دو روزنوشت

ای هستی،
سالیانی است که تمرین حفظ تعادل می‌کنیم
روی طناب راز تو.
و نمی‌دانیم این تویی که اجازه داده‌ای در شبههٔ فرزانگی ببالیم، چون می‌دانی ما تحمل عدم قطعیت نداریم.

……………………………………………

مدت‌هاست متوجه شده‌ام تا حداقل یکی از دستانمان، با بخش دیگری از بدنمان (بیشتر با ناحیهٔ سر و صورت یا دست دیگر) یک مدار بسته شکل ندهد، فکر نابی از ما بروز نمی‌کند.
و این راز عجیبی است.

دیدگاه‌ها

  1. Masi

    نوشته ی دوم به شدت به همین شکل کار می کنه استاد…..انگار “جریان” ذهنی ما هم اینجوری شکل می گیره.

    واقعا هر بار از نوشته هاتون شگفت زده ام، ازین ریزبینی، دقت، لطافت …..مرسی که می نویسین.مرسی استاد.
    …………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. همیشه محبت دارید. سپاس از توجهتون.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *