه؟ ۶- علت تشکیل انجمن صنفی را هر وقت هویت شما مشخص شد و جسارت حضور در جمع را پیدا کردید، برایتان توضیح میدهم. ۷- در مورد چند جملهی بعدی هم به تعداد جملههای بیمعنیاتان زرشک! تقدیم میکنم. ۸- در جواب این سوال که هزینه “این سفرهای یزد و تبریز و غیره را چه کسانی…” باید خدمتتان عرض کنم که «غیره» دیگر کدام شهر است که ما ندیدهایم و نمیشناسیم. اما بد نیست بدانید که بخشی از هزینهی سفر به یزد و تبریز را خود شرکتکنندگان تقبل کردند و بخشی دیگر را معاونت گردشگری سازمان کل و سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری آذربایجان شرقی، متقبل شد. حساب و کتاب ما هم مشخص است، اگر نگرانش هستید بیایید و ببینید. اما شما بگویید ببینم پولی که معادل ما از سازمان گرفتید و یک مراسم در سالن سازمان و در تهران برگزار کردید، کجا رفت؟ ما با همان پول و امکانات به تبریز سفر کردیم و یک شب اقامت در هتل چهار ستاره برای ۲۷۰ نفر داشتیم و دو صبحانه و دو نهار و یک شام و هزینه حمل و نقل دادیم، شما جامعهی محترم که میفرمایید “جامعه راهنمایان از بدو تشکیل تا به امروز با سازماندهی خود به شکل قانونی و بدون هیچگونه اغراض و جناح بندی سیاسی در تمامی مراحل بدنبال حقوق صنفی همه راهنمایان کشور بوده و هست” با آن پول چه کردید؟ ۹- اگر یک کم از قانون سردر میآوردید متوجه میشدید که انجمنهای صنفی اصولا از وزارت کار مجوز دارند و برای فعالیت نیازی به مجوز سازمان میراث فرهنگی ندارند. به نظر شما برای فعالیت انجمن صنفی آرایشگران باید یک سازمان به نام سازمان آرایشگرها به وجود بیاید تا آنها بتوانند فعالیت کنند؟ ۱۰- اگر دوستان چند کامنت و البته نام انتخابی شما برای این کامنتها و تمام نوشتههای بنده را بخوانند خودشان متوجه میشوند که چه کسی از ابزار دین و سیاست و … استفاده میکند. ۱۱- بله، بنده در رشتهی مهندسی کامپیوتر درس خواندهام و آن را اتفاقا نیمهکاره رها کردهام. هیچ مدرک آکادمیکی هم در رشتهی جهانگردی ندارم. اول اینکه آنقدر به خودم مطمئن هستم که اینها را با صداقت مطرح کنم. دوم این که ای استاد نابغه، برای درستکردن یک اشکنهی خوب نیازی نیست که خودت تخم بگذاری. بنده گردشگری نخواندهام اما به اندازهی تمام عمر شما و تمام خاندانتان کتاب خواندهام و سفر کردهام. هر وقت نابغهای همچون شما یارای مقابلهی علمی با بیسوادی همچون من را داشت، خبرم کنید. ۱۳- من که هویتم، مکانم، کارم و دوستانم مشخص هستند، اما هر وقت هویت شما هم مشخص شد هر جایی که خواستید تشریف بیاورید و جوابهایتان را رسما دریافت کنید. ۱۴-راستی اگر در میان دوستانتان از شما بزرگتر و البته عاقلتر هم هست بگویید ایشان به جای شما تشریف بیاورند جلو.
سخن آخر: فکر نمیکنم که تاکنون ایدهها و پیشنهادهایم را در بوق و کرنا کرده باشم. اما از طرفی معتقدم که برای داشتن ایران بهتر به ایدههای نو نیازمندیم. هرگز نگران این نبودم که کس دیگری از ایدههای بنده استفاده کند که اگر چنین بود در این سایت بخش ایدهها به وجود نمیآوردم و آن را به سادگی در مقابل دیدگان همگان قرار نمیدادم. اما حالا که این بحثها مطرح شد خدمت شما عرض کنم که نه تنها ایدهی برگزاری جشن از بنده بود بلکه پیشنهاد اجرای تور پیادهروی، صدور بیانیه (که امسال هم جامعه آن را تقلید کرد بدون آنکه به محتوای بیانیهی سال اول توجه کند که تا چه حد به آن نزدیک شده یا خیر؟)، آویزان کردن کارت تورلیدری از گردن در طول مراسم جشن، برگزاری نشست خبری، انتقال برگزاری جشن به استانهای دیگر، برنامه زمانبندی ساعت ۹:۵۷ در جشن امسال، تجلیل از کسانی که هم سفر و هم تحقیق میکردهاند، ساخت نماد و تندیس برای جشن، نیز از بنده بوده است. مابقی ایدهها برای برگزاری هرچه بهتر جشن نیز توسط محمدحسین یزدانی، ژاله ابراهیمی، پرتو حسنیزاده، شعله جلیلی، مهرانگیز حاتمی و بقیهی دوستان و همکاران ما در انجمن صنفی بوده است نه دوستان شما در جامعهی راهنمایان.
دیدگاهها
عجب !!
تا این مملکت رو داریم به جایی نمی رسیم
خدمون بذر نفاق میکاریم و بعد می نالیم که چه مزرعه زشتی!
این هم وضه راهنمایان ایران
شماها هر دو چرا سعی نمیکنید متحد باشید نه رقیب
…………………………………………..
جواب: دوست عزیز اختلاف عقیده، با بذر نفاق افکندن فرق دارد. حداقل بنده سعی دارم که گفتهها و شنیدهها شفاف باشد و این ربطی به بذر نفاق ندارد.
سلام آرش جان نظرات این خواننده محترم را خواندم و در ذهنم مواردی که از دیر باز نقش بسته بود تازه شد و خواستم نظرم را بیان کنم و واقعیات را آنگونه که هست بازگو کنم در حدی که به خودم مرتبط می باشد.
و اما به نظر بنده ایشان شخصی وایسته به جامعه راهنمایان است که فقط قصد در انحصار قرار دادن تمام برنامه ها در چارچوبه امنیتی و سیاسی یک مسیر سیاسی خاصی را دنبال می کند که مطمئنا توان از هم پاشیدن انسجام دوستان را ندارد چرا که همه جمعی که شما به دور هم گرد آورده بودی از یک وجه مشترکی تبعیت می کنند و آن هم تلاش برای تاریخ و سرزمین کشور آباء و اجدادیشان است.اگر پیشکسوتانی در راه اعتلاء تاریخ کهن این سرزمین تلاش کردند دور از انتظار نیست که نثل حاضر با رویکردی جدید و با ساز و کارهای امروزی همایش برگزار و بدور از هر گونه سیاست بازی برای دسترسی به اهداف خود تلاش کنند.وجود جامعه گردشگران دلیلی به عدم تشکیل انجمن صنفی نیست و هر تشکل در راستای اساسنامه خود حرکت می کند.ایشان ناراحت و نگران چه هستند شاید منافعی در جامعه راهنمایان دارند که وجود انجمن ضرری بر منافع ایشان دارد که اینقدر احساس نگرانی می کنند.
این را به جرات می توانم بگویم شما از بتن مردم بر خواستی و بدون هیچ اغماضی تلاش برای شناساندن تاریخ کهن این سرزمین دارید.
به طور مثال بنده که تمام تلاشم را برای شناساندن یک اثر باستانی در شهرم نمودم از طرف نهادها و دستگاههای مربوطه هیچ حمایتی نشدم و حتی با توجه به ۸سال سختی کار و خطرات از کمترین حقوق برخوردار نیستم و حاظر نشدند حتی تحت پوشش بیمه قرارم دهند بنده که فرزند یکی از شهدای جنگ خانمانسوز ۸سال ایران و عراق هستم و به تصور خیلی ها از بهترین امکانات برخوردارم ولی تنها کسی که مرا مورد لطف خود قرار داد انجمن صنفی شما عزیزان بود که همین لوح تقدیر خستگی ۸ ساله را از تنم زدود.و شما که با تیز بینی و دست خالی حتی از یک راهنمای بومی در دل کویر غافل نشدید و به شناسایی ظرفیتهای گردشگری در سطح کشور همت گمارده افرادی همچون دوستی که نظر دادند در صدد زیر سوال بردن زحمات شما دارند مطمئنم که چنین افرادی حتی الفبای گردشگری را هم بلد نیستند نه خود هنری در این عرصه دارند نه می خواهند کسی در این زمینه کاری بکند.
تشکلهای مردمی خالص ترین و بی منت ترین قشری است که می تواند کشور را آباد کند.
آرش جان تلاشهای خستگی ناپذیر شما و دوستانتان برای هیچ کس پوشیده نیست.شعار مخالفین شما این است چون با ما نیستید از ما نیستید و بر علیه ما هستید.
امیدوارم دوستان جامعه راهنمایان به جای این حرفها ایراداتشون رو برطرف کنند چون حداقل از همون روز برنامه کلی اشکال بیرون میامد که نشان از اتلاف پول های سازمانه چون هم پول رو گرفتند هم به گفته معاون گردشگری رفتن با خبرگزاری مصاحبه کردند گفتن آقای معاونت گردشگری ما رو پشت در میزارند و ما رو راه نمی دن به این میگن ضرب المثل توبره و آخور استفاده ابزاری از به قول خودتان دین و سیاست و… بهتره به جای اینکه زیر پای دیگران رو خالی کنید خودتون رو اصلاح کنید
مهم اینه همه تلاش میکنیم نتیجه و ثمراتش بعدن خودش رو نشون میده
بیخیال آقا بقیه سفرنامه تبریز بی زحمت منتظریم
آرش خان شما که نباید با هر هجوی ناراحت بشی و موشک جواب موشک بفرستی.
اگه توان مقابله علمی و اجرایی داشت که خودشو معرفی می کرد. آدم بی نام که نظرات مهم ندارند پس نیاز به بحث هم ندارد.
………………………..
جواب: موشک جواب موشک نیست سعید. بلکه کسانی هر روز به این سایت مراجعه میکنند و باید حقیقت را بدانند. برای صلح باید جنگید سعید.
ممنون از اقای حسین که با این مزخرفاتی که بعد از کامنت اولشون گفتن هویت واقعی و کثیف خودشون رو نشون دادن.معلومه از حوادث بعد از انتخابات خیلی سوختین. بیچاره باید بگم که این سوزش ادامه داره.در ضمن یک راهنمای تور نیاز به اطلاعات و اگاهی بالایی داره که اگر یک بار با اقای نور اقایی همسفر میشدی پی به این اطلاعات بالا میبردی. که البته در ذهن بیسوادی مثل تو اصلا نمیگنجه. پس خودتو خسته نکن. البته این حرفا از شخصیتی مثل تو بعید نبود چون نظیر شما به اراجیف گویی معروفین. زرشک بهترین پاسخ به شماست
من از آن یارو یک سئوال داشتم البته من یک انسان کاملا مودب هستم ولی اعتقاد دارم با هر آدمی باید مثل خودش رفتار کرد و فراتر از اینها این شیوه ادبیاتی جدید خودشونه.اما سئوال بنده:
میشه بگید جامعه راهنمایان روی چه حسابی برای یک عضویت ساده ۱۰۰هزار تومان از افرادی میگیرن که بنا به آمارهایی که دادن ۹۰% بیکارن در این حرفه ؟ و البته این پول بیزبان صرف چه خوش خدمتی میشه یا بهتر بگم در جیب چه افرادی میره؟ دلم سوخت با وجود این همه قدرت که فعلا در دستان بیکفایت شماست این همه میترسی که حتی نمیتونی خودتو تو یه سایت شخصی معرفی کنی؟یه راه برات دارم ان هم اینه که دهنتو ببندی و یه چند وقتی از مغزت اسفاده کنی البته میدانم کار سختی چون بهش عادت ندارین اما تمرین کن و مطالعه بهت خیلی کمک میکنه چون اگه اهلش بودی میفهمیدی که چیزی که باعث سازندگی و پیشرفته رقابت مفید و همیاری و همفکری نه راه و روش شما که ایران را داره به قهقرا میبره جناب با شهامت .
همیشه تا کاری انجام نمی شود، حرفی هم نیست، به محض اینکه کاری انجام می شود، گاهی بدون اینکه شرایط قبل و بعدِ انجام آن کار بررسی و مقایسه شود، سیل نقدها و بحث ها و بایدها و نبایدها پیش کشیده می شود، بعضی ها مغرضانه و بعضی ها هم دلسوزانه است. من از نحوه تشکیل و وظایف گروه ها و انجمن هایی که نام برده شده است، اطلاع چندانی ندارم ولی مطالبی به ذهنم رسید که می نویسم.
۱. اگر مراسمی که گویا منتقد محترم، در انجام آن دخیل بوده اند، اصولی، جذاب و کارا بوده، پس قطعا مخاطبان خاص خود را پیدا کرده و دیگر نیازی به مقایسه این مراسم با مراسم مشابه که توسط انجمن یا گروهی دیگر اجرا شده، نیست، مگر اینکه در کار خود شکی حاصل کرده باشند.
۲. اینطور که پیداست اعتبار مالی که در اختیار این انجمن قرار گرفته است منبع مشخص دولتی دارد و اگر منتقد محترم، اطلاعات کافی داشت، متوجه بود که استفاده کننده می بایست گزارش ریز هزینه ها را در قبال دریافت این اعتبار به منبع دولتی ارائه دهد (معمولا در ادارات و سازمانهای دولتی اوضاع بر این منوال است). پس قضیه شفاف است و جای هیچ نگرانی برای ایشان نیست.
۳. من واقعا متوجه نشدم ایشان به سیاست ایراد گرفته بودند یا به دین یا به تشکیل انجمن یا به فعالیت های موازی یا به برگزاری مراسم از طرف انجمن یا به شخصیت یکی از مدیران مجری این مراسم؟
خوب است فرهنگ نقد و انتقاد را بیشتر شناخت و ارج نهاد. باید فعالیت ها را نقد کرد نه افراد و شخصیت آنها را، آن هم منصفانه و نه مغرضانه. ربط دادن همه مسائل اعم از فرهنگ و دین و سیاست و … به هم و متهم کردن دیگران به سیاسی کاری و تخریب شخصیت آنها، کار درستی نیست و تنها نشان از کم مایگی فاعل آن دارد.
۴. در صورتی که منتقد محترم معتقد است، مجری این مراسم بی سواد!!!! است، چرا به سایت ایشان مراجعه کرده و مطلبی با این درجه از اهمیت را برای ایشان نگاشته است؟ ناگفته، خود پیداست که حتی منتقد محترم هم بر دانش، تجربه و مدیریت خوب جناب نورآقایی اشراف کامل داشته اند که این نقد را در سایت ایشان مطرح کرده اند.
۵. مطلب آخر اینکه همه کسانی که در دانشگاه درس خوانده اند این را می دانند که کسب مدرک دانشگاهی حتی با معدل بالا وقتی کاربرد نداشته باشد و با تجربه ی کار و گاهی تحقیق همراه نباشد، نه نشان دهنده معلومات بیشتر است نه می تواند باعث افتخار کسی باشد. داشتن دانش تنها به داشتن مدرک قاب شده دانشگاهی نیست.
