دومین شبی است که در “آمستردام” سپری می کنیم.
اینجا همان شهری است که مردم از سر و کولش بالا می روند. بعضی سوار بر دوچرخه، برخی نشسته در کافه، خیلی ها در صف موزه، و دیگرانی در سرگردانی محدوده قرمز.
اینجا، شما صدای نفس کشیدن شهر را می شنوید…
آدم اگر در بهشت باشد و “آمستردام” را از آن بالا ببیند، دوباره تصمیم می گیرد از میوه ممنوعه بخورد و هبوط کند. “آمستردام” یک شهر نیست، بلکه بخشی از وجود آدمیزاد است که به انجام رذیلت های قابل اغماض و فضیلت های قابل انکار تمایل توامان بیمارگونه و شرمگین دارد.
“آمستردام” تجسم تجمع غیر همگن آدمها و نمود آشکار دهان کجی غریزه واپس زده شده به منطق مقام داده شده است.
در یک کلام، “آمستردام”، بخش بودن انسان است و به درستی شعار این شهر را Iamsterdam گذاشته اند.
…
حال سفرنامه نوشتن را ندارم. چنانکه امروز حتی حال عکاسی هم نداشتم. باید اقرار کنم که باید به لایه ی دیگری از پوست پیازی شکل رویدادهای سفر دسترسی پیدا کنم تا بتوانم بنویسم. و می دانم که وقتی چیزی برای نوشتن ندارم به حال خودم تاسف می خورم.
فیلم های زیر را با موبایل در “آمستردام” گرفتم:
دیدگاه‌ها
سلام
بهترین توصیفی می شد از آمستردام کرد:شما حتی اگر در بهشت نیز باشید می خواهید برای خوردن میوه ممنوعه هبوط کنید.
کامیاب باشید
…………………………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. سپاس.
با سلام
فیلم ها خیلی جالب بودند واقعا” لذت بردم . بخصوص رقص آب فواره ها و ترفندی که موقع خروج گردشگرها از منطقه فواره ها بکار برده بودند خیلی جالب بود که باعث نشاط بازدید کننده ها می شد .
خداقوت و همیشه با نشاط باشید .
…………………………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. بله، واقعا این فواره برای لحظاتی حس بسیار خوبی برای بازدیدکنندگان به وجود میاره.
توصیف زیبایی از انسان
…………………………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. سپاس.
درود بر آرش خان عزیز
هر بار گزارش ارسالی شما را میخوانم،واقعا لذت می برم از زحماتی که می کشید ممنون و سپاسگزارم
…………………………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. سپاس از توجه شما.
سلام. و قتی پستتون را دیدم گفتم ای بابا!! ۳ هفته هست شما را دنبال می کنیم و آخرش رسیدیم جایی که من هم بودم ولی حیف دیر فهمیدم. من جمعه رایک میوزیم را دیدم و روزهای قبلش هم رتردام و لایدن (شهر مورد علاقه من) بودم. امروز برمی گردم ایران. برای شما و همراهانتان سفر خوش و بی خطری آرزو می کنم. انشالله اصفهان ببینیم شما را.
……………………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. تجربه میشه برای اینکه دفعه بعد گید کجا هستید و کجا می خواهید برید. به امید دیدار.
سلام آرش جان
بسیار زیبا، حسادت حضور بر ما مستولی گشت.
……………………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. بر خود ما هم.
سلام .
من تازه با سایت شما آشنا شدم اونم به طور اتفاقی ،خیلی زیبا بود ومطالب هر قسمت میخواندم ونگاه به عکسها میکردم .کار خوبی داری به نظر من احساس خوب وهم آرام بخش به شخص میده مطمئن هستم از کارتون خیلی راضی هستی .منم به اتفاق خانواده ام آمستردام رفته بودیم از طریق تور سفری که به بلژیک وهلند اسپانیا سوئد فرانسه رفته بودیم ولی مدتی که اونجا بودیم خیلی کم من دوست نداشتم بیام ولی نمیشد آخه خانوادگی با فامیلا رفته بودیم .داشتیم ما اواخر اردیبهشت ۹۱رفته بودیم .خیلی جای زیبایست مناظر بین بروکسل تا آمستردام بینظیر بودهمه جا سرسبز و نم نمای بارون میبارید دیدن خونه های ویلایی تمیز و مزارع مرتب واقعا لذت بخش بود.آمستردام شهر بسیار شلوغی بود با کلی توریست از اقصی نقاط جهان و شهری زیبا بود با کانالهای زیبا و خونه های به هم چسبیده با عرض کم شهری با آسیابهای بادی خانه ها در آمستردام خیلی کوچک هستند مخصوصا راه پله های تنگ و باریک که هتل ما هم همونجوری بود اولش که هتلمون رو دیدیم جا خوردیم .روی کانالها پر از کشتی بود مردم از کشتی مثل اتوبوس از این نقطه به نقطه دیگر شهر میرفتن سوار یکی از این کشتی های توریستی شدیم از جاهای زیبایی رد شدیم کانالهای تنگ.از طریق میکروفون میتونستیم توضیحاتی که داده میشد رو بشنویمیه چیز جالبی که گفت این بود که چون جمعیت در آمستردام نسبت به خونه هاش زیاده مردم در داخل کشتی زندگی میکنن.موزه مادام توسو بسیار شلوغ بود و صف بسیار طولانی داشت به همین دلیل نرفتیم ولی موزه هایی که صف نداشتن رو رفتیم مراکز خرید رو دوری زدیم و شهر رو گشتیم.میدان دام آمستردام کلی پرنده دورمون بود واقعا زیبا هستش حتما شما این میدان دیدی.
