متن زیر که توسط سرکار خانم “ونوشه فلاح رنجبر” از زبان ایتالیایی به زبان فارسی برگردانده شده است، حاوی اطلاعات و ایدههای جالب توجهی برای ایجاد پارکهای ادبی و رونق گردشگری ادبی است. بنده به زعم خودم از تلاش “ونوشه” تشکر و قدردانی میکنم.
پارکهای ادبی ایتالیا – چشماندازهای ادبی ایتالیا
مؤسسه “چشماندازهای ادبی ایتالیا” (مناظر ادبی ایتالیا)، شرکتی است با مسئولیت محدود که در سال ۲۰۰۹ پایهگذاری شد. هدف آن سازماندهی یک شبکه داخلی و همچنین بینالمللی است. این شبکه از عناصری با جذابیت گردشگری و همچنین مکانهایی که به لحاظ تاریخی (شواهد تاریخی)، معماری و اشاره به هویت اجتماعی و حتی اقتصادی دارای اهمیت هستند تشکیل میشود، و این مکانها میتوانندنقش قابلتوجهی را در حوزهی سیاستهای گردشگری مسئولانه (پایدار) و توسعه پایا (پایدار) به خود اختصاص دهند.
اندیشهی بنیادی این پروژه خلق یک ایدهی گردشگری با مرجعی فرهنگی است و هدف آن پیوند دادن گردشگری به پارامترهای کیفی و پایداری در راستای اقدامی عملی در زمینهی “گردشگری پایدار” و بر اساس طرح بحث شده در ژوهانسبورگ به سال ۲۰۰۲ میباشد – سالی که از طرف سازمان ملل متحد به عنوان “سال جهانی اکوتوریسم (بوم گردشگری- International Year of Ecotourism) شناخته شد.
و در نهایت شناسایی عناصر فرهنگی، محیطی و تولیدیِ دارای برتری و شهرت در هر قلمرو و متصل کردن آن به شبکهای منظم و کارآمد با هدف حفاظت و بهرهوری صحیح از چشماندازهای فرهنگی (شهری، روستایی، تولیدی و میراث معنوی) و همچنین حفاظت و توسعه هویت فرهنگی و تولیدی هر منطقه، جزو اهداف این پروژه قلمداد میشود.
در همین راستا نباید فراموش شود که از نقطهنظر تجاری هر سرزمین یک منبع اقتصادی تجدیدناپذیر در نظرگرفته میشود، بنابراین باید از آن محافظت شود و همچنین باید به عنوان موردی در زمینهی توسعهی پایدار دیده شود که موجودیت تولیدی و فرهنگی هر منطقه را از طریق ارتقاء گردشگری و تجربههای توریستی با یکدیگر درگیر کرده و پیوند میدهد.
بنابراین روشی که بتواند گردشگری فرهنگی را با حفاظت از محصولات فرهنگی و محیط زیست ادغام نماید -با تاکید بر ارتباط تنگاتنگ میان توسعهی گردشگری، رشد اقتصادی و حفاظت و نگهداری میراث فرهنگی و محیط زیست – برای ترویج گردشگری پایدار (گردشگری مسئولانه) امری حیاتی به شمار میآید. “پارکهای ادبی” به راحتی میتوانند در این حوزه قرار بگیرند.
حفاظت و ارزشگذاری بر مکانهایی که سرچشمهی الهام آثار ادبی بودهاند براساس ایدهی “استانیسلاو نیِوُ” (Stanislao Nievo) شکل گرفت – شاعر، نویسنده و روزنامهنگار ایتالیایی که در سال ۱۹۲۸ در شهر میلان زاده شد و در سال ۲۰۰۶ در شهر رُم چشم از جهان فروبست- وی در رابطه با پارکهای ادبی میگوید:
[پارکهای ادبی نقش حافظان ادبیِ سرزمینهایی را ایفا میکنند که از طریق اشعار و توصیفات مشهور جاودان شدهاند ولی در معرض خطر فراموشی قرار دارند، این پارکها با انتخاب مسیرهایی شکل میگیرند، که بهوسیلهی ایستگاههایی که نشانی از حضور فیزیکی و یا نمادین نویسندگان دارند تعریف میشوند. مسیری منحصر بهفرد که به بازدیدکننده امکان درک همان احساسات و الهاماتی که نویسنده تجربه کرده را میدهد.]
پارکهای ادبی
پارکهای ادبی قطعاتی از یک سرزمین هستند که بهوسیلهی ترکیبهای مختلفی از المانهای طبیعی و بشری مشخص میشوند و تکامل جوامع محلی را از طریق ادبیات روایت میکنند، و همین مکانها هستند که احساساتی را که الهام بخشِ بسیاری از نویسندگان در خلق آثارشان بودند را به بازدیدکنندگان منتقل میکنند. در این میان پارکها سعی دارند تا با برگزاری سخنرانیهایی که یادآور نویسنده، الهامات و خلاقیتاش هستند، از راه شناساندن محیط، تاریخ ، سنتها و افرادی که در آن منطقه سکونت دارند، این امکان را میسر کنند.
بسیاری از معروفترین آثار ادبی که در مکانهای واقعی مربوط به زندگی یک نویسنده (یا مربوط به وقایعی خاص از زندگیاش و یا انتخاب شده به دلیل جذابیت فرهنگیاشان) شکل گرفتهاند، امکان تعبیری تازه از این فضاها را به ما میدهند و با آمیزشی متوازن میان چشمانداز، میراث فرهنگی و فعالیتهای اقتصادی میتوان سرزمینی را دوباره احیا کرد و معنایی جدید به آن بخشید.
و از همین طریق خواننده به نوعی توانایی رمزگشایی متون ادبی دستیابی پیدا میکند که او را به بازدید از مکانهایی هدایت میکند که پیش از آن فقط به لحاظ مناظرشان جهت بازدید قرار میگرفتند. نقش پارکهای ادبی به محافظت و مطرح کردن ادبیات با استفاده از محلها محدود نمیشود بلکه توانایی حفاظت از سرزمینها از طریق ادبیات را هم دارند.
در استانهای مختلف کشور ایتالیا تا کنون چهارده پارک ادبی احداث شدهاند که در اینجا به معرفی برخی از آنها میپردازم :
۱. پارک ادبی پیر پائولو پازولینی
پیر پائولو پازولینی شاعر، نویسند، فیلمنامه نویس، کارگردان و روزنامهنگار ایتالیایی است و به عنوان یکی از برترین هنرمندان قرن بیستم ایتالیا از وی یاد میشود. وی در سال ۱۹۲۲ در شهر بولونیا (Bologna) متولد شد و از همان سالهای کودکی شروع به نوشتن شعر میکند. به سال ۱۹۳۹ در حالیکه هفده سال بیشتر نداشت موفق به پایان دورهی دبیرستان شده و بلافاصله در دانشگاه ادبیات بولونیا ثبت نام کرد. سال ۱۹۴۲ اولین مجموعهی شعرش را با هزینهی شخصی منتشر کرد.
چند سالی پس از مرگ تنها برادرش، در سال ۱۹۵۰ همراه با مادرش به شهر رُم نقل مکان میکند. و پس از سختیهای زیاد فعالیت خود را در دنیای سینما و ابتدا در زمینهی فیلمنامهنویسی، آغاز کرد.
در سال ۱۹۶۱ اولین فیلم سینمایی وی به نام آکاتونه (Accattone) کلید میخورد و آغازی میشود بر فعالیتهای سینمایی او که در سینمای ایتالیا نقش مهمی را ایفا کردند.
پازولینی در اولین شبِ نوامبر ۱۹۷۵ در منطقهی اُستیا (Ostia) واقع در حومهی شهر رُم به طرز فجیعی به قتل رسید. و معمای قتل او تا به امروز همچنان حل نشده باقی مانده است.
اُستیا که یک محلهی ساحلی است تا قبل از دههی ۶۰ میلادی، با اینکه به لحاظ تاریخی و باستانشناسی و همچنین به دلیل موقعیت ساحلی و اقلیمیاش دارای ارزش و ظرفیتهای بسیار است، محلهای بود رها شده برای زندگی افرادی از طبقهی پایین اجتماع که در شرایط نامناسبی زندگی میکردند. از دههی ۶۰ به بعد به عنوان منطقهای توریستی مورد توجه قرار گرفت و امروزه به یکی از قطبهای گردشگری در اطراف شهر رُم تبدیل شده است.
از نقطهی مرگ و خاموشی تا مثالی برای احیای محیط زیست: محلی که در آن توسط مجسمهساز ایتالیایی “ماریو رُزاتی” (Mario Rosati) به یاد واقعهای که زندگی “پازولینی” را درهم شکست، یادبودی اجرا شده است. این مکان در قلمرو وسیعی قرارگرفته است که سرشار از تناقض است. اثری که در طول سالیان به نمادی از محلهی کاملا فراموش شده در میان کلبههای خرابه، زبالههای غیر قانونی و حیوانات علفخوار تبدیل شده بود (اشاره به کتاب “بچههای زندگی” (Ragazzi di vita) اثر پازولینی که در سال ۱۹۵۵ منتشر شد و زندگی نوجوانانی از طبقهی پایین اجتماع را در حومهی شهر رُم روایت میکند)، امروز در مرکز یک آبادی حفاظت شده قرار دارد.
پارک ادبی پازولینی با هدف حفاظت و شناساندن محلی که زندگی این هنرمند بزرگ در آنجا به پایان رسید راهاندازی شد و همچنان با برنامههایی که ترتیب میدهد یادآور وضعیت اسفبار زندگی اجتماعی در مناطق حومهی شهر رُم است و در کنار آثار باستانی و طبیعی این منطقه، مجموعهای جذاب برای گردشگری را تشکیل میدهد.
۲. پارک ادبی کارلو لِوی – آلیانو
کارلو لِوی (Carlo Levi) نویسنده، نقاش، روشنفکر و مبارز ضد فاشیسم ایتالیایی است. وی در سال ۱۹۰۲ در شهر تورینو و در خانوادهای یهودی متولد شد و در سال ۱۹۲۳ در رشتهی پزشکی از دانشگاه تورینو فارغالتحصیل شد و یک سال بعد موفق به نمایش برخی آثار نقاشیاش در دوسالانهی ونیز میشود.
در سال ۱۹۳۱ به جنبش ضدفاشیست “عدالت و آزادی” ملحق میشود و در سال ۱۹۳۵ برای دومین بار دستگیر شده و به منطقهی دور افتادهای در جنوب ایتالیا به نام “آلیانو” (Aliano) واقع در استان “باسیلیکاتا” (Basilicata) تبعید میشود و تا سال ۱۹۳۷ در تبعید میماند.
زندگی در این منطقهی دور افتادهی جنوبی ایتالیا اثری شگرف بر او به جای گذاشت که باعث خلق یکی از مهمترین آثار ادبی قرن بیستم توسط وی گردید. این اثر در ایران با عنوان “مسیح هرگز به اینجا نرسید”، با ترجمهی “محمدحسین رمضان کیایی” و توسط انتشارات “هرمس” به چاپ رسید (عنوان ایتالیایی آن “Cristo si è fermato ad Eboli” میباشد.) در این کتاب نویسنده داستان زندگی خود را در این منطقه روایت میکند و سعی دارد تا شرایط سخت زندگی و فرهنگ مردمان آن منطقه را به تصویر بکشد.
پس از آن دوران نویسنده برای مدتی به فرانسه نقل مکان میکند ولی در سال ۱۹۴۳ دوباره به موطن خویش باز میگردد و در طول سالهای ۱۹۴۳و ۱۹۴۴ هنگامی که در شهر “فلورانس” سکونت داشت به نگارش کتاب مذکور پرداخت و در سال ۱۹۴۵ برای اولین بار آن را منتشر نمود.
وی در چهارم ژانویه ۱۹۷۵ در شهر رم در گذشت و در “آلیانو” به خاک سپرده شد. سرزمینی که توسط اثر او به جهانیان شناسانده شد و در مرکز توجه قرار گرفت.
ایدهی تأسیس “پارک ادبیِ کارلو لِوی” از ارتباط تنگاتنگ میان اثر نامبرده – کتاب “مسیح هرگز به اینجا نرسیده” – و مکانهایی که در کتاب توصیف شدهاند، ریشه میگیرد و پارک ادبی آنها را به صورت مجموعهای جهت بازدید به علاقمندان پیشنهاد میکند. در این مجموعه علاوه بر بازدید از خانهای که نویسنده در آن سکونت گزیده بود به بازدید از مناظر، معماری طبیعی و اصیل “آلیانو” و روستاهای همجوار و تمامی مناطقی که در در کتاب از آنها نام برده شده، هم هدایت میشوند در حالیکه مسیر این بازدید جوری تعیین شده است که در طول آن با فرهنگ عامیانه و حرفههای سنتی و ذائقه ی غذایی منطقه هم آشنا شوند. درست همانطور که نویسنده در طول دوران تبعیدش این مردم، فرهنگشان و زندگی روزمرهشان را قدم به قدم کشف کرد.
بازگشایی خانهی “لِوی”، بعد از اعمال مرمتهای لازم میسر شد، این مرمتها به گونهای طراحی شدند که کمترین تغییرات را در فضایی که از طرف نویسنده توصیف شده بود ایجاد کنند. خانهای که شاید از بسیاری جهات خانهای معمولی به نظر برسد ولی انگاری که جادویی آن را در بر گرفته، جادویی که فقط مکانهایی که بخت آن را داشتهاند تا در چنین اثر ادبی ثبت شوند ، از آن برخوردار خواهند بود.
۳. گراتزیا دِلِدّا – گالتللی
گراتزیا کوزیما دِلِدّا نویسنده و مترجم ایتالیایی است که به سال ۱۸۷۱ در شهر نوئورو (Nuoro) واقع در جزیرهی ساردنیا (Sardegna) و در خانوادهای از طبقهی متوسط متولد شد، این مساله و شرایط اجتماعی و فرهنگی در ساردنیای آن سالها دلیلی بود بر محدودیت وی جهت ادامهی تحصیل. از همین رو وی پس از اتمام دورهی ابتدایی با کمک یک معلم خصوصی و در خانه علاوه بر مطالعه ادبیات ایتالیایی به یادگیری زبانهای لاتین و فرانسه هم پرداخت.
با اینکه شرایط اجتماعی زنان در ساردنیا کمکی به پیشرفت او نمیکردند، وی با پشتکار و تکیه بر استعداد نویسندگیاش در سال ۱۸۹۰ موفق به انتشار داستانی کوتاه در یکی از مجلات در شهر رُم شد و این واقعه آغازی شد بر فعالیت حرفهای وی به عنوان یک نویسنده. در سال ۱۸۹۹ به شهر رُم نقل مکان و در ۱۹۰۰ در همان شهر ازدواج کرد و تا پایان عمرش (۱۹۳۶) در آن شهر روزگار گذرانید. وی در سال ۱۹۲۶ موفق به دریافت جایزهی نوبل در زمینهی ادبیات گردید.
رمان “نیزار در باد” (Canne al vento) نوشته شده به سال ۱۹۱۲ را میتوان مشهورترین اثر وی دانست. تمامی ماجراهای این کتاب در منطقهای به نام گالتللی (Galtellì) از توابع شهرستان نوئورو شکل می گیرد. این داستان از زبان زنی نقل میشود که به خدمتکاری در خانوادهای ثروتمند و قدرتمند مشغول شده ولی پس از مدتی شاهد افول این خانواده است. وی در کتابش با دقت و موشکافی زیادی از کلیسای سن پیتر، خانهای مسکونی (براساس توصیفهای نویسنده بسیار شبیه خانهی خانوادهی نیِددو (Nieddu) میباشد که وی و خانوادهاش زمان زیادی را در آنجا سپری میکردند بهخصوص برای تعطیلات)، کلیسای مقدسترین مصلوب (Santissimo Crocifisso)، مرکز تاریخی و معماری منطقه و مناظر طبیعی آن سرزمین میپردازد و در نهایت رد پای بسیاری از خانهها و نقاط این شهر را میتوان در طول داستان پیدا کرد. به همین دلیل مسیر بازدید در این منطقه هم با عبور از همین محلها تعریف میشود و با بازدید از موزهی قومشناسی و صرف غذا در یک رستوران محلی و با غذاهای کاملا محلی پایان مییابد.
تحقیق و ترجمه: ونوشه فلاح رنجبر
منابع:
http://www.parchiletterari.com/mission.php
http://en.wikipedia.org/wiki/Sustainable_tourism
http://it.wikipedia.org/wiki/Stanislao_Nievo
http://it.wikipedia.org/wiki/Pier_Paolo_Pasolini
http://it.wikipedia.org/wiki/Carlo_Levi
http://www.aliano.it/aliano/home/il-parco-letterario.php
http://it.wikipedia.org/wiki/Grazia_Deledda
دیدگاهها
سلام جناب نوراقایی
بنده زهرا مومنی راد دانشجوی ترم آخر رشته مدیریت جهانگردی و دبیر انجمن جهانگردی دانشگاه پیام نور همدان هستم .
با شماره تماس جنابعالی تماس گرفتم ولی به دلیل خاموش بودن موفق به برقراری ارتباط با شما نشدم.
امیدوارم که از این طریف بتوانم از راهنمایی های جنابعالی بهرمند بشوم .
واقعیت مطلب این که ما (منظورم ۱۵ نفر جمعی از دانشجویان و فارغ التحصیلان رشته مدیریت جهانگردی) هستیم که همگی دوره ی راهنمای تور را گذرانده ایم و انشاالله به زودی مدارک لیدر تور را خواهیم گرفت .اما موقعیت لیدر ها به گونه ای در استان همدان هست که متاسفانه ارزشی برای کار و زحمات و حتی شخصیت این جمع فهیم قائل نیستند ار ارگان های مرتبط گرفته تا سازمانهای تفریحی سیاحتی خصوصی از جمله(میراث…… علییصدر ……..تله…….آژانسها………)غیره اگر بخواهم از مشکلات و نا به سامانی های اوضاع لیدرها برای شما باز گو کنم وقت بسیار می خواهد و مزاحم اوقات شریف جنابعالی میشوم ولی یک مثال آنهم این که این ارگان ها به دلیل این که حق الزحمه ی کمی به لیدرها پرداخت کنند از افراد غیر متخصص این امر دعوت به همکاری میکنند و این هم نوعی بی احترامی به لیدرهای با سابقه و هم عزیزانی که این دوره را گذرانده اند محسوب میشود و تاکید بر این مهم یعنی استفاده از راهنمایان کارت دار رعایت نخواهد شد . و بنده طبق شناخت و زحمات بی شائبه ی که در این عرصه از شما دارم و زوق و اشتیاقی که جمع دوستان برای سر و سامان دادن به این اوضاع نامطلوب دارند تصمیم گرفتیم که اقدام به تشکیل انجمن صنفی راهنماین در همدان کنیم ولی بنابر جو موجود در همدان و این که جمعی راغب به تشکیل همچین تشکلی نیستند از جنابعالی خواهشمندیم که ما را در تشکیل این انجمن و شکل قانونی دادن به کار لیدرها و حمایت همه جانبه ی انجمن از حقوق آنها یاری بفرمایید. انشالله که بتوانیم بیشتر در این باره تبادل اطلاعات داشته باشیم .
با سپاس فراوان..
………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. تنها راه حل مشکلات شما، تشکیل انجمن صنفی راهنمایان گردشگری استان تهران زیر نظر وزارت کار و امور اجتماعی است. لطفا به اداره کار و امور اجتماعی در شهر همدان رجوع کنید و چنین عنوان کنید: با توجه به تشکیل چنین انجمن هایی در استان های تهران، اصفهان، فارس، یزد، کرمان، خوزستان، اردبیل و گیلان و به دلیل توریستی بودن همدان لزوم ایجاد انجمن صنفی دیده می شود. بنابراین آن ها باید شما را یاری کنند. یادتان باشد که همیشه ناامیدی و کارشکنی هست، اما اگر به کارتان اعتقاد دارید، جلو برید. دوستان راهنمایی که از همدان در جشن راهنمایان شرکت می کنند، نیز می توانند شما را یاری کنند. اگر در جایی نیازی به کمک بنده هم بود، بفرمایید. تلفن بنده در دسترس است مگر اینکه در جلسه ای باشم یا در حال استراحت کردن.
موفق و پیروز باشید.
آرش عزیز سلام
ممنون از لطفت ولی نباید تشکر کنی چون انجام وظیفه و ادای دین کردم.
خیلی خوشحالم که متن رو خوب ارزیابی کردی، چون تمام دغدغه ام این بود
که مبادا کار شایسته ای نباشه
آرزوی موفقیت می کنم برات
…………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. ارادتمندم.
سلام
شب خوش
بابت راهنمایی جنابعالی متشکرم.
به امید خدا پیگیر این امر میشم.
باز هم سپاس فراوان.
…………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. ارادتمندم.
ونوشه جان سپاسگذارم.
از خواندن متنی که ترجمه کرده اید اطلاعات زیادی به دست امد.
برایت روزهای روشنتری در وادی علم و فرهنگ ارمان دارم.
سپاس از شما و اقای ارش برای انعکاس این مطلب
…………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام.
خانوم بنفشه که یه جورایی با هم ، هم نام هستیم 🙂 : خواهش می کنم
و خوشحالم از اینکه براتون مفید بوده.
