رابطه میان حکیم ابوالقاسم و خانم همسایه ما

امشب در خانه تنها بودم. کسی در زد. در را باز کردم. خانم همسایه بود. سوال کردند مادرم هستند. گفتم نیستند.

گفتند: پیاز دارید دو تا به من بدید؟!

گفتم: صبر کنید.

بعد رفتم و از بالکن خانه امان برایشان پیاز آوردم و بهشان دادم.

در را که بستم، یادم افتاد دقیقا از ۳۰ سال پیش ایشان به در خانه ما می آمدند و نان و سیب زمینی و پیاز و از این قبیل طلب می کردند.

با خودم گفتم: هیچ چیزی در این خانم عوض نشده.

شاید بی ربط باشد، اما یاد فردوسی افتادم.

با خودم زمزمه کردم: برای حکیم هم ۳۰ سال طول کشید که شاهنامه را سرود.

دیدگاه‌ها

  1. مریم

    سلام آرش جان
    قدیمیها میگفتن ۳۰سال یه عمره ما ها متوجه نمیشدیم الان حس میکنم وقتی میگم سی سال پیش انگار از هزار سال پیش حرف میزنم 🙂
    خدایی حکیم توس چه صبری داشته و چه پشتکاری
    …………………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام.

  2. جهانگرد کوچک

    سلام ، همه جا از این دست همسایه ها وجود دارند اما این مدل همسایه ام تابستان ۹۲از ساختمانمان رفت و والان دلم برای در زدنهایش تنگ شده 🙂
    …………………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام.

  3. ایران

    و برای انسان های کامل چهل سال!
    …………………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام.

  4. وحید

    سلام به داداش نازنینم ،آرش عزیز و دوست داشتنی.حقیقتش این مطلب رو حامد بهم گفت حتما” بخونم و منم خوندم.باید تو اون محل زندگی کرده باشی تا بدونی این حرکات مال همون ۳۰ سال پیشه و این روزا در هیچ مجتمع یا آپارتمانی دیده نخواهد شد و کاملا” منقرض شده.اینو به این خاطر گفتم چون حتما” کسانی هستند که همچین حرکاتی را ندیدند و شاید تصور هم نکرده باشن.این حرکات واقعا” یه تاریخ قدمت داره برا خودش.لذت بردم و از ته دل خندیدم چون رفتم تو همون حال و هوا و حرکات اینچنینی.پاینده باشی.ضمنا” دوست داریم آقا آرش.
    ……………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام بر وحید و مجید و حامد. کلا سلام بر خانواده جلال زاده، مخصوصا نسل جدید. موافقم باهات که این داستان ها داره به فراموشی سپرده میشه. یادمه وقتی میومدم خونتون، مادر خدا بیامرزت هم همین داستان رو با همسایه ها داشت.

  5. رضا

    بی رنج بردیم در این سال سی
    خوبی آقا آرش
    تو این سی سال هنوز خیلی چیزها عوض نشده که عوضی شده
    ………………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. احتمالا همینطوره.

  6. عباس محجوب

    بر آستانه اسرار آسمان نرسد
    به بام فقر و یقین هیچ نردبان نرسد

    گمان عارف در معرفت چو سیر کند
    هزار اختر و مه اندر آن گمان نرسد

    کسی که جغدصفت شد در این جهان خراب
    ز بلبلان ببرید و به گلستان نرسد

    علف مده حس خود را در این مکان ز بتان
    که حس چو گشت مکانی به لامکان نرسد

    پیاز و سیر به بینی بری و می‌بویی
    از آن پیاز دم ناف آهوان نرسد
    ………………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سپاس از تو عباس عزیز.

  7. Masi

    :)))) خیلی عجیب و بامزه بود!!
    ………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. سپاس.

  8. لیلا

    سلام
    رفتم به دوره بجه گی که ۵-۴ ساله بودم.

    ‏چگالی اتفاقات و عجایب اینقدر بالاست آدم احساس می‌کنه سیصد سال زندگی کرده.
    …………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *