سرگذشت زبان فارسی

می‌توانیم روند شکل گیری “زبان فارسی” که امروزه با آن صحبت می‌کنیم به طریق زیر در نظر بگیریم: زبان هند و اروپایی ـ ایرانی باستان ـ فارسی باستان ـ فارسی میانه و فارسی دری

از زبان هند و اروپایی اثری در دست نیست ولی از شاخه‌ایی که از آن منشعب شده‌اند پی به وجودش می‌بریم .

زبان‌های هندی باستانی و ایرانی باستان شاخه‌هایی از زبان هندو اروپایی هستند.

از ایرانی باستان تا آنجا که مدرک در دست داریم چهار زبان مستقیما منشعب شده است:
۱. اوستایی
۲. مادی
۳. سکایی
۴. فارسی باستان
به یقین می‌توان گفت که زبان‌های دیگری هم مستقیما از ایرانی باستان منشعب شده بود که از آنها چیزی باقی نمانده است .
اینکه به چه دورانی، دوران باستان اطلاق کنیم خود جای بحث و گفتگو دارد . بعضی از ابتدای حکومت کوروش تا پایان دوران ساسانی را به نام دوران باستان می‌شناسند. اما در این مبحث دوران باستان ، برابر است با ۱۰۰۰ تا ۳۳۱ قبل از میلاد مسیح.
زبان‌های دوره باستانی همان زبان‌هایی هستند که ما به عنوان زبان‌های ایرانی باستان از ‌آنها نام بردیم و قصد داریم که بیشتر آنها را توضیح دهیم:
زبان اوستایی : زبان یکی از نواحی شرق ایران بوده و تنها اثری که از این زبان به جای مانده کتاب اوستا است . اوستا به دو گویش نوشته شده. گویشی که گاهان یعنی سخنان خود زرتشت به آن نوشته شده و گویشی که بخش‌های دیگر اوستا به طریق آن نوشته شده‌اند. گویش نخست را گویش گاهانی و گویش دوم را گویش جدید می‌گویند.
اوستای امروزی پنج بخش دارد که عبارتند از: یسنا، یشت، ویسپرد، وندیداد و خرده اوستا.
اوستا در آغاز سینه به سینه نقل می‌شده است تا اینکه در دوران ساسانیان الفبایی اختراع شد و اوستا به آن نوشته شد .
زبان مادی: زبان قدیم ماد بوده است، از این زبان نوشته‌ای در دست نیست ولی تعدادی واژه از آن در نوشته‌های زبان فارسی باستان و یونانی به جای مانده است .
زبان سکایی : از زبان قدیم سکاها نوشته‌ای به جای نمانده ولی تعدادی واژه در کتابهای هندی، یونانی و لاتین از آنها در دست داریم .
زبان فارسی باستان : آثار بازمانده‌ از فارسی باستان کتیبه‌های شاهان هخامنشی هستند که مهم‌ترین آنها کتیبه‌ داریوش کبیر نقش شده بر کوه بیستون است .
فارسی باستان به الفبایی نوشته شده که به آن الفبای میخی می‌گویند .
ذکر کردیم که فارسی میانه از فارسی باستان به وجود آمده که آن را بررسی می‌کنیم.
دوره میانه به طور کلی از سقوط هخامنشیان یعنی سال ۳۳۱ قبل از میلاد مسیح شروع می‌شود و تا سال ۸۶۷ میلادی برابر با سال ۲۵۴ هجری قمری سالی که یعقوب لیث صفار، زبان فارسی دری را زبان رسمی ایران کرد، ادامه می‌یابد .
در دوره میانه زبان‌های زیر رایج بودند:
۱. بلخی
۲. سکایی
۳. سغدی
۴. خوارزمی
۵. پهلوی اشکانی
۶. فارسی میانه

بلخی: از این زبان تا سال ۱۹۵۷ اثری در دست نبود. در این سال کتیبه‌ای در “سرخ کتل” واقع در شمال افغانستان پیدا شد که به الفبای تخاری نوشته شده و وجود این زبان را ثابت کرده است.

سکایی: گفتیم که از زبان سکایی قدیم جز تعدادی واژه چیزی به جا نمانده ولی از زبان سکایی دوره میانی نوشته‌های زیادی به ما رسیده است.

نام دیگر این زبان، زبان ختنی است. برخی از نوشته‌های ختنی دینی و بعضی دیگر غیردینی هستند. نوشته‌های دینی ختنی مربوط به دین بودا هستند و نوشته‌های غیردینی، متون پزشکی و داستانی و بازرگانی را دربرمی‌گیرند.

سغدی: زبان سغدی زبان سغد بوده که در دوره هخامنشیان یکی از کشورهای تابعه آن‌ها به شمار می‌رفته است.

سرزمین سغد، تاجیکستان امروزی و سمرقند و بخارا را در برمی‌گرفته . سمرقند و بخارا اکنون جز ازبکستان هستند.

خوارزمی: این زبان در خوارزم رایج بوده که در جنوب دریاچه آرال واقع است .
خوارزم هم در زمان هخامنشیان از توابع امپراطوری بزرگ ایزانیان بوده است. این زبان تا قرن هشتم هجری رایج بود. سپس متروک شد و ترکی جای آن را گرفت .

پهلوی اشکانی: زبان پهلوی اشکانی زبان سرزمین پهلو بوده که به خراسان امروزی و برخی از نواحی مجاور آن، اطلاق می‌شده است. از پهلوی اشکانی باستانی اثری در دست نیست اما از پهلوی اشکانی زمان اشکانیان و پهلوی اشکانی زمان ساسانیان آثاری به جای مانده است.

فارسی میانه: این زبان، زبان رسمی ایران در دوره ساسانیان و دنباله فارسی باستان به شمار می‌رود. آثار باقیمانده از فارسی میانه بسیار زیاد است و به چهار دسته تقسیم ‌می‌شوند :
۱. کتیبه‌های پهلوی
۲. زبور پهلوی
۳. نوشته‌های زرتشتیان
۴. نوشته‌های مانویان

کتیبه‌های پهلوی به سه دسته تقسیم می‌شوند که عبارتند از:
۱. کتیبه‌های شاهان ساسانی، کتیبه‌های رجال ساسانی (کرتیر، مهرنرسی ، …)
۲. کتیبه‌های شهر دورا (شهری که امروزه به نام موصل آن را می‌شناسیم و شاپور اول بعد از اینکه آن را خراب کرد در کنیسه یهودیان کتیبه‌هایی حک کرد.)

نوشته‌های زرتشتیان هم به چند دسته تقسیم می‌شوند که عبارتند از:
ترجمه‌های اوستا، متن‌های دینی (بندهش، دین کرت، مینوی خرد و…)، متن‌های غیردینی (کارنامه اردشیر بابکان، …)

زبان‌های ایرانی جدید :
دوره جدید به طور کلی از سده سوم هجری شروع می‌شود و تاکنون ادامه دارد. در این دوره همه زبان‌هایی که در دوره میانه رایج بوده‌اند جز زبان فارسی از رواج افتاده‌اند.
در آغاز دوره اسلامی، زبان پهلوی اشکانی از رونق افتاد و جای آن را فارسی گرفت.
زبان سغدی تا سده چهارم هجری رواج داشت و از آن پس متروک شد و فارسی جای آن را گرفت. زبان سکایی تا سده پنجم هجری در کاشمر و حوالی آن رایج بوده و از آن پس ترکی جای آن را گرفته است.

جای زبان خوارزمی را هم که تا سده هشتم هجری رایج بوده ، ترکی گرفت.
اما مهم‌ترین زبان‌های دوره جدید زبان‌های زیر هستند:
– زبان پشتو
– زبان‌های کردی
– زبان آسی
– زبان بلوچی
– زبان فارسی

زبان پشتو: در مشرق افغانستان و شمال پاکستان رایج است. الفبایی که پشتو بدان نوشته می‌شود فارسی است که در آن تغییراتی داده شده تا با زبان پشتو متناسب گردد.

زبان‌های کردی: در ایران، ترکیه، عراق، سوریه و ارمنستان رواج دارند. در ایران و عراق کردی را با الفبای فارسی می‌نویسند، با تغییراتی که در آن داده شده تا با کردی متناسب گردد. در ارمنستان کردی، را با الفبای روسی و در سوریه و ترکیه با الفبای لاتینی می‌نویسند.

زبان آسی: در شمال قفقاز رایج است . دو گویش دارد که به گویش دیگوری و ایروانی معروفند. زبان آسی تنها زبان ایرانی است که فارسی تاثیری بر ‌آن نگذاشته است .

زبان بلوچی: در ایران، پاکستان، افغانستان تا جنوب آسیای میانه و در ناحیه شارجه رایج است. این زبان نیز با الفبای فارسی نوشته می‌شود. اما تغییراتی در آن داده‌اند که با زبان بلوچی متناسب باشد .

زبان فارسی: در سده‌های اول و دوم هجری زبان علمی ایرانیان مسلمان زبان عربی بوده است .
ایرانیان غیرمسلمان چونان گذشته، زبان ‌های فارسی میانه و پهلوی اشکانی و سغدی و خوارزمی را به کار می‌بردند. از سده سوم هجری با تأسیس دولت صفاریان، ایرانیان مسلمان زبان فارسی را که به فارسی دری معروف شده بود به کار گرفتند و آن را با الفبای عربی نوشتند. این زبان جدید اگرچه از نظر قواعد دستوری اختلاف چندانی با فارسی میانه نداشت اما از جهت تغییر آواها و واژگان تغییر کرده بود.
تغییر واژگان به صورت زیر بود:
۱. واژه‌هایی از عربی به فارسی راه یافته بودند
۲. واژه‌هایی تغییر معنی داده بودند
۳. واژه‌هایی از رواج افتاده بودند
۴. واژه‌هایی ساخته شده بودند که دلالت بر مفاهیم جدید می‌کرد که اغلب آنها از دین اسلام وارد شده بودند.
زبان فارسی در دوره غزنویان به هندوستان راه یافته و با تأسیس دولت مغولی هند به اوج ترقی خود رسید. تا جایی که دربار مغولان هند، مجمع شورای ایران و فارسی‌گو بود و بر اثر رواج فارسی در هند، از ترکیب فارسی و هندی، زبانی به وجود آمد که اکنون زبان مسلمانان هند و پاکستان است و اردو نامیده می‌شود .
از طرفی زبان فارسی در زمان سلطنت سلجوقیان روم به آسیای صغیر راه یافت و در زمان دولت عثمانی به اوج ترقی خود رسید .
زبان فارسی که ما امروزه با آن تکلم می‌کنیم با آنکه واژه‌هایی از زبانهای مختلف یوتانی، عربی، سریانی، ترکی، فرانسوی، روسی و… به آن راه یافته‌اند همچنان زنده و عامل وحدت مردم کشورمان، ایران است .
زبان فارسی (دری) عنصری است که ما ایرانیان را به هم پیوند داده و در تمام دوره‌های صعب‌ و دشوار هجوم دشمنان به هم نزدیکمان کرده است . زبان فارسی در حقیقت حافظ فرهنگ ایرانی شد و بار فرهنگ ملی را به دوش کشید .

اگر زبان فارسی نبود، نه فردوسی را می‌فهمیدیم، نه حافظ را و نه سعدی را.

زبان فارسی نه تنها عامل اصلی وحدت است بلکه عامل جلوگیرنده تفرقه هم هست. یادمان باشد که ما در کشوری زندگی می کنیم که اقوام بلوچ، خزری، آذری، گیلکی، کرد و … در آن به هستی خود ادامه می‌دهند و اگر زبان فارسی نبود شاید هرکدام از این‌ها ساز خودشان را می‌زدند و به راهی دیگر می‌رفتند.
اگرچنین زبان مشترکی نداشتیم وقتی که ترکان از سویی و اعراب از سوی دیگر بر ما می‌تاختند دیگر، مازنی از آذری، آذری از کردی، کرد از بلوچ، بلوچ از فارسی جدا می‌شد. اما نه تنها اینگونه نشد بلکه ابن‌سینا را می‌بینیم که از بخارا به گرگان می‌آید و با بیماران صحبت می‌کند و آنها را معالجه می کند. از آنجا به ری آمد و باز هم زبان مردم را فهمید. به همدان و اصفهان هم رفت و در آن مکان‌ها زندگی کرد و کتاب نوشت و به معالجه بیماران پرداخت و با مردم آن دیارها معاشرت داشت. زبان محلی او زبان بخارایی بود ولی با زبان دری توانست با همه ارتباط برقرار کند. این راز شگفت انگیز زبان فارسی است که باید آن را پاس بداریم .

منابع:
زبان فارسی و سرگذشت آن،دکتر محسن ابوالقاسمی- انتشارات هیرمند
نقش زبان فارسی در وحدت ملی – گفتگویی با استاد ذبیح‌الله صفا

آرش نورآقایی

دیدگاه‌ها

  1. لیلا

    سلام
    چه سرگذشت پر نشیب و فرازی.
    چند سال پیش تو کتاب خداوند علم و شمشیر از ژایگر اگه اشتباه نکرده باشم خوندم که عربها حروفشان اعراب نداشته و علی پسرش حسین را مامور می کنه که از ایرانیان اعراب فارسی حروف را یاد بگیره. پس حتما بعد از این یادگیری بوده که واژه های عربی به فارسی هجوم می آورد.
    مقاله ی جالبی بود. ممنون

  2. سیما سلمان زاده

    راستش هم یادگرفتم
    هم لذت بردم
    هم خجالت کشیدم و باز شرمنده شدم که تونستم از نتیجه مطالعه و بیان شیوا و قلم رسای شما اینقدر راحت استفاده کنم.
    سپاس
    سپاس
    سپاس
    ……………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. لطف دارید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *