قصۀ ویترین ویران

به تفاوت مواجهه با درگذشت پله و مارادونا فکر می‌کنم؛ این دو اسطوره‌های کم‌تکرار تاریخ فوتبال!
تعداد اخبار پخش شده، خاطرات گفته شده و کیفیت هیجانات و احساسات متبلور شده، برای این دو یکسان نبود؛ معتقدم مارادونا برندهٔ این بخش از سرگذشت شده است.
شاید دریافت من اشتباه باشد، شاید این موضوع اصلا مهم نباشد، و شاید دلایل دیگری به‌جز آنچه در ادامه نوشته‌ام، در میان باشد. با این حال عرض خواهم کرد:
موضوعِ «تفاوت فاحش بین بازخوردها به فوت دو اسطوره» از این منظر اهمیت دارد که احتمالا این ماجرا به ماجراهای دیگر قابل تعمیم است. تعمیم قضیه را به ذهن خواننده وامی‌گذارم، اما این قصه، به «قصه» مربوط است.
آدمیزاد قصه دوست دارد؛ قصه‌گو و قصه‌شنو است. و قصه‌ای که جهنم هم دارد، از قصه‌های حاوی بهشتِ تنها، جذابتر است.
قصهٔ زندگی مارادونا غیر از افتخار جهنم داشت، تراژدی داشت و دراماتیزه بود. برای پله اینکونه نبود؛ او آنچنان حاشیه و بلوا نداشت، در یک آرامش بهشت‌گونه زندگی را سپری کرد.
آری، ویترینِ توجه و نمایش، شیشه‌ای است؛ در ذات خودش شکننده است. وقتی می‌شکند، حجابی می‌افتد، ملموس‌تر می‌شود. این‌گونه است که مردم شکوهمندی ویترین را می‌پسندند، اما صدای ویران‌شدن و خردشدنش را هم می‌شنوند و تماشا می‌کنند و در موردش حرف می‌زنند.
شکوه دراماتیک، قصهٔ بهتری است. و در نهایت اینکه، در یک کلام، مارادونا اسطوره‌تر است، چون قصه‌دارتر است.

دیدگاه‌ها

  1. مينو

    سلام متشکرم
    ………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. ارادت.

  2. امیر محمد

    چه خوب گفتی.👏
    ………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سپا.س.

  3. مهناز صفری

    قصه فراز و فرود می خواهد هرچه فاصله بین این دو بیشتر باشد متاسفانه برای خواننده جذاب تر است و بلای جان قهرمان داستان . فراموش شد که این دو واقعی اند
    قلم شیوا دارید . پرتوان باد
    ………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سپاس که مطالعه کردید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *