جشن راهنمایان گردشگری سال ۱۳۸۸ در واقع سه روز (۳۰ بهمن، ۱ و ۲ اسفند) به طول انجامید. یک روز در تهران و دو روز در تبریز.
وحید نظری، امیر معیری و بنده از تاریخ ۲۸ بهمن ماه به تبریز رفتیم. دوستانی هم از کرمان و یزد و اصفهان، قبل از برگزاری جشن در تبریز به ما پیوستند تا کارهای باقیمانده را تا قبل از آمدن مهمانان انجام دهیم.
شما را به خواندن گزارش چگونگی برگزاری جشن به قلم پرتو حسنیزاده دعوت میکنم. همچنین عکسهای دوستان (عباس جندقی، فائزه صفری، سارا محسنزاده، ژاله ابراهیمی، ارژنگ انتصاری، امیر جعفری وحید نظری و بنده) را ببینید و لذت ببرید.
جشن راهنمایان گردشگری
سال سوم است که خانوادهی بزرگ راهنمایان ایران به بهانه دوم اسفند یا ۲۱ فوریه -روز جهانی راهنمایان گردشگری- گرد هم میآیند. گردهمایی اول سال ۱۳۸۶ در شهر تهران برگزار شد و طی آن راهنمایان پس از بازدید از کاخ-موزه گلستان، یک تور پیادهروی شهری از کاخ گلستان تا موزه ایرانباستان داشتند. در ادامه نیز همایشی در سالن موزه ملی برگزار شد. سال دوم برای آن که راهنمایان سایر استانها در این برنامه مشارکت داشته باشند و این روز زمینهساز آشنایی و تحکیم رابطه ایشان با یکدیگر باشد، شهر یزد میزبان راهنمایان شد. بدین ترتیب که روز اول، دیدار از شهرهای میبد و خرانق انجام شد و روز دوم، ابتدا تور پیادهروی شهری از تکیه امیرچخماق تا زندان اسکندر برقرار بود و پس از آن نیز همایشی در هتل صفائیه شهر یزد برگزار شد. اما امسال به همت انجمنهای صنفی راهنمایان گردشگری سراسر کشور سومین جشن روز جهانی راهنمایان گردشگری در شهر تبریز، برگزار شد.
برنامه تبریز در روزهای شنبه و یکشنبه اول و دوم اسفند انجام میشد؛ ولی لازم بود راهنمایان سایر شهرها به تهران بیایند و از آنجا عازم تبریز شوند. حال که ایشان زحمت سفر طولانی از استانهای خراسان، خوزستان، یزد، کرمان و شهرهای کاشان، قزوین و سمنان را بر خود هموار کرده بودند، راهنمایان تهران نیز تصمیم گرفتند شرط میزبانی به جا بیاورند تا از یک سو از این فرصت به نحو احسن استفاده شده و از سوی دیگر خستگی احتمالی دوستان نیز کمتر شود.
جمعه ۳۰ بهمن در تهران
صبح زود روز جمعه، گروههای خوزستان، کرمان، خراسان و چند راهنمای منفرد با قطار به تهران رسیدند. این دوستان با دو اتوبوس از راهآهن به مجموعه سعدآباد منتقل شدند؛ مسیر طوری در نظر گرفته شد که از تونل بزرگ توحید عبور کنند.
بعد از پذیرایی مختصری در بدو ورود به سعدآباد، گروه همراه استاد کیومرث غفاری، راهنمای پیشکسوت، از کاخهای ملت و سبز بازدید کردند و پس از آن برای صرف ناهار به سفرهخانه سنتی مجموعه سعدآباد هدایت شدند. در این فاصله راهنمایان یزدی نیز که ظهر با قطار به تهران میرسیدند به گروه پیوستند. پس از صرف ناهار، در سمینار تهرانشناسی در محل سالن همایش کاخ-موزه ملت، آقای دکتر حدادی دربارهی تهران، تاریخ معاصر مربوط به آن و نیز بافت شمیران و میدان تجریش برای راهنمایان توضیحاتی ارائه کردند. برای عصر آن روز برنامه گشت در میدان تجریش در نظر گرفته شده بود که باوجود هوای بارانی این برنامه نیز به خوبی انجام شد و دوستان توانستند در زمان مقرر در محل حرکت اتوبوسها حاضر شوند.
با تأکیدهایی که شده بود راهنمایان سایر شهرها که دیرتر به تهران میرسیدند، راهنمایان تهرانی، خبرنگاران، مهمانان ویژه، همه و همه در زمان تعیینشده در پارکسوار بیهقی حاضر بودند. اما شرکت حمل و نقلی که قول همکاری داده بود، در آخرین ساعات قبل از حرکت، بدقولی کرد. دوستان برای تهیه اتوبوس جدید به تکاپو افتادند و در نهایت با تلاش فراوان با یک ساعت تأخیر، گروه در شش اتوبوس به سوی تبریز حرکت کرد.
بین راه با توجه به آن که چند روز پیش از این، گروه پیشرو به تبریز رفته بودند و مکانهایی را که امکان توقف این عده را داشته باشد، مشخص کرده و فاصلهها را نیز در نظر گرفته بودند، دو توقف داشتیم.
شنبه اول اسفند در تبریز
با در نظر گرفتن تمام جوانب و شرایط، ساعت ۶:۳۰ صبح روز شنبه، در هوای لطیف پس از باران و برخلاف انتظار برای این فصل سال که نه چندان سرد بود، به شهر تبریز رسیدیم.
مهمانان به هتل تبریز و هتل گسترش که به فاصله کمی از هم قرار دارند، منتقل شدند. با هماهنگیهای قبلی و نیز تلاش راهنمایان تبریز، کار پذیرش هتل و پذیرایی صبحانه خیلی سریع و تقریباً همزمان انجام شد. طبق برنامهی تعیینشده ساعت ۹ صبح، برنامهی گشت در شهر تبریز آغاز شد. لازم به ذکر است که انتقال گروه بهوسیله هفت دستگاه اتوبوس متعلق به شهرداری تبریز صورت میگرفت. اولین مکانی که به مهمانان خوشآمد گفت، مسجد کبود بود. این بنای عظیم و باشکوه به سبب کاشیکاری و تزیینات معرق، به «فیروزه اسلام» شهرت دارد. بعد از آن راهنمایان از قسمتهای مختلف موزه آذربایجان دیدن کردند. در هر دو قسمت خانم احمدی از کارشناسان، توضیحاتی دربارهی این بناها ارائه داد. پس از آن بازدید از بازار بزرگ و مشهور تبریز در نظر گرفته شده بود. راهنمایان از راستهی طلافروشان و فرش عبور و بازدید کردند و در تیمچه مظفری جمع شدند تا به توضیحاتی درباره بازار گوش فرادهند. در ادامه مسیر در بازار گروه از حوزه علمیه، خانه مشروطه و مسجد جامع دیدن کردند.
برای صرف ناهار، رستوران قهرمانی در جاده تبریز-آذرشهر در نظر گرفته شده بود. از محل رستوران گروه به دو قسمت تقسیم شد؛ گروه کوچکی شامل خبرنگاران و نمایندگان استانها برای برگزاری جلسه نشست خبری به هتل گسترش رفتند، اما قسمت عمده گروه پس از صرف ناهار به طرف روستای سنگی و زیبای کندوان حرکت کردند. کمی از آغاز شب گذشته بود که گروه از کندوان به تبریز رسیدند. همه برای صرف چای و رفع خستگی در طبقه دوم عمارت ائلگلی، درنگی داشتند تا علاوه بر آن زیبایی دوچندان این بنا در شب، خاطرهای خوش برای راهنمایان بسازد.
پس از این استراحت کوتاه و دلپذیر، مهمانان برای صرف شام به رستوران دلستان منتقل شدند و بعد از آن برای استراحت به اتاق هایشان در هتلها راهنمایی شدند.
یکشنبه دوم اسفند در تبریز
از ساعت هفت صبح، رفت و آمد در هتلها آغاز شده بود، زیرا مهمانان باید اتاقها را تخلیه میکردند و پس از صرف صبحانه به محل برگزاری همایش در مجتمع فرهنگی پتروشیمی تبریز میرفتند. این در حالی بود که ساعت ۹:۵۷ برای آغاز همایش در نظر گرفته شده بود تا اهمیت زمان در کار راهنمایان گردشگری نشان داده شود.
طبق برنامه و زمانبندی، اتوبوسها حرکت کردند و مهمانان را به محل مجتمع رساندند. بیرون از سالن همایش، میزهای استانهای مختلف چیده شده بود و دوستانی از شهرهای مختلف بروشور، نقشه، سیدی و راهنمای شهر و استان خود را به دیگر راهنمایان ارائه میدادند و اینچنین امکان آشنایی بیشتر با مناطق مختلف کشور پیش آمده بود. چیزی که در این جنبوجوش قابل توجه بود، توجه همه به ساعت بود تا زمان را از دست ندهند و به موقع در سالن حاضر باشند.
ساعت موجود در سالن تنظیم شده بود و شمارش معکوس برای رسیدن به ۹:۵۷ آغاز شد. حس و حال حاضرین مانند زمان تحویل سال نو بود. در لحظه موعود،حضار بهپا خاستند و سرود جمهوری اسلامی ایران نواخته شد. پس از قرائت آیاتی از قرآن مجید مجری برنامه را ادامه داد. رئیس سازمان میراث فرهنگی استان آذربایجان شرقی و استاندار، توضیحاتی در خصوص وضعیت گردشگری و امکانات و سرمایههای موجود ارائه دادند. سخنران بعدی، بهمن حکیمی دبیر سومین جشنواره روز جهانی راهنمایان گردشگری بود. برنامه بعدی رونمایی از تندیس مخصوص این روز بود که راهنمایان استان اصفهان آن را طراحی کرده و به دست هنرمندان آن خطّه ساخته شده است. پس از رونمایی، از محمد یزدانی رئیس هیئت مدیره انجمن صنفی استان تهران و مسعود سیدحسنی دبیر دومین جشن راهنمایان دعوت شد که تندیس را به ترتیب و به طور نمادین دست به دست داده و به بهمن حکیمی اهداء کردند تا سال آینده در همین زمان به دبیر جشن بعدی تحویل داده شود. در ادامه، فیلمی از برنامههای سال قبل پخش شد که با تشویق حاضرین روبهرو شد. آرش نورآقایی،دبیر انجمن صنفی استان تهران، در خصوص فلسفه و هدف برگزاری این جشن توضیح داد. پس از آن نوبت مهمان ویژه جشن بود،دکتر پرویز رجبی، نویسنده و محقق، صاحب کتابهایی مانند «هزارههای گمشده»، «سدههای گمشده» و «جندق و طرود» و نیز مترجم کتاب «کویرهای ایران». پس از سخنان کوتاهی، هدیهای به رسم سپاس و ادب به وی اهداء شد.
زمان اهداء هدایای راهنمایان برتر رسید، اما پیش از آن لازم بود یادآور دوستان راهنمایی باشیم که دیگر در میان ما نبودند. یاد این عزیزان با پخش نماهنگی از عکسهای عباس جعفری، راهنما، خبرنگار و عکاس طبیعتگرد که شهریورماه امسال در آبهای خروشان کشور نپال ناپدید شده و نیز آناهیتا امینی و آرام احمدی که تیرماه سال جاری، جان خود را در سقوط هواپیمای توپولوف ایران-ارمنستان از دست دادند، گرامی داشته شد. در میان اشکهای حاضرین، هدایایی به رسم یادبود به مادران آناهیتا و آرام تقدیم شد.
پس از آن به شانزده راهنمای برتر از استانهای مختلف، جوایزی اهداء شد. در ادامه هدایایی نیز به پشتیبانان این برنامه، به عنوان سپاسگزاری و قدردانی داده شد. همچنین از خبرنگار برتر در حوزه میراث فرهنگی و گردشگری، دفتر خدمات مسافرتی برتر که ارتباط خوبی با راهنمایان داشته، کارمند برتر سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری آذربایجان شرقی و موسسه آموزشی برتر هم قدردانی شد.
پس از آن نوبت به قدردانی از دستاندرکاران این برنامه بود که پس از مدتها تلاش، نتیجه کار خویش را میدیدند. ابتدا راهنمایان تبریزی فراخوانده شده و مورد تشویق حاضرین قرار گرفتند، بعد از آن رابطین استانها که در این مدت رابط بین راهنمایان استان خود و دبیرخانه جشن بودند، روی صحنه آمدند. در نهایت نوبت دستاندرکاران استان تهران بود. بیاغراق میتوان گفت جمعیت هر دو کفه یعنی افراد حاضر در بالای صحنه با جمعیت نشسته برابر بود و این نشاندهندهی کار گروهی و همکاری و همدلی بین راهنمایان گردشگری در استانهای مختلف این مرز و بوم است.
موضوع دیگری که در برنامه جشن قابل ذکر مینماید، دو برنامه موسیقی است که در طول برنامه اجرا شدند. با پایان یافتن برنامه همایش، ابتدا مهمانان از غرفههایی که تدارک دیده شده بود، سوغات شهر تبریز را تهیه کرده و سپس برای صرف ناهار به سمت رستوران-آلاچیق مجتمع پتروشیمی رفتند. پس از صرف کوفته تبریزی تشریفاتی، برای استفاده بهینه از وقت، بازدید از مقبرهالشعرا در نظر گرفته شد.
برنامه به اتمام رسیده، اتوبوسها به راهآهن شهر تبریز رسیدند. همه در حال تشکر و خداحافظی با میزبان بودند، زمان سوار شدن به قطار رسید و اینچنین با خاطرهای خوش و وعده دیدار در سال بعد و در شهری دیگر، راهنمایان تبریز را ترک کردند.
بازار دیدار و ردوبدل شماره تلفن و پست الکترونیک در قطار نیز داغ بود. با وجود حداقل دو روز فعالیت فشرده، راهنمایان قدر با هم بودن را میدانستند و قصد چشم برهم نهادن نداشتند. شب به پایان رسید و صبح روز دوشنبه سوم اسفند به ایستگاه راهاهن تهران رسیدیم.
تغییرات و بهبود برنامه در این سه سال پیدرپی، محسوس است. روند رو به رشد همکاری و تفاهم راهنمایان استانهای مختلف نیز دیده میشود. اینها همه نشان میدهد راهنمایان گردشگری شاید با گامهایی کوچک، اما پیوسته و با پشتکار به سوی اهداف خود در حرکتاند.
گزارش از پرتو حسنیزاده
فعالیتهای انجام شده قبل از آمدن مهمانان از استانهای مختلف: عکسها از وحید نظری
با مسوولان سازمان میراثفرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان آذربایجان شرقی برای برقراری هماهنگیها جلسه گذاشتیم.
پیگیری نصب بَنرها
بنرها نصب شد.
بهمن حکیمی از سازمان، جلیقههایی را برای راهنمایان محلی درخواست کرده و تحویل گرفت.
در خانهی بهمن حکیمی، آویزها را آماده کردیم.
برای هماهنگی با راهنمایان تبریزی، برای دومین مرتبه جلسه گذاشتیم. یکمرتبه هم در سفر قبلی با این دوستان جلسه داشتیم.
روز جمعه در حالی که دوستانم از جمله: محمد یزدانی، ژاله ابراهیمی، مهرک حصارکی، پرتو حسنیزاده، سمیه مهدوینیا و … در تهران از مهمانانی که از شهرهای یزد و کرمان و خوزستان و مشهد و سمنان و … به تهران آمده بودند در کاخ سعدآباد پذیرایی میکردند، ما: وحید نظری و امیر معیری و بنده و … متوجه شدیم که شرکت «همسفر» که قرار بود انتقال مهمانان را از تهران به تبریز انجام دهد، زیر قولش زده. نزدیک بود سکته کنیم، اما نهایتا این مشکل با ارتباطات امیرحسین جعفری حل و فصل شد. در این تصویر، ما به مکان شرکت همسفر آمدهایم تا ببینیم موضوع از چه قرار است. از بقیهی دلواپسیها در رابطه با این موضوع فاکتور میگیرم.
این تصویر متعلق به زمانی (شب جمعه) است که متوجه شدیم مشکل انتقال مهمانان به تبریز حل شده و آنها در راه هستند. ما در لابی هتل نشستهایم و شماره و نوع اتاقها را برای حدود ۲۵۰ نفر بررسی میکنیم.
شب قبل از آمدن مهمانان به سلمانی رفتیم. بهمن حکیمی برای پوزیشن دبیر جشن آماده میشود.
فعالیتهای روزهای سیام بهمن در تهران و اول و دوم اسفند در تبریز:
برخی از دوستان راهنمای تهرانی برای پیشواز راهنمایان شهرستانی به ایستگاه راهآهن رفتند. در تصویر ارژنگ انتصاری دیده میشود. عکس از عباس جندقی
به همت امیرحسین جعفری، چند دستگاه از اتوبوسهای شرکت «ارگ جدید» برای انتقال راهنمایان از ایستگاه راهآهن به مجموعهی کاخهای سعدآباد مورد استفاده در اختیارمان قرار گرفته بود. عکس از عباس جندقی
حضور راهنمایان شهرستانی در مجموعهی کاخهای سعدآباد که با همراهی و توضیحات استاد کیومرث غفاری انجام شد. عکس از عباس جندقی
با تلاشهای محمد یزدانی و حمایت سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری استان تهران و زحمات دوستانی همچون ژاله ابراهیمی، پرتو حسنیزاده، مهرک حصارکی، ارژنگ انتصاری، آرمان سلیمانی، سامان شمعدانی، لیلی لکپور، سمیه مهدوینیا و … راهنمایانی که از شهرستانهای مختلف خود را به تهران رسانده بودند، در سعدآباد نهار را مهمان تهرانیها بودند.
برگزاری سمینار تهرانشناسی با حضور آقای حدادی و مجریگری خانم نیلوفر حدادی در کاخ سعدآباد. عکس از عباس جندقی
حضور راهنمایان در بازار تجریش قبل از حرکت به سمت تبریز. عکس از عباس جندقی
ما (وحید نظری، بهمن حکیمی، نفیسه آذرسینا، راهنمایان محلی تبریزی و بنده) از ساعت ۵ صبح در هتلها (هتل گسترش و هتل تبریز) مستقر بودیم تا مراسم استقبال و اسکان راهنمایان را انجام دهیم. شش دستگاه اتوبوس یکییکی و با فاصلههی زمانی معقول، از تهران به تبریز رسیدند. راهنمایان دیگری هم از کردستان و گیلان و آذربایجانغربی و اردبیل خود را به تبریز رساندند (اینعزیزان از تهران نیامدند بلکه مستقیما از شهرهای خودشان به تبریز رسیدند). بعد از اسکان در اتاقها و صرف صبحانه برنامهی تور همانطوری که در گزارش بالا آمده است اجرا شد.
شروع بازدیدها و بازدید راهنمایان از مسجد کبود. همهی راهنمایان شال آبیرنگی به گردن داشتند که با عبارت “روز جهانی راهنمایان گردشگری مبارک” زینت یافته بود. این مورد از ایدههای بهمن حکیمی، دبیر جشن بود که به خوبی هم طراحی و اجرا شد.
بازدید راهنمایان از موزه آذربایجان. راهنماهای محلی تبریزی جلیقه زردرنگ یوشیدهاند. عکس از غزاله اسدی
یکی از راهنمایان تهرانی، خوشحالی خود را اینگونه در موزه آذربایجان به نمایش گذاشته است. عکس از عباس جندقی
بازدید از بازار تبریز. عکس از غزاله اسدی
بعضیها هم، مثل استاد کیومرث غفاری، وقتی گیر آوردند و در بازار یک استکان چای لبریز لبسوز راهی رگهای مبارک کردند.
walk tour راهنمایان در بخشی از بافت بازار و شهر تبریز: عکس از غزاله اسدی
از خانوادههای داغدار «آرام احمدی» و «آناهیتا امینی» دعوت کرده بودیم تا ما را در برگزاری این جشن همراهی کنند. این بزرگواران دعوت ما را پذیرفتند و آمدند. اینجا خانهی مشروطه است و در تصویر دو تن از بستگان «آرام احمدی» را میبینیم. در ضمن از همسر عباس جعفری هم دعوت به عمل آمده بود که نتوانستند تشریف بیاورند. عکس از عباس جندقی
این هم از اتوبوسهای زردرنگ شهرداری تبریز که زحمت حمل و نقل راهنمایان را در دو روز ۱ و ۲ اسفند بر عهده داشتند. عکس از عباس جندقی
دوستان راهنما از روستای شگفتانگیز کندوان هم دیدار کردند. عکس از عباس جندقی
همزمان با دیدار راهنمایان از روستای کندوان، روسای انجمنهای صنفی در سالن همایش هتل گسترش جمع شده بودند تا در نشست خبری شرکت کنند. من از همینجا از دوستانی که (به ویژه «سوزان خدیو») به دلیل شرکت در این نشست نتوانستند از روستای کندوان دیدار کنند عذرخواهی میکنم.
دوستان راهنما بعد از بازدید از کندوان به الگلی رفتند و با چای و میوه پذیرایی شدند. چند عکسی را که از الگلی در همان شب گرفتم، تقدیم حضور میکنم.
الگلی
الگلی
الگلی
بیشتر راهنمایان کارتهای تورلیدری خود را به گردن داشتند. اما راهنمایان تبریزی با این جلیقهها و این کارتها ما را در برگزاری هرچه بهتر جشن یاری میکردند. دست همهاشان درد نکند.
بعد از اتمام بازدیدها، همهی راهنمایان در رستوران «دلستان» شام دلپذیری را نوشجان کردند. به اعتراف دوستان، همهی وعدههای غذایی که در طول برگزاری جشن به مهمانان داده شد، خوشمزه و عالی بود.
در روز دوم اسفند، از ساعت ۹ تا ۹:۴۵ بازار تبلیغ استانها توسط راهنمایان هر استان داغٍ داغ بود. ایکاش سارمان میراثفرهنگی، صنایع دستی و گردشگری همهی استانها از این فعالیت راهنمایان باخبر بودند و این صحنه را میدیدند. باید بگویم که در تنهاییهایم خیلی از این زحماتی که کشیده میشود و کسی به آنها بها نمیدهد رنج میبرم. پشت همهی این فعالیتها کلی جلسه و خوندل و نگرانی و اضطراب و امید نهفته است.
راس ساعت ۹:۵۷ صبح روز دوم اسفند ماه مراسم شروع شد. این عکس با لحظاتی تاخیر انداخته شده. عکس از سهیلا پاکزاد
حضور در سالن، در روز دوم اسفند همزمان با روز جهانی راهنمایان گردشگری. عکس از فائزه صفری
لحظهی رونمایی از نماد (تندیس) جشن. عکس از فائزه صفری
تندیس جشن و نماد روز راهنمایان گردشگری ایران. در پشتصحنه، عاشیقها مینوازند.
آقای فاضلی، راهنمای محلی خوزستانی. ایشان جزو کسانی بودند که جایزه دریافت کردند. خانم «مهرانگیز حاتمی» پیشنهاد دعوت ایشان و همچنین «عزیز عاشقی» (راهنمای محلی تخت سلیمان) را عنوان کردند و بدینترتیب این عزیزان به جشن خودشان دعوت شدند. متاسفانه «عزیز عاشقی» در جشن حضور نیافت.
