به پکن رسیدهام. سفرنامهای در کار نخواهد بود، با این حال آنچه را که مفید باشد مینویسم.
۱- در فرودگاه امام خمینی متوجه شدم که از ۱۵ اردیبهشت ماه سال جاری، عوارض خروجی از ۲۵۰۰۰ تومان یکدفعه به ۵۰۰۰۰ تومان افزایش پیدا کرده است. عوارض دو برابر شده و هیچ کس هم هیچ اعتراضی نکرده است. این افزایش، احتمالا به تورم سفر مربوط است و حتما یکی از افتخارات دولت محسوب میشود. ظاهرا دولتمردان ایران به این نتیجه رسیدهاند حالا که نمیتوانند از سفر دیگران به ایران پول دربیاورند حداقل از سفر مردم به خارج، مبالغی به جیب بزنند. روش خوبی هم اتخاذ کردهاند. خیلی ساده است… الف: فشار اجتماعی را افزایش میدهند، ب: مردم از کشور میزنند بیرون، ج: آنها کیسهاشان پر میشود.
۲- میخواستم در بانک واقع در فرودگاه امام خمینی، ریال را با دلار معاوضه کنم. نداشتند. گفتند تمام کردهایم. گفتند بانک مرکزی به ما ارز نمیدهد…از طرفی مردم را هدایت میکنند بروند بیرون، از طرفی جلوی خارج کردن ارز را هم میگیرند.
۳- فقط میخواهم بگویم لعنت بر من که به هر چه در زندگی خواستم رسیدم الا اینکه از این کثافتخانه برای همیشه بزنم بیرون. پُر از خشم و نفرتم. پُر………
دیدگاهها
سلام،امیدوارم برخلاف شروع سفرتون بقیۀ سفر رو در آرامش بگذرونید،من هم وقتی شنیدم عوارض یکدفعه دو برابر شده باور نکردم،امیدوارم هرچه زودتر در جایی قرار بگیرید که آرامشی ۱۰برابر برتاون داشته باشه،شاد باشید استاد.
soghati az pekan befrest chashm entezarim
سلام
امیدوارم روز آرامش برای همه به زودی بیاید.
دلتنگم، اما کاری به جز انتظار نمی توانم انجام دهم .
سفر خوبی داشته باشی . سوغاتی ویژه ای ازت می خواهم اونم چند عکسی که مرحمی برای دلتنگی باشه .
منتظر دیدارت هستم .
نباش پر از خشم نفرت به خاطر نابخردی دیگران
متاسفم
سلام
آیا به نظر شما نمی ارزه که آدم ۲۵ هزار تومان بیشتر بده اما چند روزی از همین کثافت خانه ای که فرمودین بزنه بیرون؟! میدونم زور داره ولی راستش من حتی حاضرم ۱۰۰ هزار تومان خروجی بدم اما خارج شم. اصولاً در فرودگاه بعد از اینکه آدم خروجی رو میده حس خیلی خوبی بهش دست میده چون چند دقیقه بیشتر به نشون دادن اون فیش لعنتی خروجی نمونده و این یعنی احساس بال در آوردن، هر چند برای چند روز! به خودم میگم فوقش در سفر ۲ وعده غذا کم تر میخورم دیگه! اما به جاش ۱۰۰ وعده روحم شاد تر میشه که خیلی بیشتر از ۲۵ هزار تومان میارزه. فقط چند دقیقه اولش یک کم انرژی منفی داره چون آدم مجبوره دست کم ۷ یا اگه من باشم ۱۰ تا فحش آبدار بهشون بده، اما چند دقیقه بعدش میشه توی کافی شاپ اون طرف مرز یه آب پرتقال شیرین نوشید و اصطلاحاً دهن خودمونو آب بکشیم که انرژی های منفی رو همینجا جا بذاریم و فقط با مثبتاش سوار هواپیما بشیم. (به قول شاعر: بزن سن ایچ و دیگر هیچ!)
ضمناً چند نکته رو یادآوری میکنم:
۱- خروجی حدود ۶ ماه هست که ۲ برابر شده (نه از ۱۵ اردیبهشت)
۲- به عنوان یه دوست کوچیک (کوچک) پیشنهاد می کنم هیچوقت سراغ بانک، به خصوص در فرودگاه اونم دقیقه نود) برای خرید دلار نرین.
۳- امیدوارم در سرزمین کومونیست ها خوش بگذره و اتفاقاتی نبینین که براتون وطن امروز تداعی بشه (منظورم وطن امروزی بود نه روزنامه). D:
کسی خبری خوب دهد از این اوضاع این مملکت ، خبر خوشی نیست؟؟؟
سلام
خسته نباشید.حیف دل ما که اسیرخشم و نفرت بشه.متاسف باش نه خشمگین .تاسف ،رقت قلب و ترحم به دنبال داره و ما رو آماده جنگیدن و زدودن می کنه اما خشم ،زاینده نفرته و آزردگی و بخل به دنبال داره.
موفق باشی
به خاطر حماقت کسی(یا گروهی) آرامش خودت رو بهم نریز! با ارزش ترین چیزی که یک انسان داره و باید سعی کنه حفظش کنه همون آرامشه به این حماقت ها بخند چون در غیر این صورت هر روزت میشه دنیایی از اعصاب خوردی که در نهایت از درون داغونت میکنه
آلان بهتیرین فرصته که شاد باشی !چرا که نه ؟!مگه نه اینکه شادی متعلق به مردمه و برای مردم آفریده شده؟! (…و شادی را برای انسان آفرید…)حفظش کن و به دیگران هم انتقالش بده اون وقته که بههمون آرامش هم میرسی
اینم که میگی دلار نبوده و… مگه این جک رو نشنیدی که قیرش هست قیفش نیست دو تاش هست مسئولش نیست…ایران هم فعلا تا اطلاع ثانوی همون مملکت گل و بلبلیه که میدونی فقط با این تفاوت که به جای شادی غم ترویج میشه
پرسش: انگیزه شما از تغییر ” تُف ” به علامت پرسش چیست؟
…………………………………………………………….
جواب: گاهی خیلی عصبی میشوم و قادر به کنترل احساسم نیستم. برای همین تعدیل کردم.
آرش بیخیال
ما که دهنمو تا امروز …… (بی ادب منظورم سرویس بود)
۲ روز دیگم روش
۲۵۰۰۰ تومن ها باز هم اضافه میشود، تازه بدتر هم میشود
خانم آجرلو میشه رییس گردشگری و کل سازمان
من میشم پیچ باریک
تو میشی روانپریش
بقیه هم زیر گاز اشک آور و باتوم
فقط بپا زنده بمونیم بقیشو یه کاری میکنیم
راستی جریمه لاک زدن ۳۰۰۰ تومنه
جریمه ماتیک تا ۱۰۰۰۰ تومن
آره این ایران من و تو ئه
ایران من کثافت خونه نیست . اینجا خونه ی منه . می خوای بری راهت رو بکش و برو . چرا توهین به یه ملت می کنی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
فکر کنم ادعای تاریخ دوستی و فرهنگ و … داری
………………………………………………………………………………………………………….
جواب: چون در ازای بیادبی من، شما بیادبی نکردی، جواب میدم… اما قبلش میخوام بدونم من کجا ادعای تاریخدوستی و فرهنگ کردم و اگر چنین ادعایی کردم آیا پوچ بوده؟ اینکه من که از رفتارهای نابخردانه عصبی بشم به این معنیه که هنوز گوسفند نشدم و اعتراض میکنم، حتی اگر با بد و بیراه. تا به حال در زندگیام ندیدم که کسی با سانتیمانتالیسم بتونه چیزی رو در مملکت من عوض کنه، ولی حداقل بنده با همهی دلخوریهایی که از کشورم دارم برای شناساندن ارزشهایش کم تلاش نکردم. دوست من، اگر بتونم، حتما راهم رو میکشم و میرم و در همین فکر هم هستم. اما امیدوارم روزی که دیگر امثال من در کشور نبودند و شما از هیچ ناسزایی ناراحت نشدید و حس ناسیونالیستیاتان ارضا شد، کشوری داشته باشید که هیچ ایرانی نخواد از اون بیرون بره. شما به نگرانیهای من برای کشوری که هر روز و با شتاب به ورطهی سقوط میره، توجه نکردی و فقط لفظ “کثافتخانه” رو دیدی. بنده حتی با بد و بیراه به درد این مملکت میخوردم، اما ببین آیا دیگرانی که تنها با ادای الفاظ خوش آب و رنگ و “بچه خَرکُن” هزار تا هزار تا هندونه زیر بغلمون میزارن، چه جوری دارن گُه به خورد ما میدن.
سلام
بعضی مواقع آدم خیلی عصبانی میشه اما به قول دختره ۴ ساله من آدم بعضی موقع ها آدم باید هیس باشه!!
به نظر من اگر اون قسمت آخر نوشته را اصلاح کنی ….!!! شاید بهتر باشه
ارادتمند شهریار
دوباره می سازمت وطن
اگرچه با خشت جان خویش
ستون به سقف تو می زنم
اگر چه با استخوان خویش
…………………….
روزهای خوشی هم در پیش هست
سلام
نه! کثافت خانه را حذف نکن…اینجا همان است که می گویی.
وطن به منجلاب بزرگی تبدیل شده که کسانی مثل تو را بر نمی تابد…رها کن خودت را از این ویرانه
بعد از مدتها اومدم سر زدم اینجا دپرس شدم آخرش که چی ؟
سلام آرش جان
حست رو میفهمم.تنها میشه گفت افسوس …
این قضیه عوارض حکایتها داره!الان واسه سفرهای زیارتی مثل حج عمره همون ۲۵۰۰۰ تومنه!این یعنی ترویج سفر معنوی! و پول تو جیب عربها کردن!
آرش عزیز سلام
امیدواریم که اوضاع به کام باشه….
به قول اشکان بی خیال تو اینجا از این مسائل زیاده…
امیدوارم خوش بگذره بهت
سلام آرش جان،
من کاملا میفهمم که چی میگی.تا وقتی که خارج از کشور زندگی نکرده بودم فکر میکردم یه ایران و همینو همین. اگه مشکلیم هست همجای دنیا این مشکلا هست! اما الان کاملا دوزاریم افتاده که از هیچ چیژی خبر نداریم که چه بلا سر ما اوردن و میارن چه زمان شاه چه الان! اگه بدونی چقدر دردناکه که به عنوانه یه مهاجر بخواهی از حیثیت کشورت دفاع کنی و چیزی نداشته باشی بگی!!! چی بگیم به تاری خ ۷۰۰-۸۰۰ ساله پیش افتخار کنیم؟؟ هیچی هیچی….فقط حرف مفتو ادعا!!! هر بلایم سرمون بیارن حقمون تا کسی امثال بعضیا هستن که میگن بیخیال ولش کن یا اگه ناراحتید برید! این فرهنگ بی تفاوتی و بی عاری نمیدونم از کی تو خونه ماها رفته…از ماست که بر ماست…امیدوارم حداقل بهت خوش بگذره ،سفر خوش
…………………………………………………………………..
جواب: سلام مریم. سپاس از تو.
یه بار دیگه هم متن رو خوندم و نظری که قبلا دادم و در ادامه دلم می خواد این رو هم اضافه کنم که اینکه میگم آرامش و حفظ اون مهمه نه به نظر که سرتو زیر برف کنی و بگی هیچی اتفاق نیفتاده بلکه به این جهت که در آرامش می تونی بهترین تصمیم رو بگیری…
آنچه به جایی نرسد فریاد است (خصوصا اگر شنونده ها اوهایی باشن که درک و شعور درستی هم ندارن و از طرفی در سفسطه بازی استادند)
از طرفی این اتفاق ها هر روز به یک صورت داره می افته اما بدترین حالتش اینه که آدم به خودش بگه همینی که هست! در حا لیکه م یدونی اشتباهه وقتی این حرف همه گیر بشه دیگه واویلاست چون دیگه تغییری هم اتفاق نمی افته…
باید کاری کرد … اما چی و از کجا
“دارا جهان ندارد
سارا زبان ندارد
بابا ستاره ای در،
هفت آسمان ندارد
…
کارون ز چشمه خشکید،
البرز لب فرو بست
حتا دل دماوند،
آتش فشان ندارد
…
دیو سیاه دربند،
آسان رهید و بگریخت
رستم در این هیاهو،
گرز گران ندارد
…
روز وداع خورشید،
زاینده رود خشکید
زیرا دل سپاهان،
نقش جهان ندارد
…
بر نام پارس دریا،
نامی دگر نهادند
گویی که آرش ما،
تیر و کمان ندارد
…
دریای مازنی ها،
بر کام دیگران شد
نادر ز خاک برخیز،
میهن جوان ندارد
…
…
دارا ! کجای کاری،
دزدان سرزمینت
بر بیستون نویسند،
دارا جهان ندارد
…
آییم به دادخواهی،
فریادمان بلند است
اما چه سود،
اینجا نوشیروان ندارد
…
سرخ و سپید و سبز است
این بیرق کیانی
اما صد آه و افسوس،
شیر ژیان ندارد
…
کو آن حکیم توسی،
شهنامه ای سراید
شاید که شاعر ما
دیگر بیان ندارد
***
هرگز نخواب کوروش،
ای مهرآریایی
بی نام تو،وطن نیز
نام و نشان ندارد”
افسوس …
ایهاالناس
خاک غربت خانه نیست
مرغ آزادی دگر در لانه نیست
من دلم در حسرت یک آشناست
خانه اما دست صاحبخانه نیست
من که گفتم خاک غربت خانه نیست
اهل ویرانه ایرانم من
می روم روزی نمی مانم من
گر چه صاحبخانه لطفم می کند
سرخوش و مستم که مهمانم من
خاک من بویش گلاب قمصر است
عطر آن بهتر ز مشک و انبر است
خاک باران خورده اش بوی بهشت
هر خزانش نو بهار همبستر است
چشم همشهری سلامم می کند
گوش بر حرف و کلامم می کند
تا بدانم دور از چشم و نظر
و ان یکاد ی را به نامم می کند
خنده گرمی نثارم می کند
با نگاهی بی قرارم می کند
مهربانی و صفا و عشق را
هر چه هست در کوله بارم می کند
کس نمیدانست دست سرنوشت
می کند جانم جدا از آن بهشت
کودکم پرسد ز من اهل کجاست
گویم ایران
پرسدم اینجا چراست
گویدم سبز و سفید و سرخ فام
پرچمی اینجا نمی بینم به بام
کودکم پرسد چرا در غربتیم
تا به کی در آرزو و حسرتیم
بی جوابم نیمی از جانم جداست
ایها الناس نیمه دیگر کجاست ایها الناس نیمه دیگر کجاست
سلام
حالا باید چی بگوییم ؟؟؟!!!
اون موقع که این روز نوشت را نوشتی وضع مان یعنی بهتر بوده🤕🤕🤕
…………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. سکوت کنیم.
خوشبینانه ترین چیزی که می تونم رو برای این پست می نویسم…..
ما عادت نکردیم، نمی کنیم، مگر آنکه چیزی درونمان بمیرد!
فکرش را بکن چه چیزهایی هنوز درونمان نمرده
تا توانستین به همه ی اونچه که اطراف اتفاق می افته، عادت کنیم……
امیدوارم حتی همین خشم و نفرت درونمون نمیره! بی تفاوتی بدترین درده بگمانم…..
………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. موافقم با جملهی آخر