شهر – شورشگر

هر چه بیشتر می گذرد اعتقادم به این عقیده بیشتر می شود که:

“ناهماهنگی اجتماعی در زندگی ما ایرانیان از زمانی آغاز شد که ما به بن مایه های فرهنگ کوچ گردی و کوچ نشینی ایرانیان بی اعتنا شدیم.”

می دانم که باورش سخت است. این عقیده را برای اولین مرتبه است که مطرح می کنم، ولی به آن و حواشی‌اش بسیار اندیشیده ام. هرچه بیشتر سفر می کنم، هرچه بیشتر در فرهنگ ایران مطالعه می کنم، هر چه بیشتر برداشت خارجیان از رفتار ایرانیان را می خوانم بیشتر به این عقیده ایمان می آورم.

روزی شاید، کسی پیدا شود و رابطه ی میان ناهماهنگی اجتماعی ایرانیان پس از تخته قاپو کردن عشایر در زمان رضاشاه را بازگو کند. کسی که بتواند علت شکست ایرانیان شهری شده در دوران صفوی را از افغان ها بیابد. کسی که برای شکست ایرانیان شهرنشین دوران ساسانی از اعراب دلایل تازه تری ارائه دهد. کسی که بتواند علاقه‌ی ایرانی به رستم (با مرام مرد بیابانگرد) را در مقابل اسفندیار (با مرام مرد شهری) واکاوی کند.

کافی است بدانید زمانی که در حکومت ایران سرشماری و آمارگیری معنا نداشت، خان هر قبیله نه تنها از تعداد نفوس بلکه حتی از مقدار شیردهی فلان گوسفند بهمان رعیت باخبر بود. کافی است همین امروز در یکی از مراسم عشایری شرکت کنید و نظم و هماهنگی موجود در بطن این مردمان را مشاهده کنید. باید ببینید و بعد قضاوت کنید.

کافی است بدانید که اتفاقا همیشه این کوچگردان بودند که در ایران حکومت منسجم به وجود آوردند ولی به محض این که شهری شدند، به فنا رفتند.

به وضوح می بینم که ایرانی هر چه شهری تر، بدتر: کوچگرد که به روستا می رود، بد عمل می کند. روستایی که به شهر می رود، بد عمل می کند. ایرانی که به کشورهای شهری شده تر سفر می کند، بد عمل می کند.

شهری اگر دهاتی را و دهاتی اگر کولی را مسخره می کند، به این علت است که می خواهد در دنیای جدیدی که به او نشان داده اند، دوری و بیگانگی با آن چه بوده است را ابراز کند. و این موضوع، همه ی باورهای این تازه وارد را به هم می ریزد.

حالا نمی توانم بگویم که راه حل چیست، تنها می توانم بر درستی (یا شاید هم عدم درستی) این مساله بیشتر مطالعه کنم و ببینم چرا اینطوری شده که الان هست.

دیوانه وار است، ولی شاید روزی به این نتیجه برسیم که به همه ی مردم دنیا بگوییم: از طلا بودن پشیمان گشته ایم، مرحمت فرموده ما را مس کنید. و بهشان بگوییم که بگذارید ما با مرام های همان دهاتی و ایلیاتی و کولی باقی بمانیم. بگذارید ما با این سبک زندگی، حداقل انسان باقی بمانیم.

دوباره می گویم: ناهماهنگی اجتماعی در میان ما ایرانیان رابطه مستقیم و انکارناپذیری با تغییر آن نوع از سبک زندگی امان دارد که در اثر ویژگی های جغرافیای کشورمان به ما تحمیل شده و بن مایه های فرهنگی امان را شکل داده.

پی نوشت: می دانم که برداشت های متفاوتی از این عقیده خواهد شد. هر که هستید و هر برداشتی که دارید، حلال باد، اما بدانید که این موضوع هنوز از همه ی جوانب گفته و البته بررسی نشده.