کار شما یک چیز دیگر است وهیجان خاص خودش داره .من چند تا عکس براتون ایمیل میکنم دوست داشتین نگاه کنی ونظری داشتین بگید بهم ،ما مثل شما سابقه چندین سال تو این حیطه کاری شما وخولی خوشحال میشم بهم بگید.خوب ببخشید پیامم طولانی شد .بازم میام سر میزنم .
……………………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. سپاس از لطف و اظهار نظر شما.
دست مریزاد. بر این سیاق که استاد به چیره دستی قلم فرساید و ذهن زیبابین را در لفاف واژگان زیبا چیند، شاگرد مشتاق را در حسرت دیدار “آن فرنگ” آب از لب و لوچه جریان یافته است.
سپاس .
……………………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. قربان ما در برابر شما چی داریم برای گفتن؟
دهان کجی غریزه واپس زده شده به منطق مقام داده شده، خیلی خوب بود. پس ظاهراَ مردم این شهر ” گنج حضور” را یافته اند و درگیر ” شدن” نیستند. کاش ما هم “بودیم”.
……………………………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. فکر کنم همینه که بهش اشاره کردی.
چقدر جالب بود…..توصیف امستردام از این منظر که وسوسه می کند بهشت را ترک کنی وهبوط….به نظرم چیزی که به خاطرش راضی به ترک بهشت شوی…باید اساسا مقوله ای غیر بهشتی باشد ….تمایز شدید با بهشت وبه این جهت وسوسه کننده..خیلی خیلی زمینی…شایدم منطق من متفاوته؟؟
………………………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. مهم اینه که یه موضوعی هست برای اندیشیدن. همین.
سلام ممنون از پاسختون…
نمی خوام خدای نکرده جسارت کنم استاد….
اما راستش احساس می کنم خیلی خلاصه وبه شکل یک جور انجام وظیقه زورکی پاسخ می دید..نه از رو دل…هرچند می دونم خیلی گرفتااارید…
…………………………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام.
واقعا باید ببخشید که چنین احساسی در خواننده به وجود میاد.
راستش من نمی خوام همیشه به کامنت ها جواب بدم. بیشتر دوست دارم طرف بدونه که من کامنت اون رو خوندم، همون جوری که خواننده ها با کامنت گذاشتن به من میفهمونن که مطلبم رو خوندن. درواقع جواب دادنم فقط یک جور تشکر کردنه.
از طرفی واقعا انقدر هر روز باید جواب ایمیل، پیامک و تلفن بدم و در جلسات حضور داشته باشم، که واقعا وقتی نمیمونه برای نوشتن جواب کامل.
به هر حال، قبول دارم که شیوه خوبی ندارم برای جواب دادن به کامنت ها.
آخی.. …
می دونم اینها را….حق دارید…
با زهم بسیار ممنون(با توجه به همه شرایط موجود) از تمام زحماتتون در این سایت ارزشمند ودوست داشتنی…
من فقط دوست داشتم اون حس عجیبتون به امستردام را بیشتر توضیج بدید ودلایلشو واضحتر بگید …من خوب نفهمیدم ودوست داشتم درکش کنم
فعلا که اینجا شده پاتوقی برای تفکر وتعمق من…ونیاز دارم به حضور خودتون در پاره ای موارد مثه این
………………………………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. واقعا توضیح آنچه در آن لحظه فکر کردم آسان نیست. آمستردام جایی است برای گم شدن و من در حال گم گشته گی نوشته های گُم نوشتم.
,لطفا معنی امستردام به فارسی را هم ترجمه کنید…خیلی ممنون
………………………………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. در این برند آمستردام دو معنا وجود داره.
۱- آمستردام به جای “اسم”، “فعل” تصور شده. بعد از I اید فعل بیاد، ولی ایجا اسم اومده. پس شما با آمستردام دارید یک بودن یا شدن یا کردن رو تجربه می کنید.
۲- گردشگر خودش را جزیی از آمستردام میبینه. دقت کنید اولش I am داره.
خیلی ممنون از توضیح قشنگتون..
………………………………………………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. بیشتر از این سوادم قد نمیداد.
آمستردام شهریه که تو یه کوچه این ور و اون رو خیلی فضا عوض میشه یهو
…………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام.
اینکه من ازین گزارش از آمستردام و نوع نگارش و استفاده از کلمات، به صورت عجیب و غریبی خوشم اومده، عیبی داره؟
وقتی شما ” چیزی برای نوشتن ندارم” ! بودید
ولی من از وصف این شهر با این واژه های معرکه، بیش از حد معمول که شما چیزی برای نوشتن دارین خوشم اومده :))
این نشون میده شما چه چیزی واسه نوشتن داشته باشین یا نداشته باشین! باز هم با قلم و واژه ها جادو می کنین …..اصلا قلم و واژه چیه؟! این “شما” یی که جادو می کنی…..
خیلی خیلی خیلی این متن رو دوست داشتم !
ذوق و شوق این همه آدم بزرگ بخاطر اون فواره های آب و بازی با آب ، منم سر ذوق آورد….خیلی فیلم باحالی شده بود.
………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. سپاس از این همه محبت شما.