” جهان هستی نه بر اساس اتمها، بلکه بر پایه افسانهها بنا شده است.”
اگر هنوز ایرانیان در شب چله گرد یکدیگر جمع میشوند، شادخواری میکنند و آن را گرامی میدارند، باید علتی داشته باشد. برای دانستن چرایی و چگونگی برگزاری آیینهای مربوط به شب چله، میبایستی با فلسفه وجودی جشنهایی از این دست آشنا باشیم.
به نظر میرسد مثلثی با سه زاویه جادو، مذهب و علم همواره تفکر بشر را در طول تاریخ شکل داده است. اکنون هم که خوب دقت میکنیم، فردی را خرافی مییابیم، دیگری را مذهبی و آن یک را فردی میانگاریم که بر اساس یافتهها و مستندات علمی سخن میگوید. گاهی نیز افراد به هر سه راس این مثلث گرایش دارند و از هر یک بهرهای بردهاند. از طرفی گویی این مثلث در چرخش است و راس های آن جای خود را عوض میکنند.در طول تاریخ دیدهایم که گاه آیینهای جادویی بسان یک مذهب بودهاند و باورهای مذهبی، به یک حقیقت علمی بدل شدهاند. و یا در طول زمان دیدهایم که جادوی کیمیاگری به علم شیمی تبدیل شده است.
این مساله را برای این مطرح کردیم که علت بسیاری از جشنها و از جمله شب چله، هر سه این موارد است.
برای روشنتر شدن موضوع، ناچاریم به تشریح دو مفهوم زمان مقدس و آیینهای مقدس بپردازیم.
زمان مقدس:
بشر برخی از زمانها را که شامل ساعتها، روزها و دورهها میشود را مقدس میشمارد. این زمانها همانهایی هستند که بشر میاندیشیده و هنوز هم میاندیشد که در آنها اتفاقی الهی رخ داده است و او هماکنون وظیفه پاسداشت آن را دارد. این اتفاقات بیشتر به مراحل آغازین آفرینش توسط خدا و یا خدایان ربط داده میشود.
به طور مثال، ما ایرانیان باور داریم که نوروز زمانی است که خداوند در آن روز دست به کار خلقت دنیا زد. یا باور داریم که در انتهای شب چله یا همان شب یلدا که به معنای تولد هم هست، ایزدی به نام مهر متولد خواهد شد.
زمان مقدس، چنان است که میبینیم در ایران باستان هر ماهی و هر روزی نامی داشته و آن نام ایزدان و امشاسپندان است.
آیینهای مقدس:
اغلب در زمانهای مقدس، آیینهایی برگزار میشده که بتواند خاطره آن اتفاق نخستین را زنده کند و یا به نوعی بر اساس تفکرات جادویی، طبیعت مجبور شود که بنا به میل آدمیان رفتار کند. شادخواری، میخواری و اجرای اعمال جنسی برخی از این رفتارها بودهاند.
یکی از رفتارهای بشر در جشنها و آیینها، توجه به خوردنیها و خوردن است. چنانکه بسیاری از جشنها بهانهای است برای با هم خوردن. سفره هفت سین نوروز به نعبیری، هفت گیاه رووییدنی خوراکی است. در شب چله هم از خوردنیها و شب چره بسیار سخن به میان میآید.
آیینها با خوردن همراه هستند زیرا که خوردن از اولین نیازهای بشر است. در داستان آفرینش، آن بخشی که با هبوط انسان از بهشت سرو کار داریم، پای عمل خوردن در میان است. واژههای همسفره بودن و هم پیاله شدن، جزیی از ادبیات عامیانه بسیاری از فرهنگهای دنیاست که فلسفه عمیقی دارد. همین طور، طریق پخت غذا و نوع غذایی که یک قوم مصرف میکنند، جایگاه آنان را در میان بقیه اقوام نشان میدهد.
همانطور که اشاره شد، آیینهای مقدس با زمانهای مقدس سر و کار دارند و زمانهای مقدس با اعداد.
برابی پرداختن به فلسفه شب چله به بررسی برخی از اعداد میپردازیم:
اعداد:
این که چرا شب یلدا را به نام شب چله میشناسیم، خود جای تامل دارد. برای واژه شناسی “چله” میبایستی با اهمیت عدد چهل آشنایی داشته باشیم.
در کتاب “چند چهره کلیدی در اساطیر گاه شماری ایرانی” آمده است: “اصطلاح چله در اعمال زاهدانه صوفیان برای تفکر در یک دوره چهل روزهی گوشه نشینی و روزهداری به کار برده میشود. همچنین در آیینهای مردمی، چله، دوره چهل روزهای است که شخص و موجودیت او با یک وضع مهم و حساس برخورد پیدا میکند.این مواقع عبارتند از تولد، ازدواج یا مرگ. این چهل روز به معنای یک دوره اغتشاش و فترت است که بعد از هر انتقال به یک مرحله تازه اتفاق میافتد.”
ایراینان برای وفات یافتگان خود مراسم چهلم میگیرند و تا چندی پیش، هنگامی که کودکی به دنیا میآمد، او را تا روز چهلم در انظار ظاهر نمیکردند.
در اسطورههای ایرانی و بنا به بندهش، اورمزد آسمان(اولین آفریدهاش) را در چهل روز،در آغاز روز اورمزد روز از ماه فروردین (یعنی روز آغاز سال در اعتدال ربیعی) آفرید.
عدد چهل در واژه چله و جشن و سروری که در شب چله برقرار است، در ارتباط با جشن سده، یکی دیگر از جشنهای ایرانیان است. بدین معنی که از شب چله تا جشن سده که در ۱۰ بهمن ماه برگزار میشود، ۴۰ روز باقی مانده است.گویی جشن سده جشن چهلمین روز تولد خورشید یا همان مهر است.
این که چرا عدد ۴۰ به این اهمیت دست یافته و به نوعی مقدس شده است، شاید به این خاطر باشد که این عدد از ضرب عدد ۴ و ۱۰ به دست میآید.
عدد ۱۰ که عدد مقدس فیثاغورسیان بوده است از جمع ۴ عدد طبیعی نخستین به دست میآید.۱+۲+۳+۴ =۱۰
عدد ۱۰ در زبان یونانی به شکل دو خط مورب متقاطع (( X است. جالب است بدانیم که افلاطون عقیده داشت که خداوند، جهان را بر مبنای دو خط متقاطع(همان شکل X) آفریده است. و جالب تر خواهد بود اگر بدانیم که دانشمندان نجوم، بر روی کره زمین دو محور متصور هستند که یکی از آنها دایره البروج را مشخص میکند و دیگری استوای آسمانی است. استوای آسمانی تصویر استوای زمین بر روی کره آسمانی است. تقاطع این دو محور همان نقاط اعتدالین هستند و به همین خاطر است که افلاطون اساس دنیا را همین دو خط متقاطع میداند.
از طرف دیگر عدد ۴ هم، عددی الهی است. در ۲۷ زبان دنیا، واژه خدا چهار حرف دارد. بهشت به چهار بخش تقسیم شده است. چهار حیوان علامت خاندان بنیاسراییل هستند و چهار انجیل معتبر در مسیحیت داریم. جالب این است که این چهار انجیل که توسط چهار حواری مسیح شکل گرفتهاند، هر کدام به یکی از این حیوانها منسوبند. مرقس به شیر، متی به انسان، یوحنا به عقاب، لوقا به گاو.
باز هم جالب است که بدانیم، تصویر ابوالهول یا همان SPHINX در تخت جمشید، مخلوطی از این چهار حیوان است. ما از موجودی سخن میگوییم که سر انسان، گوش گاو، بدن شیر و بال عقاب دارد. شگفت این که کسانی که با علم نجوم آشنایی دارند، میدانند که این هر چهار، در منازل منطقهالبروج برای خود جایی دارند.