دیدگاه‌ها

  1. مهناز

    سلام

    چندوقت بود نتونسته بودم به سایتتون سر بزنم.حسابی دلم واسه شماونوشته هاتون تنگ شده بود؛خیلی ،خیلی…
    من تاحدودی بانظر شماراجع به مطالب بالا موافقم.کوچ نشینی =ساده زیستی ،یک رنگی،اتحاد ونظم چیزی که امروز درزندگی کسی نیست.ولی حتما”نباید کوچ گرد باشیم؛ باید مرام ومنش کوچ گردی داشته باشیم.
    اوج عبادت رادررقص زنان عشایربعدازبارش باران دیدم.نیایش یعنی شادزیستن.محمدبهمن بیگی(نمیدونم اسم محمد بهمن بیگی رو تاحالاشنیده اید یانه؟بنیانگذار مدرسه عشایری در فارس وجنوب ایران وخیلی محبوب دربین مردم)
    امیدوارم همیشه سلامت،موفق وشاد باشید.
    …………………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. موفق باشید.

  2. بانو

    سلام آرش جان چطوری؟

    همیشه میخونمت و لذت میبرم.

    یه درخواست دارم، چون دیدم نوشته بوی که اواخر تابستون احتمال داره بری خارج از ایران، و من همون موقع برنامم هست که بیام ایران، اگه می‌شه به من آژانس خدمات مسافرتی‌ که کارش خیلی‌ خوب باشه و راهنمای مسلط به زبان انگلیسی‌ هم داشته باشه (قیمتش مناسب باشه ولی‌ 🙂 )معرفی‌ کنی‌ ممنون میشم، می‌خوام حتما شیراز ،اصفهان و یزد بریم…یا حتا جاهای که کمتر توریست خارجی‌ رفته، ممنون میشم ، اما کاش خودت تهران باشی‌…شمارهٔ تماس خودت رو هم می‌تونم بگیرم ؟
    ……………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. تلفن من: ۰۹۱۲۳۱۴۴۷۹۵ – هر وقت داری میای بگو، درستش می کنیم برات.

  3. leila

    سلام
    جدای از تمام معایب و مزایاهاش که کار تخصصیه ..چقدر ایران ما ظرفیت داره برای تورهای روستایی و عشایری…امیدوارم روش کار بشه البته قبل از اینکه ما عشایر و میراث روستاییمونو از دست بدیم.موفق باشید
    …………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. البته که موضوع مورد بحث چیز دیگری است. با این حال، سپاس.

  4. sama

    سلام نوشتتون که در مورد سفرنامه خانم مریت هاکس بود رو خوندم. در حال حاضر مشغول خوندن کتاب سرزمین جاوید از ماریژان موله – هرنر فلد – گیرشمن ترجمه ذبیح اله منصوری هستم که از اول پیدایش تمدن در ایران زمینه کتابیه که از لحاظ تاریخی معتبر و تقریبا کامله به نظر من فوق العاده است اگه دسترسی پیدا کردید حتما بخونید.
    ……………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. من این کتاب رو ۱۸ سال پیش خوندم. جسارتا باید عرض کنم که اتفاقا بر خلاف نظر شما، اون کتاب دارای ارزش علمی نیست. می تونید بخونید و لذت ببرید ولی ارزش علمی نداره.

  5. reyhan

    salam aghaye nooraghayee,kheili kheili ziad ba aghidatun movafegham
    …………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام.