در پایان برای همه خوش بینی و همدلی آرزو می کنم. امید که با انصاف همدیگر را تحمل کنیم و اگر انتقادی هست آگاهانه و دلسوزانه به قصد “اصلاح” مطرح کنیم. هم در اخلاق اسلامی (اگر معتقدیم) و هم از نظر انسانی، حفظ آبرو و احترام گذاشتن به دیگران امری پسندیده است. اولین مشقی که آموخته ایم “ادب مرد به ز دولت اوست ” را همیشه به یاد داشته باشیم.
با آرزوی موفقیت و سلامتی برای استاد نورآقایی.
خطاب به “حسین عاشورایی”:
گوش کن دوست عزیز —> اســـتغفرالله —> گوش کن بــــــرادر
حضرتعالی با اینهمه قدرت!!! و شهامت!!! و دانش!!!
که کاملاً مشخص است که از کدامین سازمانها
و دانشگاههایی چون oxford کسب نموده اید
حیف نیست این وقت گرانبهایتان را که می باید مثل همیشه!!! صرف خدمت به فرهنگ و اعتلای این سرزمین بکنید،
صرف کسانی مثل استاد نورآقایی —> باز هم اســــتغفرالله —> یک دروغگو!
و دوستان ساده لوحش، چون ما، میکنید؟
عزیزم از چه میترسی!!!
ما که: هم دروغگوئیم، هم بی سواد، هم دزد، هم بی دین، هم مزدور و دست نشانده
و شما: عالم و مجتهد و آگاه به امور زمان و پاک و قدیس و وطن پرست، با کلی قدرت و ثروت و ایده های نو برای پدران عَــــــرَبتان…
پــــــس از چه می ترسی؟؟؟
طفلکم.. عزیزکم.. پسرکم
حیف تو نیست که قلم عاشوریت را برای چو “مــــا”یی به هدر می بری؟
برادرم برو که، زرشـــــــــک، در انتظار لبیک توست.
فی امان الله
زرشک برای این علما کم است باید برایشان هورا کشید کف زد روی دستها بلندشان کرد و فریاد کشید هیبیب هورا هیبیب هورا و بعد سوتشان کرد به کره ماه نه اصلن حیف کره ماه باید پرتشان کرد در فضای بی فضایی تا شاید بتوانیم رها شویم از این همه بغض از این همه کینه از این همه بیسوادی از این همه پرررررررررویی
بعد از مدت ها بهت سر زدم و باز دیدم یه عده دارن دُم و گوش و سر و دست همدیگرو قورت میدن
و دقیقا منو یاد این کمدی کلاسیک های ابلهانه می اندازه
شماها دارین چیکار می کنین واقعا؟ دنیاتون داره غیر قابل فهم میشه…
…………………….یا من خیلی خسته تر از این جور بحث هام یا تو خیلی حال داری آرش جان
مواظب باش این جنگ شروع جنگ جهانی سوم نشه!!!!:)
………………………………………
جواب: اول اینکه خوش اومدی. دوم اینکه هر کسی دنیای خودش را داره و در اون دنیا در حال بحث و جداله. سوم اینکه من هم خیلی حال این کلنجار رفتنها رو ندارم، اما ظاهرا نمیشه آروم موند. اگر مسوولیتی نداشتم میرفتم و البته میروم.
سلام با جوابهایی که دادید به این نتیجه رسیدم همیشه هم جواب ابلهان خاموشی نیست مهم اینه که همه ی اون جمعی که در تبریز حضور داشتند راضی بودند از همه چیز مرسی از همه زحماتت به راهت ادامه بده به امید دیدار
به زودی گزارش کامل برخورد تحقیر آمیز آقای کسرایی پیشکسوت و عضو هییت مدیره انجمن صنفی راهنمایان فارس با یک معلم عاشق این مملکت بر روی سایت می آید تا چهره اصلی آنهایی که خود را پیشانی فرهنگ این ملت می دانند فاش شود و ……….چون گل ز ساده لوحی در خواب ناز بودم….اشک وداع شبنم بیدار کرد ما را ؟؟
حضرتی راهنمای گردشگری فارس
……………………………………..
جواب: سلام. متوجه موضوع نشدم.