برای درک بهتر از شب یلدا که شب تولد مهر است باید با عدد ۷ نیز آشنا باشیم. زیرا درجات تشرف به آیین مهر هفت مرحله است: کلاغ، عروس(نامزد)، سرباز، شیر، پارسی، پیک خورشید، پیر
عدد هفت نماد پیچیدگی و تودرتویی است. حاکی از بطن در بطن بودن خلقت، زمین، آسمان و هر آنچه که عمیق، ژرف و وسیع است، میباشد. همچنین سمبل مراتب کمال و تعالی است.
در عرفان و تصوف ایرانی- اسلامی هفت شهر عشق و هفت حال صوفی را داریم.
جالب ترین ارتباط میان عدد هفت و عدد چهل در طول دوره آبستنی انسان مشخص میشود. این دوره در حدود ۲۸۰ روز و معادل با ۴۰*۷ است. گویی برای به دنیا آمدن یک موجود انسانی، انسان دیگری باید هفت مرتبه، چله نشینی کند.
تا این جا متوجه شدیم که هم عدد ۷ و هم عدد ۴۰ در ارتباط با مراسم رازورزانه و عرفانی هستند. و این موضوع مطلب تقدس زمان را برای ما روشنتر میکند. قابل ذکر است که بیشتر تقدس موضوع با رازآمیز بودن آن در ارتباط است و این رازآمیزیها در اکثر مواقع با علم نجوم و ستارهشناسی در ارتباط تنگاتنگ است.
حال آمادگی این را داریم که در رابطه با شب چله بیش تر سخن بگوییم.
مراسم شب چله در هنگامی برگزار میشود که قرار است ماه تازهای به نام “دی” آغاز شود.
واژه “دی” درحقیقت صفت خدای یگانه و بزرگ، اهورامزدا در دین زرتشت است. دی از مصدر “دا” به معنی آفریدن، ساختن، بخشودن و دادن است که پسوند فاعلی “تره” گرفته و به “داتره” و در ادامه به داتار و دادار تبدیل شده است.
واژه دی همچنان در ارتباط با “دئوه” همان واژهای که بعدها به “دیو” تبدیل شد ولی در اصل به معنای خدا بود، در ارتباط است. دئوس یا دیائوس(خدای باستانی آریاییان) و دیو(dieu) به معنی خدا در زبان فرانسه نیز با واژه “دی” بیارتباط نیستند.
این موضوع نیز قابل تامل است که با اینکه “دی” نام هیچ یک از امشاسپندان یا ایزدان آیین زرتشتی نیست، اما در هر ماه سه روز به نام “دی” نامگذاری شده است ونتیجه میگیریم که “دی” از اهمیتی فوق العاده برخوردار بوده است.
در رابطه با ماه دی و آغاز زمستان، برخی نیز عقیده دارند که واژه “دی” از واژه zayan”“ اوستایی به معنای زمستان ریشه گرفته است.
ماه سی روزه زرتشتی به چهار بخش میشده است که در آغاز نخستین بخش نام اهورامزدا و در آغاز سه بخش دیگر نام “دی”، قرار داشته است و این چیزی شبیه به تقسیم ماه به هفته سامی است. به این ترتیب، هر ۴ بخش ماه به نام خدا آغاز میشده است: اول ماه به نام اورمزد، هشتم و پانزدهم و بیست و سوم ماه به نام دی. هر یک از این چهار روز معرف آغاز هفتهای تازه در ماه است و برای آن که دیها با هم اشتباه نشوند، هر یک از آنها را با نام روز بعد همراه میکنند و بدین گونه، روز هشتم را دی به آذر، روز پانزدهم را دی به مهر و روز بیست و سوم را دی به دین مینامند.
به قولی، نخستین روز از ماه دی را به نام “خرمروز” نیز نامیدهاند. روزی که با پشت سر گذاشتن طولانیترین شب و طلوع مجددخورشید، شایسته جشن و شادی بوده است.
با این توضیحات، متوجه میشویم که شب چله، آغازی بر ماهی نو است که نام آن ماه به نام خدا متبرک شده است. شاید اعتقاد بر این بوده که، در این هنگام از سال که با انقلاب زمستانی همراه است، کوتاهی روزها و بسیاری سرما زندگی مردم و جانوران را با نگرانی روبرو میسازد و تنها خداوند میتواند آنها را در امان نگه دارد. از سوی دیگر همه کارهای کشاورزی و بیشتر کارهای دامداری تعطیل است و بهترین راه برای گذراندن این شبهای بلند و سرد نیایش به درگاه خداوند است.
جواب این سوال که چرا ایرانیان شب چله، بلندترین شب(ظلمانیترین زمان) سال را جشن میگرفتند، به این موضوع که بعد از سپری شدن این شب، شبها کوتاهتر و روزها بلندتر میشوند، بیارتباط نیست.
در بالا، از آیین مهر سخن به میان آوردیم، زیرا که آیین شب چله با تولد مهر بیارتباط نیست. مهرپرستی به زعم اسطوره شناسان، آیینی رازورانه و عرفانی بوده و به همین خاطر هم با عدد هفت و هم با عدد چهل در ارتباط بوده است.
واژه “مهر” چندین معنی دارد. مهر علاوه بر اینکه به عنوان یکی از ایزدان(ایزد روشنایی و عهد و پیمان) در ایران باستان پرستش میشد، به معنای اولین فروغ و پرتوهای خورشید در هنگام قبل از طلوع از آن یاد شده است. همچنین ماهی به نام مهر و روزی به نام او در هر ماه وجود دارد(روز شانزدهم هر ماه).
اینکه مهر هفتمین ماه سال و شانزدهمین روز هر ماه است خود جای تامل دارد. هفتمین ماه سال، یعنی یکی به اضافه نیمی از ماههای سال و شانزدهمین روز هر ماه، یعنی یکی به اضافه نیمی از روزهای ماه.
از طرفی یکی از جشنهای دیگان، جشن روز “دی به مهر” بوده، که خود ارتباط میان مهر و دی را نشان میدهد.
جالب این است که جشن دیگری از نوع جشنهای گاهنبار، به نام “میدیاریم گاه” به معنای “میان سال یا میانه آرامش” در ماه دی برگزار میشد. این جشن از روز “دی به مهر” به مدت پنج روز برگزار میشد و یکی از اعمال آن، فراهم کردن انبار زمستان برای دامها بوده است.
حال اگر با جشنهای باستانی ایرانیان آشنا باشیم، متوجه میشویم که ماه دی یکی از پر جشنترین و شادترین ماهها در طول سال بوده است.و آغاز این ماه با سپری شدن شبی صورت میگیرد که ما آن را به نام شب چله یا شب یلدا میشناسیم.
در واقع شب چله از لحاظ اهمیت با روز نوروز و آغاز سال نو کوس برابری میزند. برای اینکه به ابتدای بحث هم اشارهای داشته باشیم، ذکر میکنیم که چله شبی است که ایرانیان به عنوان زمانی مقدس( چرا که ماه خدا آغاز میشود و ایزدی در آن متولد میشود) آن را جشن میگرفتند و آیینهای مقدس برگزار میکردند. زمان این شب با رویدادهای علمی نجومی هم در ارتباط است.
آرش نورآقایی
منابع:
۱- نمونه های نخستین انسان ونخستین شهریار در تاریخ افسانه ای ایران، از آرتورکریستین سن، ترجمه و تحقیق ژاله آموزگار و احمد تفضلی، تهران، نشر چشمه، ۱۳۷۷
۲- چند چهره کلیدی در اساطیر گاه شماری ایرانی، اناکراسنوولسکا، ژاله متحدین، نشرورجاوند، بهار ۸۲
۳- مقاله “اعداد و نمود آنها در اشکال و اسطورهها”، آرش نورآقایی
۴- از نوروز تا نوروز، کورش نیکنام، تهران، فروهر، ۱۳۸۲
دیدگاهها
خیلی دلنشین بود
عقیده افلاطون خیلی جالب بود!
راستش من برای خودم عجیب تر شدم…زاده روز عجیبی هستم. با ۷ ارتباط عجیبی دارم…همین یکی رو بگم که از وقتی یادمه اگر به عطسه بیفتم حتما ۷ بار عطسه می کنم. نه کمتر و نه بیشتر.
………………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. جالبه.