  6. علی اسلام

    سلام مرد 🙂
    کاملا با نظرت موافقم ! من چند ساله به این فکر می کنم که سیستم زندگی عشایری بخصوص در ایران در سالم زیستن انسانها بسیار بسیار اهمیت داشته! فرهنگ و نظام اجتماعی کوچرویی که بر اساس جبر اقلیم در این سرزمین شکل گرفته کاملا به سالم زیستن ایرانیها و رشد فرهنگ و هنر و سیاست و اصول اجتماعی درست و .. منجر شده بوده! یک دلیل بزرگ برای تنوع قومیتها در ایران همین اقلیم عجیب ایرانه. وجود دشتها در کنار ارتفاعات بلند باعث شده بوده تا نجد ایران بیشتر محل مناسبی برای “غذا جمع آورندگان” باشه تا برای “غذا فر آورندگان”. در نتیجه رفت و آمد بین ارتفاع و دشت همیشه جزو جدایی ناپذیر غالب زندگی این مردم بوده. تو تقریبا به هرجای ایران بری یک قشلاق و یک ییلاق می بینی! این مردم رو مجبور به حرکت در طبیعت می کرده.. مردم به طبیعت وابسته می شدند و این یعنی مردم مجبور بودند قوی بمانند!! سلامت جسمی کامل ، اعتفادات مبتنی بر اقلیم طبیعی ، نیاز به داشتن نظم در زندگی و تلاش بسیار زیاد و تحمل بالا جزو جدایی ناپذیر زندگی در طبیعته! دقیقا همراه با کمرنگ شدن اصول زندگی کوچگری در ایران و بعدها با “تخته قاپو” کردن عشایر بود که نظام زندگی ایرانی دچار یک چالش بزرگ شد. ایرانی جدید مجبور شد زندگی متفاوتی را شروع کند که نه قرابتی با آن دارد و نه اصلا بدرد این اقلیم می خورد!!!! از همین دوران به بعد بود که آثار خمودگی و بی هویتی و ضعف رو می شد در روند زندگی ایرانیها دید! این داستان تا به همین امروز هم ادامه داره. جوان بختیاری که تا دیروز زمان دقیق سبز شدن فلان چراگاه ییلاقش را از بر بود و وقت کم آبی و پرآبی رودخانه های ایلراهش را از روی برف قله های چند کوه آنطرفتر هم به درستی می گفت و یک تنه مالهای یک چادر را از گدار رودخانه های سرد زاگرس رد می کرد امروز به دنبال عوض کردن قاب گوشی موبایلش است و حتی طاقت یک هفته کوچ را ندارد! چه برسد به یک ماه و اندی در ایلراه بودن! مال و چادرش را فروخته است و به جای چوب چوپانی پانصد گوسفند شیر و گوشت دهش چوب نگهبانی یک درب زنگ زده فلزی را به دست گرفته!
    کاملا اعتقاد دارم که بخصوص در ایران و برخی نقاط دیگر دنیا روش زندگی کوچ نشینی مبتنی بر طبیعت بسیار بهتر، سالمتر ، ارزشمندتر و موفق تر از سیستم زندگی نوین شهری جواب می دهد!
    …………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. دوستت داریم.

  7. نازنین

    سلام
    دوست داشتم این مطلب در زیر مجموعه تحقیق‌های آینده و کمک شما باقی می موند. البته قصد دخالت در امور سایت رو ندارم.
    سپاس
    ……………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس از شما.

  8. قدسی

    سلام.
    این عقیده یا نظریه بسیار جالبه و میشه از نظر علمی با تحقیقات مردم شناسی به اثبات رسوندش. البته متاسفانه تحقیقات مردم شناسی در ایران به کندی جلو میره.
    با نظر آقای اسلام موافقم. مدتیه با گروه محیط زیست همدان به سفرهای کوتاه طبیعت گردی می رم و تجربیات جالبی به دست میارم.
    شما خودتون در زمینه اساطیر ایران و رابطه مردمان ایرانی با موجودات اساطیری استاد هستید. منم با اطلاعات کمی که دارم متوجه شدم که ایرانی ها از زمان باستان با طبیعت هماهنگ بودند و زندگی بهتری داشتند. جابه جایی های فصلی که انجام میشده هم تحرک و شادابی داشته و هم زندگی با طبیعت متنوع ایران رو به همراه داشته که باعث سلامتی و خوش خلقی میردم ایرانی می شده.
    زمان زندگی کوچ نشینی در ایران تهیه غذا و خوراک، جمع آوری محصولات غذایی سالم و کاملا طبیعی از طبیعت متنوع ایران، حتی ساخت و سازهای مناسب خانه ها و هماهنگی با جلوه های طبیعت، زندگی در طبیعت آرامش بخش و زیبای ایران همه و همه یک زندگی سالم، پرنشاط و پر تحرک و از همه مهمتر اخلاقیات و رفتارهای پسندیده به دنبال داشته که متاسفانه با یکجا نشین شدن و آغاز زندگی شهری کم کم رو به فراموشی و زوال کشیده شد.
    ” گاهی آرزو می کنم کاش من هم یک دختر ایلیاتی بودم با وجود تمام سختی های زندگی عشایری.”
    ……………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سپاس که نوشتید.

  9. محسن باطني

    درود.
    در این باره، سخن ها ز اندازه بیرون بود. اما هیچ فکر کردید که رضا شاه با سفرش به ترکیه و بعد از ملاقات با آتا ترک با چه اندیشه ای برگشت و …. چه ها کرد!؟! همون موقع اتا ترک هم سعی کرد چه ها که نکند و اکنون بعد از گذشت سالها- از ان ملاقات این دو آتـــا- ترکیه در کجاست و ما درکجا؟؟!! به نظر من – ارتباطی بین -بن مایه های عشایری و شهری شدن عشیرها- وجود ندارد؛” خـــانه از پای بست ویران است!”
    به درود
    ……………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سوال دقیقا اینه، پای بست کجاست؟

  10. زهره

    جالبه…من می‌خواستم یک گزارش بنویسم درباره کوچ با توجه به اومدن اردیبهشت…باز هم ایده تازه دادی آرش…خیلی جالب بود خیلی.به قول خودت سپاس
    ……………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. ما که به شما ارادت داریم.

  11. کیوان فرهمند

    سلام آرش جان
    با این مطلبت کاملا موافقم .دلیلشم اینه که آدمای زیادی از جمله خودم علاقه ای شدید به دوری از شهر و زندگی درطبیعت دارن و از هر فرصتی که پیش بیاد استفاده میکنن تا لحظه ای آرامش واسه خودشون فراهم کنن.

    به قول معروف : هرکسی کو دور ماند از اصل خویش / بازجوید روزگار وصل خویش

    راستی داریم با بچه ها شرکت میزنیم و خیلی به کمک و نظرات دوستانی مثل شما احتیاج داریم برای پیشرفت.
    ………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. موفق باشی، بنده هم در خدمتم.

  12. حامی

    سنت یا مدرنیته , مسئله این است ! در مورد عنوان , نمی دونم منظورت از شورشگر
    چیه ؟؟ اما به نظرم ” شهر _ منفعل ” بیشتر به این متن میاد .
    ………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. شاید.

  13. طاهر

    سلام.
    در این مورد خیلی اطلاعات کاملی ندارم(مطالعه آزاد عیبش اینه :). اما به گمانم شهر نشینی از نیازمندی های پایه ای پیدایش تمدن و پیشرفت هست. به عنوان یک نمونه از بومیان استرالیا می شه مثال زد که به دلیل نبود شرایط اقلیمی نتونستن تمدن کشاورزی و شهر نشینی رو بوجود بیارند.
    باز به عنوان نمونه دیگه فارس خودمون هست که همواره مرکز تمدنی مهمی در پهنه ایران بوده که خودش پدید آورنده شهرهای بزرگ بوده.
    …………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام.

  14. آزاده

    ارش عزیز با نظر شما کاملا موافقم وقتی یه چیزی رو از اصلش دور می کنند چنین بلایی به سرش می یاد چون او دیگه خودش نیست ، حکایت همون صخرست (فکر کنم تو خوزستان بود ) که می خواستین برای مرمت و حفاظت از محل اصلیش دورش کنین ، وقتی او صخره به جای دیگه ایی منتقل می شه به فرض تو یه مکانی به نام موزه قرار می گیره هویتش رو از دست میده دیگه اون صخره نیست، به یه تیکه سنگ تبدیل می شه و بعد معلوم نیست دیگه چه بلایی به سرش می یاد .
    ………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. سپاس از این اظهار نظر.

  15. Masi

    اینطور فهم کردم که، از یک جایی به بعد یک شکست فرهنگی و ارتباطی اتفاق افتاده ….مثل یک تکه چوب که از بد جایی شکسته شده….
    قرار بوده اون تکه چوب یک پل باشه و با روند و رویکردی درست به سمت دیگری ببره ما رو، اما بنا به هزار و یک دلیل شکسته و حرکت رو متوقف کرده و این ناهماهنگی اجتماعی رو رقم زده.

    به شدت برام جالب بود این نکته!!
    و خیلی عمیقه و ابعاد گسترده و قابل تاملی داره.
    ……………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس که همراه هستید.

  16. لیلا

    سلام
    به چه ریبایی توصیف کردید
    “شهر شورشگر”
    ………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. سپاس.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *