به افتخار شما

به فرآوران برمی‌گردم.

به افتخار مهدی فتوحی. به افتخار محمد یزدانی. به افتخار همه‌ی شما.

احساس پیری می‌کنم. با این حال به احترام نگاهتان برمی‌گردم.

نمی‌خواهم مهدی در آن دوردست‌ها احساس تنهایی کند. می‌خواهم مهدی بنویسد و بسراید. می‌خواهم وقتی دوباره تابستان به ایران برگشت، او را در آغوش بگیرم.

“برخیز، ای ایران” مهدی را بخوانید:  http://www.mahdifotuhi.blogfa.com

من خسته‌ام، اما برمی‌گردم.

دیدگاه‌ها

  1. mina

    نفرت از یک واکنش است. یک عکس العمل
    اما نفرت یک کنش است. آنقدر که می تواند به اصلی برای مبارزه تبدیل شود
    به هر حال هر کسی نظریه ی شخصی اش را دارد
    من هم با مرگ موافقم

  2. سمیرا یحیایی

    خودت خواستی ها بعدا نگی این یزدان بدبخت به زور بردت بعد هم بی خیال شو پسر جون تو این شهر همه چی اینجوری می گذره….به هر حال من از طرف خانواده یحیایی بازگشت پر فتوح ات را به تمام فر آورانی ها تبریک گوییده و مراتب غش و ریسه را مبذول می دارم

  3. مهتاب

    نتونستین تحمل کنید؟ وقتی جلوه گری بخشی از وجود آدم بشه ، ترکش سخته . شنیدین خلوت شده ترسیدین اعتبارتون از بین بره ؟ یا اون جوونا جای دیگه برن؟ چرا این قدر فکر میکنید این شمایید که اون جا رو می چرخونه فقط ؟ که بکید :: من درستش میکنم ::
    اما نصیحتی میکنم و گوش بدین اگه غرور بیجاتون مانع نیست ::—>>> این بار که برمیگردین ،برای اون جا حرمت قائل شید . من ۱ بار اون جا بودم . نمیخوام قضاوتی کنم ، چون گفتید نکنم. ولی شما میتونید حکم ::هادی :: داشته باشید . فکر میکنم اونایی که اون جا میان (واقعی ها ) همینو میخوان. مقامتونو تا سرحد یک مبارز تنزل ندین. مبارز شاید ابدی باشه ولی مثل هادی ازلی نیست. آدما شاید تا ابد از یه چیزی خوششون نیاد ولی به لحاظ فطری از ازل از ناپاکی و بدی بدشون میاد.

  4. الهام

    امیدوارم دوشنبه صبح توی افتتاحیه موزه ملی ببینمتون! کمی نگرانم! نکنه دوباره حضرات یه کاری کنن خوشی این نمایشگاه به غمی یا حزنی یا حسرتی بدل بشه؟راستش چشمم آب نمی خوره که آب از آب تکون نخوره! به هر حال امیدوارم ببینمتون!

  5. دوستدار مهتاب

    ببخشید این مهتاب خانم کین ؟خیلی دلم میخواد از نزدیک باهاشون آشنا بشم . فک کنم خیلی جیگر باشی با این فضولاتت .بیخیال بابا .زیادی جدی گرفتی .بیاناتتون و توی سایت منم به ثبت برسونین خوشحال میشم . مهتاب هلو.

  6. *

    با سلام.
    فقط همین یک چند کلمه رو میگم، ” bravo ” به شما و دوستتون آقای مهدی فتوحی.
    با آرزوی سلامتی، موفقیت و امید روز افزون

  7. افشين عباس نژاد هنگامي

    به شما افتخارمیکنم فرآوراتی هستید وبمانید چون چراغ فرآوران بی شما خاموش است .اعتراف میکنم اگر شما ودکتر افروز نبودید من هم در فرآوران نبودم .پایدار باشید ومستدام .آرزوی سربلندیتان را از ایزد منان خواهانم…

  8. مهتاب

    با سلام. اگر خانم یا آقای دوستدار مهتاب ، همون N باشند (که البته برام جالبه یک نفر چطور میتونه دو بیان کاملا متفاوت داشته باشه!) خدمتشون عارضم که البته برای منم جالب بود بشناسمتونو از راههای شهودیتون استفاده کنم جهت :: پدیده استاد شناسی:: و صد البته جناب نور آقایی هنوز نه جواب دادن و نه رخصت. شاید هم با اون دانشجوی گرام برخورد کردن.
    و دیگر این که چشم . شما آدرس سایت را بفرمایید تا ما هم از نظراتمان مستفیضتان فرماییم.
    و آقای نور آقایی ! یاد بگیرید مسایلتون رو خودتون حل کنید!
    با تشکر

  9. نوشا: نسيم بهاري

    رفتن و باز گشتن جناب نورآقایی بلاتشبیه امیدوارم قهرسردارسپه رضاخان میرپنج و بازگشت ایشان به درخواست مجلس و رجال وقت نباشد که البته اگر هم باشد ارزنده است چون وجود امثال ایشان برای پیکر نحیف جامعه گردشگری ایران لازم به نظر میرسد … خلاصه که خوش تشریف آوردید

  10. ghazalee

    آقای نورآقایی خیلی خوشحالم که به فرآوران برمی گردید. فرآوران خونه هممونه که شما از میزبانهای اصلی اش هستید. این ۳ ماهی که نبودید جای خالی تون کاملا مشخص بود و بچه ها چندین بار در نشستهامون به نبودنتون اشاره کردن.چه رفتن و چه برگشتنتون محترمه .
    شاد ، پیروز و استوار باشید:)

  11. بهار

    خیلی وقت بود که اینورا نیومده بودم اما الان که اومدم و این متن رو خوندم خیلی خوشحال شدم
    خوشحال ترم از اینکه میببینم دوست خوبم از پیله ای که دور خودش تنیده داره خارج میشه و می دونم زیبایی و درخشش پروانه ای که داره کم کم از این پیله خارج میشه همه رو به وجد میاره
    به خونه خودت خوش اومدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *