یک چاقو و سه خرمالو

پژمان دوباره پدر شده. امروز فهمیدم. یاد سعید افتادم. دیگر بین ما نیست. چند سالی هست که نیست. دوست مشترکمان بود. اصلا سعید من را با پژمان آشنا کرد. خیلی وقت است که به سعید سر نزده‌ام. به پسرش هم سر نزده‌ام. سعید با پاییز رفت. حالا پاییز است. باید به سراغش بروم. امروز حتما یک برگ زرد بر روی چهره‌اش که بر روی سنگ قبرش حک کرده‌اند افتاده. حدس می‌زنم همین‌طور باشد.

مادرم برایم خرمالو آورده. نمی‌داند که من در میان چه ذهن پرهیاهویی پرسه می‌زنم. فقط خوشبختی‌ام را می‌خواهد. نمی‌دانم می‌داند که من خوشبختم یا نه.

چند وقتی هست کتاب نخوانده‌ام. به عناوین کتاب‌ها نگاه می‌کنم. می‌خواهم یکی را انتخاب کنم و بخوانم. جرات ندارم. کتاب خواندن مسوولیت می‌آورد. زیر بار این فشار دوام نخواهم آورد.

در حجم گسترده‌ای از پشتم احساس کوفتگی می‌کنم. انگار مغزم درد می‌کند. فکر می‌کنم به موسیقی احتیاج دارم. می‌خواهم تصمیم بگیرم برای روزهای تاسوعا و عاشورا به سمتی بروم. هنوز نمی‌دانم. شاید یک نوای موسیقی مسیر سفرم را تعیین کند. شاید.

دیدگاه‌ها

  1. پرويز

    آرش جان اگه اهل دوچرخه سواری هستی ما بمدت ۵ روز از خرمشهر تا بوشهر در حال رکاب زنی هستیم . به ما بپیوند تا احساس کوفتگی از پشتت برطرف شود . راستی نوشته هایت را دوست دارم . . . بخدا
    …………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. فکر خیلی خوبیه اما ترجیح می دم یک جا بشینم و یک کم با خودم فکر کنم. یک چیزایی رو باید با خودم حل کنم.

  2. ...

    Listen to your gift
    …………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. چشم.

  3. شیرین

    کتاب خواندن مسوولیت می آورد اما نه برای همه…. نه برای همه….
    …………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. نمی دونم.

  4. suzan

    salam,bah bah,mobarak bashe:))))))))))))))
    …………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. چی مبارک باشه؟

  5. حامد

    سلام،

    با این نوشته دلم بیشتر هوای برگه رو کرد. اون برگ زرد …
    …………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. فکر کنم باید بریم.

  6. شاهین

    سلام ؛
    کتاب خوندن درد نیز می آورد….
    ………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. احتمالا.

  7. نعیمه

    آرش جون عکس جدیدت و فرمت جدید صفحه ات رو دوست مییییییییییییی دارم.
    برات لحظه های خارق العاده با یه عالمه احساس های خوشایند آرزو می کنم.
    ………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. قربان محبتت.

  8. نعیمه

    چه عجیب! با Internet Explorer صفحه ات رو باز می کنم عکس و فرم جدیده! اما با Mozilla Firefox همون عکس و فرم سابقه!
    ………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. دیگه، ما اینیم.

  9. مجتبی گهستونی

    با درود به آرش عزیزم. لطفا به خوزستان بیا. من هم کاری ندارم با هم می رویم در یک کلبه روستایی در شمال خوزستان و یا شاید آسماری و لیوس و سزار و دهدز. خوش می گذرد. استراحت می کنیم. از قلعه سرد بالا هم می توان به دریاچه کارون ۳ هم نظر بیندازیم. جاهای بهتری هم هست که پیشنهاد سفر من به تو است. تعجیل نکن بار سفر ببند و بیا.
    ………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. واقعا دوست دارم مجتبی. اما تا خوزستان راه زیاده. من هم کلی کار اینجا دارم. احتمالا استراحت به یک کابوس تبدیل بشه.

  10. م.معظم

    سلام.احتیاج به ماسا÷ورهای تایلندی یا ماسا÷های ترکی و شایدم دلاکای حوم خودمون که اگه کار می کردند از ۱۰۰ تا ماسا÷ور خارجی بهتر بودن لازم باشه !
    موافقم گاهی نواییی یا حسی یا پیامی میتونه راه ارامش روح را نشون بده !
    شاد باشید
    (شما سمینار برند نیستید یا نمیاین؟!)
    …………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. فکر کنم یک سری بزنم.

  11. سمیه

    سلام
    من برای روزهای تاسوعا و عاشورا دعوتت میکنم به روستای صدخرو. اونجا خیلی سوژه خوبیه برای فیلم و عکس. مراسم ویژه ای داره. اگه دوست داری بیا
    ……………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. جا برای خواب برای من و بقیه هست؟

  12. zari

    فرمت جدیدتون با حال و هوای این روزاتون می یاد :)) ساده و بی آلایش اما همچنان خواندنی
    ……………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. چه خوب. خوشحالم.

  13. suzan

    hehehehhe salam,avaz kardane ghalebe sitetoon manzooram bood:)))))))))
    ……………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. بله، سپاس.

  14. پریسا

    سلام ،

    “شاید یک نوای موسیقی مسیر سفرم را تعیین کند.” خیلی از این جمله خوشم اومد ، تا حالا از این زاویه به موسیقی نگاه نکرده بودم.

    امیدوارم یه مسیر پر از هیجان یا شاید پر از آرامش ، براتون فراهم بشه .
    ……………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس فراوان از نیک اندیشی.

  15. ماهی

    با “م.معظم” موافقم.
    ………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. به سلامتی.

  16. شیما

    یاد سعید عزیز گرامی دلم گرفت !!!

    آرش جان خدا مادر گلت رو حفظ کنه.
    ………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. قربانت شیما جان.

  17. مهسا

    سلام . خسته نباشید آقا….. زیبا بود….. یاد اولین کتابت افتادم که بهم دادیش
    ………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. یادش به خیر.

  18. غزال

    آرش عزیز با خواندن نوشته ات خیلی دلم گرفت هنوز هم زیبا کوتاه و تاثیر گذار می نویسی من هم دلم واقعا گرفته ۲ تیر ماه امسال بدترین روز زندگیم بود مامان گلم از پیش ما رفت خدا مامانتو برات نگه داره خیلی قدرشو بدون
    ……………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. خدا بیامرزدش. متاسفم. واقعا متاسفم. امیدوارم روزهای بهتری رو در پیش داشته باشید.

  19. سمیه

    سلام
    مگه چند نفرید؟
    ……………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. هنوز نمی دونم.

  20. رضا

    سلام داداشی،نمیخواستم برای این مطلبت نظر بدم چون توش خرمالو داره 🙂 ولی وقتی دیدم که گفتی مادر برات آورده(الهییی قربان اون دستاش) نظرم عوض شد،دوستتون دارم…..رضا(پسر دایی)
    ……………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. مخلصیم رضا جون. سلام برسون.

  21. آناهیتا

    جلفا بیاید .شهر هزار رنگ پر از آرامش ،و ارس زیبا ی درخشنده و افسونگرش هنگام یک غروب پاییزی …..و باقی فکر سرداران این ایام ……………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. قبلا اومدم. ولی باز هم خوبه که بیام. امیدوارم جور بشه.

  22. آناهیتا

    امیدوارم مادرتان بعد از آوردن خرمالو، سر وقت خواندن این بخش از متن شما نیاید . چون آن موقع از مغز پر هیاهوی شما آگاه می شود .بهتر است به ایشان بگویید یک خرمالوی دیگر بیاورند ،چون ریسک کمتر می شود و دیگر سراغ سایت شما نمی آیند .
    ……………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. مادرم. مادرم. مادرم.

  23. سمیه

    سلام
    این همه با دوستات میری سفر اینبار با پدر و مادرت بیا صدخرو. مطمئن باش بهشون بد نمیگذره. منتظرتون هستم
    ……………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. ببینم چی میشه. سپاس از محبت همیشگی تو.

  24. مريم

    سلام-ایام تعطیلات آینده جایی میرین ؟ما عادت کردیم به متن هر روز صبح تنوری و داغ آ>اجان پس کو نون داغ برشته امروز صبح….
    ……………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. باید مطلب خوب بنویسم. گاهی زمان می بره.

  25. پگاه

    سلام. بیام ایران برات سنتور بزنم مغزت خوب بشه و راه سفرت هم پیدا کنی. یادمه پارسال تاسوعا – عاشورا از خواهرزاده ات که روی کتابهایت نشسته بود عکس گرفته بودی .یادته
    ……………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. اون عکس رو یادمه، اما یادم نیست کی بود. سپاس. تو مگه کجایی؟

  26. ب. ا

    نمیدانم نغمه چه سازی آرامت می کند.تار وعود یا سه تار و سنتورولی این روزها که دلم آشوب است گوشم را به کاسه عودم میچسبانم و زخمه ای بر بم ترین سیم آن میزنم پیشنهادش میکنم.خوب است دلم غوغا میکند.امتحانش کن.
    ………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. اینکه موسیقی می دونی و می نوازی نعمت بزرگیه. حتما قدرش رو می دونی.

  27. ناهید

    Salam nemidonam vali navaye mosighi shoma ra be aghdaye azize man ovord.roz khubi bod hesi ke shoma diroz tajrobash kardid man 2osale pish dashtam age sokotam bishaz had bod chon man to on halo hava ghargh rozi shodam ke amighan didam labkhande khoda ro…
    Vaghti shoma va dustan zogh kochebagho mikardid miyone lokeishene bargo,,payeezo,kheshto name barooon ba on donehaye sorkhi az anar ke mesl yaghot miyon dasthaye shoma ha bod hes aramesh ro be man bargardon hododan 6mahi bod ke zogh khasi nesbat be hich chez ro nadashtam vali diroz foghoalde bod khaterat ghashang mano dobare zendeh kard….. 
    …………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. از دیدارت خوشحال شدم ناهید.

  28. Masi

    جمله ی خیلی قشنگی بود….کتاب خواندن مسوولیت می آورد…..بله هر آگاهی درد داره و مسئولیت…..

    امیدوارم همیشه از ته قلبتون احساس خوشبختی و رضایت کنید…..مادرها از قلب ما بیش از خودمون خبر دارن….
    ………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. بزرگوارید.

  29. لیلا

    سلام
    چقدر دوست داشتن تو نسبت به سعید خدا بیامرز زیبا هست!!!
    جمله خواندن کتاب مسوولیت می اورد واسه من خیلی سنگین بود، کتاب خواندن را کمتر کنم مسوولیت آوردن و داشتن مشکل هست
    ………………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. ما ناگزیریم به احساس مسئولیت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *