قصه تمام نشدنی کتاب

امروز مطلبی خواندم با عنوان “کتابت را جا بگذار”. داستان از این قرار است که:

فردی کتابی را می خواند و بعد از خواندن آن را در مکانی (از روی عمد) جا می گذارد. این فرد یک خواست از خواننده یا خوانندگان احتمالی بعدی کتاب دارد و آن این است که: “شما نیز بعد از خواندن کتاب، آن را در محلی مشابه قرار دهید تا دیگران هم بتوانند از این کتاب استفاده کنند.”

یادم هست در سال های بین ۲۰ تا ۳۰ سالگی این کار را انجام می دادم. هر وقت کتابی را می خواندم و تمامش می کردم، آن را در مکانی جا می گذاشتم. بارها این کار را در اتوبوس شهری، صندلی عقب تاکسی، کیف پشتی صندلی هواپیما، اتاق هتل و … انجام دادم. حتی یادم هست یک مرتبه کتابی را در یک سربازخانه در استان فارس جا گذاشتم. آن زمان برای انجام ماموریت به نورآباد ممسنی رفته بودم و مجبور بودم شب را در سربازخانه بخوابم. کتابی را که می خواندم، تمام شد. آن را در سربازخانه جا گذاشتم.

یک صندلی در پارک لاله هست که عادت داشتم بروم آنجا کتاب بخوانم. آن زمان به دلایلی منزوی بودم. کاملا یادم هست چند کتاب بر روی همان صندلی جا گذاشتم.

نُه سال پیش کتابی نوشتم با عنوان “آموختن را نیاموخته ایم”. شاید بیش از ۱۰۰ جلد از این کتاب را در مکان های مختلف جا گذاشتم تا مردم بخوانند. یادم هست گاهی در صفحه اول کتاب متنی هم برای خواننده احتمالی بعدی می نوشتم. یادم نیست دقیقا چه مطالبی می نوشتم، اما بخشی از آن اشاره داشت به هدیه بودن کتاب.

جالب بود برایم که امروز خواندم این کار الان در برخی از کشورهای دنیا عمومیت پیدا کرده. البته قبلا هم رواج داشته و موضوع جدیدی نیست.

متاسفانه سالهاست که دیگر کتابهایم را جا نمی گذارم. دلیلش این است که از کتابهایم برای تحقیق استفاده می کنم و گاهی به کتابی که قبلا خوانده ام نیاز دوباره پیدا می کنم.

دیدگاه‌ها

  1. حامی

    تو روح بلندی داری ,
    منم خوشحال می شوم از اینکه گاهی می بینم هنوز شیوه زنذگی , افکار و کارهایم با معیارهای انسانی و
    سلامت روانی در جهان همخوان و همسوست .
    شاد باش و رها
    ……………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. قربانت. موفق باشی.

  2. گندم

    سلام الان اصطلاح کتاب مسافر به عنوان یک واژه رسمی در آکسفورد ثبت شده و در کشور خودمون هم با جستجوی همین نام به یک سایت می رسید
    ……………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. جالبه.

  3. مهری عزیزی

    سلام
    من این خبر رو در مورد فرانسه شنیدم اما قیاس ایران با کشورهایی که این کار توشون انجام میشه قیاس مع الفارقه، جامعه ای که سرانه ی مطالعه ش با احتساب روزنامه و قرآن یه عدد خجالت آوره، این جامعه از کاستی های فرهنگی و اخلاقی زیادی رنج می بره که هر کدوم ار این کمبودها تعلق خاطر آدم رو نسبت به جامعه و مردم جامعه اش کم می کنه، عنوان جالبی برای این مطلب انتخاب کردید، انگار خیلی از قصه ها تو این مملکت نمی خواد تموم شه. نه اینکه فقط ناله کردن بلد باشم اما تلاش های معدود من در این زمینه همیشه عقیم مونده، کتاب جا نذاشتم اما کارهای دیگه ای کردم بی نتیجه.
    ……………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. باید دنبال راهی باشید که کارهاتون عقیم نمونه. یک بازنگری…

  4. سمیه

    سلام
    شاید بد نباشه این کتابهای میراث معنوی که پیشم مونده، همه رو جا بگذارم
    ……………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. فکر بدی نیست. اگر داری تعدادی به خودم بده. چون خیلی ها میان که لازم دارن و از من درباره کتاب سوال می کنن.

  5. پروین میرعنایت

    جالبه
    ……………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام.

  6. نازي

    سلام آقا آرش باید بگم که شما در جامعه ایرانی خیلی پیشرفته فکر میکنید میدونید که اگر حداقل یک چهارم از مردم مثل شما بودن وتصورشون اینقدر باز بود که حتی از کتابی که خریدن وپولش رو پرداخت کردن گذشت میکردن چه ایرانی داشتیم ومیل واشتیاق یاد گرفتن وهرروز پیشرفت کردن رو داشتن چی میشد؟ من خودم همین دو روز پیش در محل لاندری خونه مان ۲۲ تا کتاب مربوط به آشپزی وکارهای دستی دیدم که معلوم بود کسی که دیگر آن را استفاده نمیکند در اختیار دیگران قرار داده وکتابها خیلی تمیز و با ارزش بالا بودند به هر حال من امید دارم که مردم کشورم یک روز به معنی حرف دل شما دست پیدا کنند وارزش ومفهوم اینطور چیزها رو کاملا درک کنند.
    ……………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. سپاس.

  7. آنا

    باسلام خدمت شما.خسته نباشید اتفاقایکی از دوستان من هم اهل تودشک .حتی ادامه فامیلیشون هم همینه اگه کاری داشتید به شما معرفی کنم
    ………………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. زنده باد شما. خیلی سپاسگزارم.

  8. سیما سلمان‌زاده

    چقدر مواجهه سربازهای اون خوابگاه با اون کتاب، دیدنی بوده…شاید همه‌شون اون رو خونده باشن.

    شاید چندتا از اون ۱۰۰ نفر، آموختن رو یاد گرفته باشن.

    شاید کسی توی اتوبوس اینقدر غرق اون کتاب شده که چند ایستگاه دیرتر پیاده شده باشه.


    ………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. همه‌ی این‌ها، شاید.

  9. Masi

    سلام، شما همین که فکرهای زیبا، روزمرگی های تامل برانگیز، پشتکار برای به نتیجه رسوندن کارها و آرمان هاتون، داستانهای مدهوش کننده تون، قلم محسور کننده تون رو اینجا توی این سایت می نویسین و جا میذارین برای مخاطب، همه چیزه و بسیار بسیار ارزشمند.
    لطفا بیشتر اینجا جا بذارین.
    شما همیشه از زمانتون جلوتر بودین، از قدیم گویا چیزی در شما فراتر از زمان خودتون وجود داشته .
    …………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. لطف شما شامل حال من هست. سپاس.

  10. لیلا

    سلام
    کار بسیار خوبی است. ولی با این قیمت گرون کتابها دیگه نمی صرفه.
    من کتابهایم جمع میکردم و به کتابخانه ها اهدا میکردم حال پشیمانم.

    با این قیمتهای سر سام آور حدودا توانستم ۶۰-۵۰ عنوان کتاب جمع اوری کنم که دیگه به هیچ کس نمی دهم.
    ……………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. دم شما گرم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *