د. ب.

آن روز به عنوان آن کتاب جذب شدم و خریدمش: قربانی دیگرانیم و جلاد خویش

شروع کردم به خواندن، اما تمامش نکردم.

با خودم فکر می‌کنم این دفعه هم قربانی دیگران (نویسنده کتاب) شدم و برای جلادی خویش (ادب کردن افکارم) اقدام کرده بودم.

این داستان هر روز شکل می‌گیرد. برای من حداقل این‌طور است.

چرا راه دشوار را برای زندگی انتخاب می‌کنیم و در تلاش برای فهماندن هستیم، وقتی که نفهمیدن ارزشمندتر است. چرا باید بالاتر از سطحی حرف زد که افکار و کردارت سطحی! به نظر برسد. اساسا چرا فکر می‌کنیم باید بهتر بود، در حالی‌که بهتر بودن برتابیده نمی‌شود.

چرا مخ همه ما تاب دارد؟ به نظرم، مخ همه آدم‌ها تاب دارد انگار.

زیستن رنج سهمگینی است، در حالی‌که ظاهرا شانس بزرگی هم هست.

اصلا هیچی، بی‌خیال…

فقط بگو کی تمام می‌شود؟ کی این نیز بگذرد؟ همین را بگو. برای بقیه حرف‌ها، لطفا خفه!

دیدگاه‌ها

  1. بهارناز

    چقدر شبیه آدمی نیست که تو پرواز برگشت با من هم کلام بود..
    ………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. چهره‌های متفاوت یک شخص!

  2. بهارناز

    …I mean happiness is in the doing not in getting what you want… I guess you know that better than anyone
    so… it never ends …if it ends, you end ….Anyway wish you luck in whatever you are dealing with these days
    ………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس.

  3. مريم

    آرش
    تو اهل فضلی و دانش همین گناهت بس

    زندگی سخته. خیلی. مخصوصا وقتی بار امانت به دوشت باشه، وقتی بفهمی بار امانت به دوشت هست؛ وقتی بخوای بار امانت به دوشت باشه!!!!
    زندگی سخته وقتی آگاه هستی
    ………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. خیلی فلسفی شد.

  4. مژگان

    متنفرم از نصیحتها ودلداری های تکراری درصورتی که میدونم کاملا بیهوده است .هیچ نمیدونم..فقط میدونم وقتی همه چیز درست میشه وتمام محنت ها به پایان میرسه که یا دیگه مانباشیم ویا بودونبود خیلی چیزها برامون علی السویه باشه.ناامیدانه است ولی عین واقعیته
    ………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس از شما.

  5. nassim

    باید بگذری تا بگذرد تا وقتی مثل پیله به دور خودت بپیچی اش و رهایش نکنی چطور بگذرد ضخیم تر می شود و خفه ات می کند
    ………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سپاس.

  6. عباس محجوب

    هرچه من سوختم از آتش فمیدن بود !!
    کاش از روز ازل هیچ نمی فهمیدم !!!
    ………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. ظاهرا سوختن حق آدمه. فقط باید ساخت.

  7. لیلا

    سلام
    ‏اصل قضیه رو بوکفسکی فهمید که وصیت کرد
    رو سنگ قبرش بنویسن “DON’T TRY”
    ………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. شاید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *