امشب به تهران رسیدیم. حالا خانه هستم. خودم را در آیینه نگاه می کنم. ژولیده ام. هیچ حسی ندارم. ابعادم را به جا نمی آورم. بروم بخوابم تا بعد…
ماه: آبان ۱۳۹۱
فردا شب و دو سه شب بعدش در تهران خواهیم بود. چند عکس به عنوان گزارش تصویری برای اتفاقات دیروز و امروز برایتان انتخاب کرده ام که امیدوارم مورد پسند واقع شود: یزد: شیرینی فروشی یزد یزد بدون شرح دقیقا دیروز اینجا هیچ گلی از دل خاک بیرون نیامده بود. باورتان می شود که گل …
دیروز (۹ آبان) یک روز سخت و پرمشغله را پشت سر گذاشتیم. حالا که می نویسم ساعت ۰:۳۱ روز ۱۰ آبان است. حدود ۲ ساعت پیش به اصفهان رسیده ایم. برای این بخش از سفرنامه دو مطلب را عرض می کنم: ۱- از اینکه این سفرنامه (سفر سُفره) با عکس ها و مطالب کمتری ارائه …
۷ آبان شیراز را به مقصد یزد ترک کردیم. حالا (۸ آبان) هم یزد هستیم. بقیه گزارش را با عکس ها دنبال بفرمایید: ۷ آبان (روز بزرگداشت کورش) پاسارگاد بودیم. . زیباست. مسیر پاسارگاد به بوانات رسما هوش می رباید. عشایر اطراف بوانات همان بدون شرح طبیعت اطراف بوانات بدون شرح بدون شرح بدون شرح …
امروز (شنبه ۶ آبان)، بعد از چند روز فیلمبرداری، استراحت کردیم. کاری که انجام دادیم، بازدید از مجموعه وکیل (بازار، حمام و مسجد) و مسجد نصیرالملک بود. چند عکس گرفته ام که تقدیم می کنم: مسجد وکیل شیراز مسجد وکیل شیراز مسجد وکیل شیراز مسجد وکیل شیراز ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ همه ی …
شیراز هستیم. با دوربین تازه تعمیر شده چند عکس گرفتم تا اطاعت امر شده باشد. تصاویر بدون شرح است: … … … … … … ۱ ۲ ۳ ۴ … … … … … …
کاری کردن، منظورم کاری کردن است نه فقط کار کردن، همراه با ترس شده. شاید از ابتدا همراه با ترس بوده و من تازه متوجه شدم.
صبح دیروز (۳ آبان) برای گرفتن مجوز فیلم برداری از بازار ماهی قشم، مدتی سرگردان شدیم. نهایتا آقای “حمید امینی” که حالا ریاست اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری قشم را به عهده دارند و ما از قبل یک آشنایی و دوستی با هم داریم، لطف کردند و مشکلمان را حل کردند. قبلا هم …
داشتم فکر می کردم اثر برخورد یک سنگ کوچک که با شدت به شیشه جلویی یک ماشین برخورد کرده چقدر شبیه تاری است که یک عنکبوت تنیده.
از امروز فیلمبرداری را شروع کردیم. اولین موضوعی که به ذهنم می رسد این است که ما هزار کدخدا و هزاران خدا داریم. فقط امروز چهار مرتبه توسط سه گروه مختلف تحت پرسش قرار گرفتیم. با اینکه برخورد هیچ کدام بد و ناپسند نبود، اما جالب این است که هر کدام اعتقاد داشتند حراست و …
– تهران که بودم (همین دو سه روز پیش)، دوستی می گفت: “چند روز پیش تر یک نفر مرغ خریده بود که به خانه اش ببرد، دیگری از دستش قاپید.” در تهران مردم از هم مرغ می دزدند و من سفرنامه ی سُفره می نویسم. لعنتی… – دیدم “مَکس” ناراحت است. گفتم چه شده؟ گفت: …
دوباره در قشم هستیم. امروز ساعت ۱۴:۳۵ با هواپیمایی “ایران ایر” از تهران پرواز کردیم. پنج نفریم. “مکس”، “اَنی”، “شِین” (آشپز استرالیایی که یکی از داوران برنامه “شِف مَستر” Chef Master استرالیاست)، “امیر نوبخت” (صدابردار) و بنده. در ادامه سفر، دو نفر دیگر در شیراز به گروه ملحق خواهند شد. دو روز گذشته بیمار بودم. توانم را از دست …