ماه: آذر ۱۳۹۱

از روی عصبانیت شدید

وقتی قرار بود جشنواره سفرنامه‌نویسی را برگزار کنیم، به خیلی جاها سر زدم و تقاضا کردم که حمایتمان کنند. گفتم برای بزرگداشت ناصرخسرو باید این کار را انجام دهیم. گفتم باید جشنواره را بین‌المللی برگزار کنیم تا نام این مرد را در جهان به عنوان سفرنامه‌نویس و به عنوان ادیب مطرح کنیم. گفتم. خیلی گفتم. …

۱۰

تعداد میراث معنوی ایران که ثبت جهانی شده اند به ۱۰ رسید. میراث معنوی ثبت جهانی شده ایران عبارتند از: ۱- نوروز، ۲- ردیف موسیقی ایرانی، ۳- مراسم تعزیه، ۴-مراسم پهلوانی و زورخانه ای، ۵- موسیقی بخشی های خراسان، ۶- مهارت سنتی فرش بافی در فارس، ۷- مهارت سنتی فرش بافی در کاشان، ۸- نقالی …

از افسانه تا واقعیت

این روزها سرگرم خواندن هفت پیکر هستم. هرچه نوشتار و تحلیل در این زمینه بیابم، از نظر می‎گذرانم تا نهایتا بتوان از عناصر، معانی و مفاهیم این اثر کم‎نظیر ادبیات ایران در زمینه‎ی گردشگری بهره برد. در رابطه با این موضوع بعدتر مطالب بیشتری خواهم نوشت. حتی بخشی از همایش گردشگری ادبی را به هفت …

اینرسی ساکن ایرانی ما

در هنگامه‌ی چهارمین جشن راهنمایان گردشگری در شهر رامسر، پیشنهادی دادم و از مسوولان شهر درخواست کردم (این درخواست توسط علی زندی از استان کرمان در روز اختتامیه جشن ارائه شد) مبنی بر این‌که به احترام حضور راهنمایان، یکی از خیابان‌ها یا میادین این شهر به عنوان “راهنمای گردشگری” نامگذاری شود. در آن سال به …

این روزها

این روزها؛ پشت سر هم خبر مرگ عزیزان دوستانم را می شنوم. از شوهر عمه خودم گرفته که همین دیروز فوت کرد تا فوت پدر مجید عرفانیان، خواهر خانم سعادتیان، پدر شوهر سمیرا منفرد و … از طرفی خودم هر شب خواب مرگ می بینم. هر شب. این روزها؛ این آلودگی هوا که بخشی از …

یادگاری از حامد

متاسفانه باخبر شدم که “حامد منصوری”، هنرمندی که یادبود چهارمین جشن راهنمایان گردشگری را طراحی و ساخته بود، در اثر سانحه تصادف فوت کرده است. روحش شاد. برای اطلاعات بیشتر به این آدرس وبلاگ “محمدکاظم حلاج ثانی” http://www.hallajisani.blogfa.com مراجعه کنید. زنده یاد “حامد منصوری” یادبود جشن رامسر که امروز در منزل همه راهنمایانی که در …

جشن ششم: ۱

در فرودگاه شیراز نشسته ام. نشسته ایم. “مهسا مطهر” و “نعیمه حنفی” هم با من هستند. هر دو راهنمای گردشگری، یکی از تهران و دیگری از اردبیل. هواپیما تاخیر دارد. یک ساعت و نیم. حالا ساعت ۲۳:۴۲ است. خون خونم را می خورد. سردرد هم دارم. چهارشنبه شب با قطار از تهران به شیراز آمدیم. …