دکتر پرویز رجبی جزو مهمانان ویژه و سخنرانان بودند. من خیلی سعی کردم که آقایان دانشمند، منوچهر ستوده و ایرج افشار را برای جشن (به عنوان محققانی که سفر و تحقیق میدانی جزو لاینفک فعالیتهای علمیاشان بوده) دعوت کنم که متاسفانه نشد. پیشنهاد دکتر پرویز رجبر برای دعوت در جشن از طرف دکتر «ناصر کرمی» مطرح شد.
آخرین لحظهی همایش و عکس دسته جمعی همهی شرکتکنندگان در جشن. عکس از غزاله اسدی
نهار روز دوم آخرین وعدهی غذایی بود که راهنمایان در تبریز و در فضایی بسیار صمیمانه و دوستداشتنی در محل مجتمع پتروشیمی تبریز نوش جان کردند.
گزارشم را با این عکس به پایان میبرم. کوفته تبریزی هشتنفرهای را میبینید که در داخلش بلدرچین خوشمزهای پنهان بود.
به امید دیدار در سال آینده
دیدگاهها
گویی در میان رنگین کمان جشن گرفتیید
خدا قوت
سلام و خسته نباشید استاد .
روز جهانی راهنمایان گردشگری بر شما مبارک میدوارم همیشه پیروز و سرافراز باشید
تلاشهایتان قابل ستایش است.
واقعا خسته نباشید
عالی برگزار شد و بسیار خوش گذشت … واقعاً خسته نباشی
جشن خیلی خیلی خوب برگزار شد و من فکر می کنم رسیدن به اهدافی که داشتی و ( داشتین ) خیلی دلچسب بود. منظورم اون سه هدفیست که در سخنرانی پایانی گفتی و من تمام مدت سخنرانیت داشتم ( مثل همیشه ) با خودم فکر می کردم کاش تو همه ناملایمات را باز هم باز هم تاب بیاوری و اینجا را دوباره بسازی …
کارت درسته مرد
ممنون از آرش نورآقایی و همه بچه ها…محمد یزدانی،ژاله،پرتو،مهرک،وحید،فرشاد،اشکان و…..
خیلی خیلی خیلی خوب بود
سلام و وقت بخیر
به به ، چه عکسهای زیبایی.
مرسی از شما و تک تک دوستان و همکاران.
با آرزوی روزها یی بهتر و بهتر.
موفق باشید
سلام و خسته نباشی آرش جان ساعت ۹:۵۷ دقیقه شروع برگزاری همایش نشانه همت و تلاش و زحمات یک تیم قوی دلسوز و با همبستگی همه شرکت کنندگان امکان پذیر بود و شاهد چنین لحظه با شکوهی بودم و اشک شوق ریختم و در ان لحظه حس تحویل سال نو در من بوجود آمد این باید برای همه الگو شود .خسته نباشید جشن با شکوه هر چه تمامتر و با برنامه ریزی دقیق و با کمترین خطا و ناهماهنگی انجام شد تلاش و پشتکار ۶ماهه شما و دوستانتان قابل تقدیر است.دست همه درد نکند.نام آرش سمبلی برای سازندگی ایران عزیز در تاریخ پر افتخار این سرزمین در کنار نام مردان بزرگ با افتخار ثبت خواهد شد. سر بلند باشی وطن من
از زحماتی که بابت برگزاری جشن کشیدید کمال تشکر را دارم. امیدوارم مثل همیشه موفق باشید. خیلی خوش گذشت.
سلام
۱ مساوی است با” شروع شدن” ،” ۲ نمایانگر تفاوت هاست” ،”۳ عددی بنیادی است” و امسال سومین سال برگزاری جشن راهنمایان گردشگری بود و “چهار از کاملترین ارقام است ”
رابطه زیبایی است بین این تعابیر و اتفاقاتی که در جشن راهنمایان در این چند سال دیدیم.امیدوارم این توالی و تسلسل همراه با اضافه شدن اعداد ادامه داشته باشد.
شادی ، تحرک و هدف را در این جشن حس کردم.
برای همه تلاش ها سپاسگزارم.
salam, khobi? aksat vase ma ke delam par par mizadvase didane aksa khoob bood vali kaffi nabood . age mommkene aksaye vazehtar va motanavetar neshon bedid. ba sepas
…………………………………………..
جواب: عکسهای بیشتری خواهم گذاشت.
سلام
خسته نباشیدجشن بسیار خوب ودر سطحی بسیار بالاتر از انتظار(علی رغم مشکلا ت فراوان واتفاقات غیر قابل پیش بینی) برگذار شد.
امیدوارم این جشن با کیفیتی بهتر و همراه با وحدت وهمدلی بیشتر راهنمایان هر سال برگذار گردد.
………………………………..
جواب: از زحمات تو و بقیه هم سپاسگزارم.
khaste nabashid aghaye nooraghayee,ey kash beshe ke salhaye ati man ham betoonam too in jashne bozorg sherkat konam…
rasti ye chizi, ey kash dar axe shomareye 2007-1 az kalameye کاور زرد رنگ estefade nemishod
…………………….
جواب: چرا؟
سلام
خسته نباشی عزیز بابت این همه کارهایی که برای جشن انجام دادی.
بعد از تعطیلات عید میرم آوای جلب سیاحان. از لطفت خیلی خیلی متشکرم.
خیلی مخلصیم
سلام آقای نورآقایی
بسیار خسته نباشید از همه تلاشهای بی دریغتان و از همه هماهنگیهایی که به واقع در این جشن مشهود بود . همیشه شاد و پیروز باشید …
جالبه مخصوصا سلمانی رفتنتون
منتظر بقیه اش هستیم
chon hes kardam age az ye kalameye farsi maslan roopooshe zard rang estefade mishod, behtar bood…
سلام
به من که خیلی خوش گذشت
دست همه عوامل اجرایی درد نکنه
سلام
چطوری؟؟ آرش یک موضوع مهم رو یادت رفته اشاره کنی…
جای عکس شب ۳۰بهمن جلوی دلستان خالیه
سلام
شاید من بدشانس ترین راهنما بودم چون با تمام برنامه ریزی هایی که برای آمدن کردم در آخرین لحظه نتونستم در جشن شرکت کنم، اما امیدوارم سال آینده برای برگزاری جشن جبران کنم. عکسهاتون عالی بود و احساس کردم خودم هم در اونجا حضور داشتم.
پاینده باشید
عجب عکسی دارم من 😀
سلام،واقعآ خسته نباشید،گزارش و عکسها خیلی جالب بودن.اگه امکان داشته باشه بازم عکس بذارین.ممنون
با درود به آرش عزیز و همه دوستانش. واقعا دلشاد باشی. امید که هیچ گاه رنجشی نداشته باشی و فقط به گام های بزرگ فکر کنی. ممنون. به همه ما خوش گذشت. نام همه کسانی که به ایران خدمت می کنند به نیکی ثبت می شود.
درود بر شما
چقدر کامل و جامع و عالی…..
……………………….
جواب: ارادت
خوشحالم که با دوستانی مثل شما دوست هستم ،امسال نشد که یاری کنم ،رفیق نیمه راه که نه اصلا رفیق نبودم ،سال آینده ما از همین الان در خدمتیم
……………………………………
جواب: ارادتمندیم.
واقعا خسته نباشی هم شما هم همه بچه ها
عالی بود
دوستان به جای ما!!!
خدا قوت عمو آرش ،
ایمان دارم یکی از همون سفر های کلاردشت و نمک آبرود با برو بچه های کامپیوتری پاگیر این حرفت کرده.
وقتی به تو و اون دوران فکر میکنم و مرورت میکنم یادم میاد که چقدر عاشق برنامه ریزی، سفر و کشف نکات جالب و دور از ذهن بودی ، دلت نمی اومد که یک چیزی در یک گوشه دنیا پرت بیفته و تو با خیال راحت از کنارش رد بشی.
تو ذاتن شایسته تقدیری به خاطر عدم فرو آوردن سر در مقابل نا ملایمات.
کار هات رو که می بینم یک نفس راحت می کشم و باز هم دلم کمی برای ایران تنگ می شه چیزی که داره رنگ میبازه کشوری که بچه هاش رو به یک چشم نمی بینه.
…………………………………………………
جواب: سلام و سپاس از نوازشت. اما من هنوز نفهمیدم که تو حامد مایی؟ حامد گرافیست؟ حامدی که رفت آلمان؟ آره؟
تو چشم دوم من باش چشم دوم ایرانم باش
دوست دار تو
حامد
خوشحالم از این می بینم اکثر دوستان تو مراسم بهشون خوش گذشته.همیدوارم همه ی راهنما ها دوباره تو تبریز و همراه با تورهائی که به خطه از سرزمین زیبایمان می آورند ببینیم. به امید دیدار دوباره ی دوستان راهنما.
…………………………………………….
جواب: هر وقت که با بچهها حرف بچههای تبریز میشه، از لطف و صبوری شما همه با خوبی حرف میزنند. شما برای همهی ما یک تجربهی بینظیر به وجود آوردید.
آره آرش جان
من همون حامدم ، حامد گرافیست که الان تو دیار غربت تو آلمان زندگی می کنه.همون که باهاش می رفتی جلوی داده پردازی دیزی می خوردی و کلی می خندیدی.
همون که خونشون یوسف آباد بود
همون که دفترش کنار دفتر احمد یزدانی بود تو میدون ونک بعدش هم شد کارمند داده پردازی .همون که شب چهار شنبه سوری با بقیه بچه ها تا صبح روی همون ۱۸۰ کامپیوتر هایی که تو مناقصه برنده شده بودی شیفتی کار کرد تا سروقت تحویل مشتری بدیم. یادته؟
راستی از اردشیر و مصطفی حمله چه خبر؟
دلم بدجوری تنگ ایران شده این ۷ سال بدجوری پوست انداختم شاید همه چیزو ببوسمو برگردم ایران.شاید هم هرگز برنگردم.
………………………………………………….
جواب: حامد عزیز خیلی خیلی خوشحال شدم. همیشه تو ذهنم دنبال تو میگشتم. من ۴ ماه پیش آلمان بودم، اگر میدونستم میاومد پیشت. راستی از مامان و خواهرات چه خبر؟ کدوم شهر آلمانی؟ برام ایمیل بفرست. nooraghayee@ gamail.com
گاهی با اردشیر و مصطفی حرف میزنم اما خیلی ازشون خبر ندارم. احمد را گاهی میبینم، حسابی پولدار شده. سعید جلالزاده، دوست صمیمی من، فوت کرد و من داغون شدم و خیلی خبرها و حرفهای دیگه. دلم برات تنگ شده، اما حامد ایران خبری نیست و من اگر بشه از این کشور برای همیشه میرم.
ممنون از همه دوستان خصوصا از دوsتان تبریزی
واقعا مراسم جالب و پرباری بود.
با اینکه من فقط قسمت آخرو رسیدم
رفتم مهرآباد که زود خودمو برسونم چوون مراسم حیاتی ای بود ولی جا موندم و با اوتوبوس بعد از ظهر رسیدم تبریز!
از بس خسته و خواب آلود بودم!
از خوبیهاش دیدار با دوستان همکار ،یادگرفتن از تجربیات آنها حتی در این فرصت کوتاه، و دیگه شادی و نشاط از شادی و نشاط دوستان بود.
هر کی یه توری یه قسمتی از ایران و بعضی ها هم خارج از ایران.
خواهشا هر کی عکس از مراسم داره برای من بفرسته یا یه جایی آپ کنید دانلود کنیم. خصوصا عکسای دسته جمعی
اصفهان نصف جهان گر نباشد تبریز!;)
اصفهان و یزد اومدید در خدمتیم
۰۹۱۳۸۵۰۷۵۶۸
Mirhosseini.it[@]gmail.com
درود….
دلم برای اون روزا با دیدن عکسا تنگ شد
امیدوارم امسال ما میزبان باشیم
سلام
من دیر این مطلب رو می فرستم ولی خوشحالم که بالاخره می فرستمش- خیلی دوست دارم توی این کارهای اجرایی همکاری کنم و ی راهنمای تور قدرتی باشم مثل آرش نوراقایی( دارم ازت تعریف می کنم ازم تشکر کن!!!!!).
من آقای نورآقایی رو تو سفرش به خوزستان و رفتن به ایذه به همراه راهنمایان تور خوزستان( سوزن خدیو!، خانم جهرمی و … شناختم و عجب آشناییی بود(کاملا بدرد نخور!!!!!!!- نه بابا شوخی کردم وحشتناک عالی بود!)
این سفر تبریز هم عالی بود چون با خیلیها آشنا شدم و لذت با اونها بودن رو واقعا چشیدم!
امیدوارم خدا توفیق بده ی بار دیگه این دوستان رو ببینم-
بسه دیگه خداحافظ!
……………………………………………………………………
جواب: سلام و سپاس.
میشه اسامی راهنمایان گردشگری تبریز رو به من بدید ممنون میشم خیلی لازم دارم
…………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. لطفا با آقای ۰۹۱۴۴۰۳۶۰۵۲ تماس بگیرید.
سلام
می خواهم در انجمن عضو شوم اما ا آدرس و شماره تلفن انجمن پیدا نکردم لطفا برایم ایمیل کنید
…………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. لطفا به موزه رضا عباسی، دفتر خانه جهانگرد مراجعه کنید.
سلام
حقیقتا گزارش شما را به تازگی دیدم ، می خواستم تشکر کنم از احترام و یادآوری شما بابت خانواده های داغداری که عزیزانشون رو از دست داده بودند ( امینی و احمدی)
سپاس،
آرش احمدی
…………………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. ارادتمندم.
حمایت خود را از انجمن شما اعلام می دارد
…………………………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. سپاس از شما.
یک حس خوب وصف نشدنی از نگاه آقای فاضلی راهنمای محلی خوزستان و یک حس غریب از طرح فکر ترک وطن از طرف شما…
……………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. سپاس که مطالعه کردید.
سلام .تو این انجمن چطوری عضو بشیم؟
………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. اگر در تبریز هستید، شماره تلفن دبیر، یا صفحه اینستاگرام یا سایت انجمن رو پیدا کنید و باهاشون تماس بگیرید و شرایط رو بپرسید.