یک پیام کوتاه به دستم رسید که مجبورم کرد این مطلب را بنویسم:
” در سفره هفتسین امسال جایی هم برای «سید» بگذارید. او با بهار میآید تا خاتمی باشد بر زمستان.”
به عنوان یک متن ادبی، بدک نیست، اما به نظرم رشد نیافتگی ما خیلی از وقتها در پس همین “بدک نیست”ها پنهان شده است.
در تقسیم بندی جوامع، ابتداییترین جوامع همانهایی هستند که در آنها نقش افراد (در تصیمگیریهای بزرگ) پررنگتر است. در جوامع کمی پیشرفتهتر، این رخدادها هستند که نقش پررنگتری دارند و در جوامع پیشرفتهتر، تصمیمات و ایدهها، نقش مهمتری دارند.
کاملا روشن است و همین پیام کوتاه بالا نمونهای است برای اینکه بدانیم ما جزو کدامیک از جوامع هستیم. و بدنیست یادآوری کنیم ما همانهایی هستیم که تمدنمان را به رخ همهی دنیا میکشیم.
دیگر اینکه، همین پیام کوتاه، نشان میدهد که یکی دیگر از نشانههای رشدنیافتگی ما، ضعف حافظه تاریخی و البته میل بسیار شدیدمان به خودفریبی است.
با جسارت میگویم که فرهنگ ایرانی، بازنشسته شده. میدانم و میدانم و میدانم که هیچ کس نمیخواهد این حرف را باور کند…چرا که میل ما به خودفریبی است.
دیدگاهها
روزگار درازی است به این باور رسیده ام.
که- از کوزه همان برون تراود که در اوست.
که- چون نیک نظر کرد پر خویش در آن دید- گفتا ز که نالیم، از ماست که بر ماست.
که- تو خود حجاب خویشتنی- حافظ- از میان برخیز.
درست نوشته ای ما و فرهنگ ما باز نشسته شده ایم و نوشتن و گفتنش هم جسارت می خواهد.
می توان و می شود باز به پاخاست؟!؟!؟
راستی چرا ایمیل برای ارسال نظر؟
میل خود فریبی میل خوبی نیست اما تو ذات و وجود همه ما هست. این تازه نیست. اما آدمیم دیگه کاریش هم نمیشه کرد.
در ضمن آرش جان از تذکرت سپاسگذارم. مدت هاست دارم سعی میکنم به کوتاه نویسی. البته خیلی پیشرفت کردم که از رمان به داستان ۱۰۰ کلمه ای رسیدم. توی بقیه نوشته هام هم باید این را رعایت کنم بخصوص در دنیای وب. اما این جریان خاطرات انگار قاعده را بر هم زده. با این هم حتما رعایت میکنم.
مگر آمریکا مرده است که هر چه فریاد داریم سر تو بکشیم؟
راستی می خواستم ازت بپرسم آیا توری به نام تحویل سال نو در تخت جمشید اجرا شده یا نه؟ یا تحویل سال نو بر سر گور فردوسی؟
سلام
آقای فتوحی اسرائیل را جا انداختید. بر سر آمریکا و اسرائیل باید فریاد کشید
خارج از شوخی این سید همانی است که قبلا گفت من یک تدارکاتی هستم برای خامنه ای. برای مردم چیه بود؟؟
سلام
این مطلب رو برای تشکر به خاطر همه زحماتی که شما و بچه ها در جشن متحمل شدید,می نویسم.این جشن روح جوانی و شوق با هم بودن را که ما سالها در وجودمون نگه داشته بودیم ,زنده کرد.چون تقریبا همه دوست داشتند که با هم باشند و هیچ اجبار و مصلحتی نبود
و این که با همه این چیزهایی که نوشتید موافقم, غیر از “بازنشسته شدن فرهنگ”
فرهنگ ها بازنشسته نمی شوند ,آسیب می بینند,رشد می کنند و بالاخره به نوعی تغییر می کنند و به تندن بشریت می پیوندند.فقط آدمها در هر زمان باید واقعیت فرهنگ خود را بپذیرند همه خوبیها و بدیهای آن را.و در عین حال که به آن افتخار می کنند,اصلاحش کنند.
باز هم به خاطرهمه تلاشها در جشن ازتون سپاسگزارم
معرکه نوشتید
کاش اینگونه نبودیم
…………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام.
سلام
چه زیبا نوشتی
افسوس که دیر فهمیدیم این سید با بقیه فرقی نداره و سوپاپ بود واسه ماندگاری بیشتر و ظلم و ستم به مردم ایران.
……………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. سپاس که این سایت رو مطاله میکنید.