…………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام.
به این فکر کردم که چقدر این ایده در تهران قابل اجراست تا وقتی کافه نادری هست، سی تیر و لاله زار هست.حتی تا وقتی خود ادیب یا هنرمند زنده هست.بسیار عالی بود.ممنون.
…………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. ارادتمندم.
با توصیفی که از گردشکردی ادبی نمودید بلافاصله شهر نیشابور و بعد از آن طوس در خاطرنم آمد و به این فکر کردم که چقدر تعداد شهرهایی با این پتانسیل در کشور ما زیاد است.
شادیتان مانا باد.
…………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. دقیقا.
سلام آرش خان! پارکهای ادبی ایده جلبیه!خوشمان آمد.راستی مطلبی نوشته ام که دوس دارم نظر شما رو در موردش بدونم.
…………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام مینا. خوبی؟ مطلب وبلاگت رو خوندم. میشه در این رابطه حرف زد، جلسه گذاشت و نوشت.
سلام آرش عزیز.
یه خسته نباشید جانانه تقدیم حضورتون.
فراخوان گردشگری ادبی رو گذاشتم تو وبلاگم.اگه خواستین میتونین لینکش رو بدین.
یه مطلب خصوصی دوستانه هم دارم که امیدوارم در فرصتی خوب بگم.
شایدم ایمیل زدم …
پاینده باشید و سرفراز …
…………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. سپاس فراوان از لطفت. منتظرم و به امید دیدار.
جناب آقای نورآقایی
سلام
واقعا از این که به بازشدن موضوع گردشگری ادبی به همراه دوستان کمک می کنید سپاسگزارم. فقط یک مورد که در متن خانم ونوشه وجود داشت غلط تیپی اسم مترجم کتاب “مسیح هرگز به اینجا نرسید” است. مترجم این کتاب آقای دکتر “محمدحسین رمضان کیایی ” از اساتید برجسته دانشکده زبانهای خارجی دانشگاه تهران هستند. از آنجا که من خدمت ایشان خیلی ارادت دارم و این احتمال وجود دارد که متن وبلاگ شما در جاهای دیگر منتشر شود، خواستم این اشتباه اصلاح شود.
با احترام
مهرناز شفیعیان
……………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. درستش می کنم. سپاس.
اوخ! اینو الان دیدم………از همه بخصوص مهرناز عزیز عذرخواهی می کنم بابت بی دقتیم 🙁
……………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام.
سلام
خداقوت! واقعا که سایت خیلی جالبی دارید. قبلا یکی دو باری اینجا اومده بودم. من دانشجوی ترم آخر مدیریت جهانگردی هستم. و خیلی خوشحالم از این که با سایت شما آشنا شدم. میشه گفت فوق العاده ست. من کل مطالبی که درباره ی حماسه گیل گمش گذاشته بودینو برداشتم. خیلی عالی بود. خیلی دوست داشتم کامل بخونمش اما فرصت نمیشد. ولی حالا دیگه حله. درباره این مطلبی که گذاشتین من یه چیزی توی یه کتاب داستان انگلیسی خوندم. یه رمان بود که شخصیت داستانش میره به یه توری که درباره ی آثار نویسنده ی محبوبشه توی انگلیس. برام جالب بود که این مدل توریسم هم میتونه توی ایران اجرا بشه ولی خب….
تا امشب که این مطلبو اینجا خوندم. خیلی خوب بود و خیلی بیشتر آشنا شدم با این مسئله. از صمیم قلب دارم میگم خوشحالم از این که افراد فرهیخته ای مثل شما توی کشورمون هستن و برای ایران تلاش میکنن، نه برای یه شهر یا یه استان بلکه برای ایران! همیشه براتون آرزوی موفقیت دارم.
……………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. سپاس از محبت شما و به امید موفقیت.
به اطلاعات محدودم در مورد شهر های ایران که رجوع می کنم، چه پتانسیل بیکرانی از این نوع گردشگری در اونها نهفته ست، واقعا چطور میشه این همه زمینه بی نظیر در شهر ها رو دید و دونست و نادیده شون گرفت؟!
خیلی گزارش قابل تفکری هست.
…………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. عدم خلاقیت، سیاست زدگی، مذهبزدگی و چسبیدن به میز مدیریت، باعث شده به این روز بیفتیم که میترسیم و مصلحتاندیش شدیم.