بایگانی برچسب: نخل

نخل

خداداد ناقص‌العقل بود، از آن مجنون‌هایی که در هر روستا یکی‌شان پیدا می‌شود یا هر روستایی حداقل یکی‌شان را می‌شناسد. صبح‌ها وسط ده بالا می‌ایستاد و با چشمانی که انگار پلک نمی‌زدند و دهانی که هرگز بسته نمی‌شد و بزاقش پیوسته به راه بود، به مردم زل می‌زد. بچه‌ها طبق روالی که یادشان داده بودند، …