گردشگر را بیخیال: میشنوی و میخوانی که سال به سال و روز به روز، گردشگران بیشتری به ایران میآیند تا از شگفتیهای این کشور دیدن کنند. شگفتترینهایش در اصفهان است. با همان گردشگران خارجی در اردیبهشت ماه که اوج آمدن گردشگران به ایران است، به اصفهان میروی. میروی به عالی قاپو، بسته است. میروی به مسجد شیخ لطفالله بسته است. میروی به مسجد شاه، بسته است. چرا؟ چون متصدیان از ساعت ۱۳ تا ۱۵ وقت نماز و غذا و استراحت دارند. به این فکر میکنی که یعنی هیچ راه حل دیگری نیست؟ حتما نیست. منتظر میمانی. باید منتظر بمانی و به مسافران خارجی لبخند تحویل دهی و یک طوری دست به سرشان کنی.
نگاهی به اطراف میکنی. گردشگران خارجی را میبینی که صبح از هتل بیرون آمدهاند و قرار نیست تا شب به هتلشان برگردند. فقط چند روز در ایران هستند و وقتشان محدود است. یکی از آنها جوانی سوئدی است. جلوی مسجد شیخ لطفالله زیر باران منتظر ایستاده تا ساعت ۱۵ بشود و بتواند مسجدی که وصفش را بسیار شنیده، ببیند و برود. او باید چند ساعت دیگر به سمت کرمانشاه حرکت کند. ناراحت میشوی و اما به روی خودت نمیآوری. به پایتخت که برمیگردی، باز هم صحبت از آمارها و آمارها و آمارهاست.
آمار بده: ۲۸ اردیبهشت و روز جهانی موزه و میراث فرهنگی است. کارشناسان و خبرنگاران و علاقمندان جمع شدهاند. یکی از مسئولان در حال سخنرانی است و میگوید: “در چند سال اخیر، طبق آماری که وجود دارد تعداد موزههای کشور سه برابر شده است.” در ادامهی حرفهایش و از پشت تریبون از مدیر موزه ملی ایران که در میان جمع نشسته، میپرسد: “آقای فلانی موزه دوران اسلامی بعد از بازسازی از چه وقت افتتاح شده؟” میخواهد تاییدیهای برای حرفهای قبلیاش بگیرد. مدیر موزه ملی ایران جواب میدهد: “از شهریور امسال افتتاح خواهد شد.” مسئول البته به روی خودش نمیآورد. او آمارها را دقیق میداند و جمع هم سکوت میکنند.
آرش نورآقایی
دیدگاهها
سلام اینو خوب اومدی گفتی ها
زیاد خودتونو اذیت نکنید چون کم کم باید تو این مملکت بی خیال همه چیز بشیم
سلام
من هرچه که بیشتر مطلب رو خوندم کمتر متوجه منظور شدم. شما به آمار ایراد گرفته اید یا به طرز بیان سخنران یا …؟
در مثالی که خود شما گفته اید( در سطح خرد)، چطور یک راهنمای تور نمی داند که در مکان دیدنی مقصد چه می گذرد؟ که تور با مکانهای در بسته مواجه شود.(در خصوص اطلاع از ساعات بازدید و مناسبات مذهبی و ملی و …)
فکر می کنم خود شما یک جلسه فقط در مورد شرایط راهنمای تور در کلاس صحبت کردید. تا این حد که حتی سفارش کردید سعی کنید کتابهای زبان بدن را بخوانید تا بدانید که چطور روی رفتارتان کنترل مناسبی داشته باشید. یعنی حرکات اعضای بدن در این حد از اهمیت هستند. حالا چطور داشتن آمار و اطلاعات از مکانهای مقصد اینقدر بی اهمیت هستند؟
گردشگری با آمار و اطلاعات رابطه مستقیم دارد.
(در سطح کلان) همه جای دنیا مهمترین برآوردهای اعتباری و برنامه ریزی ها براساس آمار صورت می گیرد حالا اینجا کلا از آمار در حد ارائه چند تا عدد و رقم بی اساس و برای از سر باز کردن اشکالاتی که به آنها وارد است، از کلمه آمار استفاده می کنند، حرف دیگری است. کلمه آمار هم مثل خیلی چیزهای دیگه در کشور ما مظلوم واقع شده است.
داشتن آمارِ درست، در زمینه گردشگری، به نظرم بسیار مهم و ضروری است و کسانی مثل شما و دیگر کارشناسانی که در این زمینه فعالیت می کنند می بایست برای برنامه ریزی درست و اجرایی از همه چیز در خصوص گردشگری در کشور مبدا و مقصد آمار داشته باشند. البته شما استاد ما هستید و بهتر می دونید که حتی از علایق کلی و گاهی جزئی (در خصوص خوراک، پوشاک، محل خواب، هوا، صدا و …) گروه سنی که وارد کشور می شوند یا در کشور هستند، از ریز امکانات گردشگری مقصد و از خیلی چیزهای مرتبط دیگر، باید آمار و اطلاعات در دست باشد تا بتوان خدمات درست و مناسبی مطابق میل گردشگران به آنها ارائه داد.
پس باید تلاش کرد که آمار و اطلاعات در دست باشد ولی آماری که اعداد و ارقامش به واقعیت نزدیک باشد، نه اینکه چون آمار درست نیست، آن را حذف کرد.
ببخشید واقعا برای من سئوال پیش آمد.
از منبعی در مرکز آمار ایران شنیدم که اصلا آماری در مورد گردشگری (ورودیها به کشور از نظر توریستی) در ایران وجود ندارد چون این قسم از آمار مربوط به نیروی انتظامی است و این ارگان هیچگونه همکاری با مرکز آمار و سایر مراکز در خصوص ارائه آمار ندارد شاید به علت مسائل سیاسی باشد و معتقد بود که آمارهایی هم که در این خصوص ارائه می شود تخیلی و فضایی است.
حتی در خصوص آمارهای عملکرد سالانه وزارتخانه ها و شرکتهای مختلف که ارائه می شود نظرشان این بود که بسیاری مسائل دخیل هستند که نمی گذارند آمارهای درست و واقعی ارائه شود. قطعا آماری هم که سخنران ارائه کرده از همین دست بوده است.
اما در خصوص کامنت بالا، که تقریبا پرت از منظور پست شما بود!
منظورم این بود که همینکه اسم آمار و پای اعداد و ارقام در میان باشد خوب است. چون کم کم فرهنگ درست استفاده کردنش هم ایجاد خواهد شد. اینقدر به کلمه آمار حساس نباشید.
یک انتقاد هم داشتم.
یعنی واقعا در این اتفاقاتی که در خصوص صنعت گردشگری در کشور ما می افتد، یک نفر یا چند نفری که در سازمان مربوطه سمتی دارند، مقصرند؟
قطعا حکومت در این قضیه نقش دارد و با کوبیدن چند نفر هم قضیه حل نمی شود. باید اگر راه حلی هست، راه حل ها را از طریق قانونی اش و در جای مناسبش ارائه داد.
از قدیم گفته اند : یک سوزن به خودت بزن، یک جوال دوز به دیگران. خود ما چقدر تلاش کرده ایم که این شرایط را تغییر دهیم؟ یا فرهنگ سازی کنیم؟