طرحهای ترسیم شده توسط ایرانیان به خصوص نقش حیوان ملی ایران – بز کوهی – روح سادگی و دقت را به همگان القا میکنند. این طرحها و نقوش در آسیا منحصر به فرد هستند.
صنایع دستی ایران
انسان اولیه در وحشت و اضطراب دائمی به سر میبرد. او از نیروی شیطان میترسید و محرکی میخواست تا از او در برابر این نیروی جادویی محافظت کند. و به همین دلیل متوسل شد به انواع طلسم، تعویذ، افسون و نیز ارواح محافظ و تا سر حد پرستش آنها نیز پیش رفت. مطالعه در مصنوعات ما قبل تاریخی انسان، به ما کمک میکند تا به میزان علاقه او در نشان دادن و معرفی آنچه که به عنوان خدا میپرستیده، پی ببریم. به عنوان مثال، نقاشی خورشید و حیوانات مرتبط با آن مانند “عقاب، شیر، گاو، گوزن و بز کوهی” در آثار سفالی که به هزارهی چهارم پیش از میلاد برمیگردد، دیده میشود. مردم، به خصوص در قبایل “کاسی ” لرستان، گردنبندهایی با آویز بز کوهی داشتند.
این مردمان، به یک مدافع (محافظ) نیاز داشتند؛ چرا که از دیرباز معتقد بودند که طوفان، سیل، حیوانات وحشی و حتی انسانهای دیگر، خانهی او، احشام و محصولاتش را تهدید میکنند. لذا چون میخواستند در امان باشند، شروع کردند به پرستش الههگان یا اشیا و حیواناتی که در نظر آنان همانند خدایان بودند.
گاهی اوقات فقط یکی از اعضای بدن حیوانات روی سفالها حک میشد. مثلاً در سفالهایی که بین دوران ۳۰۰۰ تا ۴۰۰۰ پیش از میلاد ساخته شدهاند، طرحهایی از شاخ گاو، گوزن و بز کوهی و یا بال و چنگال پرندگان، به همراه نقوش هندسی به چشم میخورد.
هر یک از اقوام باستانی، بز کوهی را مظهر یکی از المانها (عناصر) مفید طبیعت در نظر میگرفتند. مثلاً در لرستان ، سمبل خورشید و گاهی اوقات هم نمادی از باران است؛ چرا که در آن زمان ماه را مرتبط با باران و خورشید را مربوط به گرما و خشکی میدانستند. همچنین بین بز کوهی با آن شاخهای خمیده و منحنی و هلال ماه رابطهای وجود داشت. به همین علت بود که اعتقاد داشتند شاخهای قوسی شکل بز کوهی میتواند باعث بارش باران شود.
در شوش و عیلام باستان، بز کوهی سمبلی از کامیابی و نیز خدای زندگانی گیاهی
بود. در بینالنهرین، بز به عنوان مظهری از خوی حیوانی “خدای بزرگ ” برشمرده میشد. (خدای بزرگ در نقش خدای گیاهان ظاهر شد در حالی که شاخه درختی به شکل T در دست داشت و بزی کوهی در حال خوردن برگهای آن بود.)
انسانهای ماقبل تاریخ مهارتی خارقالعاده در ساخت ظروف سفالی داشتند. آنها بهترین نوع ظروف سفالی را با استفاده از چرخ سفالگری و دست میساختند. و در برخی از این کارهای هنری، جنبههای گوناگونی از زندگی خود را به نمایش گذاردهاند؛ مانند مذهب، اخلاق و هنر. با مطالعه این مصنوعات است که ما به روابط بین تمدنهای مختلف پی میبریم.
انسان باستان ، مهارتی شگفت در ترسیم و تجسم حیوانات شاخدار داشت. شاید تبدیل صورت خدایان به نقاشیهای حیوانی، یکی از دلایل تقدس بود که موضوعی برای کارهای هنری باستانی و سفالگران شد. بیشتر آثار هنری ماقبل تاریخی در ابتدا با طرحهای تزیینی و هندسی همراه بودند. پس از مدتی نقاشی حیوانات مجدداً رایج شد و سپس اشکال هندسی بار دیگر گسترش یافت. این دگرگونی در بیشتر تمدنهای ایرانی (Persian ) دیده میشود.
موتیف (طرح) بز کوهی در ادوار مختلف تاریخی نمایان است. در حفاری بسیاری از تپهها، باستان شناسان لولهها و ظروفی را که دارای همین موتیف هستند، به دست آوردهاند که در این جا به برخی از آنها اشاره میکنیم:
” تپه سیلک ” کاشان با ۵۰۰۰ سال قدمت، دارای ۶ لایه است که هر لایه گونههای مشخص و ویژهای از انواع کارهای دستی و سفالی را در خود جای داده است. گلها و درختانی مانند گل آفتاب گردان و درخت زندگی (درخت مقدس ) که مابین شاخهای بز نقاشی شده، بسیار جالب هستند. گل آفتاب گردان سمبلی از خورشید بود و مقدس شمرده میشد.
تمدن تپه موشلان
“تمدن تپه موشلان” در اسماعیل آباد به هزارهی چهارم میلادی برمیگردد و معاصر است با تمدنهای “چشمه علی ” در ری و “قره تپه ” در شهریار. ظروف سرامیکی این تمدن به رنگ قرمز با نقوش قهوهای رنگ است. نقاشیها به اشکال مختلف هندسی و حیواناتی نظیر بزکوهی و گوزن میباشند. در این دوره، هنرمندان و سفالگران علاوه بر طرحهای هندسی، نقوش حیوانات را در کنار یکدیگر و در فواصل بین اشکال هندسی جای میدادند. با این روش آنها فضای موجود روی سطح ظرف را پر میکردند.
تپهای باستانی به نام “موشلان تپه ” که تمدن آن به هزارهی چهارم پیش از میلاد برمیگردد، در نزدیکی اسماعیل آباد قرار دارد که ما بین کرج و هشتگرد و روبروی روستای نیگی امام در قسمت جنوبی آزادراه تهران – قزوین واقع شده است.
تمدن چشمه علی در هزارهی پنجم ق. م
باستان شناسان به ۲ تمدن مختلف در لایههای این تپه دست یافتهاند. لایه اول شامل سفالهایی سیاه رنگ با اشکال هندسی است که قابل مقایسه با سفالگریهای تمدن تپه حصار است. لایهی دوم آجرهایی قرمز و گهگاه سیاهی دارد که با طرحهای هندسی قهوهای تزیین شدهاند. گاهی اوقات نقوشی از بز کوهی و گوزن دیده میشود که فضای بین این طرحهای هندسی را پر میکنند. این تمدن نیز قابل قیاس با تمدن تپه حصار است. در مجموع، این طرحها یک ویژگی خاص هنری دارند و آن این که از ترکیب درختان نخل کوچک، گلها و درختانی که به شکل متقاطع قرار گرفتهاند، خطوط و زوایای منحنی و نیز حیوانات تشکیل شدهاند. این نقاشیها واقعی نیستند و تقریباً مشابه اشکال هندسی میباشند. گفتنی است حیوانات معمولاً در حال حرکت ترسیم شدهاند. چند قطعه سرامیک و دو کاسه ی سفالی از بقایای این تمدن است.
تمدن چشمه علی در هزارهی پنجم ق. م
یکی از بقایای این دوره کاسه سرامیکی قرمز با طرحهای هندسی سیاه رنگ و خطوط حلقوی دایره شکل است. هاشورهایی بین این دو خط را پر میکنند. زیر این طرحها، ما تنها میتوانیم نقوشی از بز کوهی را ببینیم. قطر کاسه ۱۳ و ارتفاع آن ۱۱ سانتی متر است.
یکی دیگر از بقایای این دوره، کاسه سفالی قرمز با اشکال هندسی است که گلهای حلقهای موازی با دو خط دیگر روی آن ترسیم شدهاند. در میان طرح ها و هاشورها، بزهای کوهی و دیگر حیوانات شاخدار ترسیم شدهاند. و مابین ۲ خط جداکننده، ۲ حیوان در حال جست و خیز دیده میشوند. در مجموع می توان ۱۰ حیوان شاخدار را بر روی کاسه دید. قطر کاسه ۲۲.۵ و ارتفاع آن ۱۶ سانتی متر است.
چشمه علی در محدودهی تهران در شهر ری واقع شده و بقایای تاریخی آن متعلق به هزارهی چهارم و پنجم قبل از میلاد است.
کاسه سفالی قرمز رنگی که ۲ نوار زیگزاک شکل سیاه بر روی آن به چشم میخورد، از دیگر آثار هنری به جا مانده از آن دوران است. سفالگری که این کاسه را ساخت، خطوطی متقاطع بین این ۲ نوار زیگزاکی رسم کرد که باعث تشکیل مربعهایی بر روی ظرف شد. زیر این الگوی چهارخانه، تصویری از یک بز کوهی دیده میشود. این کاسه ۱۱ سانتی متر ارتفاع و ۱۳ سانتی متر قطر دارد.
تمدن تل باکون تخت جمشید
تل باکون در فلات مرودشت در قسمت جنوبی استان فارس قرار دارد . سفالگری آن دوره به رنگ نخودی و با طرحهای هندسی گوناگون است که بعضاً از طبیعت کپیبرداری شدهاند. در میان این طرحها به خورشید و حرکت دورانی آن بیش از چیزهای دیگر توجه شده و سفالگر حرکت خورشید را در اشکال مختلف شبیه به یک صلیب شکسته آلمان نازی (یا همان سمبل خورشید) به تصویر کشیده است. در میان جذابترین کارهای هنری متعلق به این دوره، ۲ کاسه سفالین در موزه ملی ایران خود نمایی میکنند. سطوح خارجی کاسهها با تصاویری از ۲ بز کوهی پوشانده شدهاست. هنرمند در طراحی شاخها تا اندازهای مبالغه نموده؛ تا آن جا که شاخها همه جاهای خالی سطوح را پر کردهاند.
نقش بز کوهی بر روی کاسهی مخروطی شکل نخودی رنگ به طرز استادانهای طراحی شده است: شاخ گاو مانند ۲ حلقهی بزرگ دور تا دور ظرف را میپوشاند و در بالای شاخ، علامت صلیب شکسته (نماد خورشید) به چشم میخورد که این امر نمایانگر رابطهی بین شاخ بز و خورشید است.
نمونهی دیگری از اشیای مکشوفه از تل باکون در تخت جمشید به هزارهی چهارم پیش از میلاد تعلق دارد: کوزهای نخودی رنگ با گردنی کوتاه. این کوزه توسط سه خط افقی در دهانه (گردن) و ۲ نوار افقی در قسمت پایین آن تزیین شده است. و میان این خطوط تصویری از یک بز کوهی به چشم میخورد که سر تا سر سطح کوزه را پوشانده است.
نویسنده: استنلی کوهن، مترجم: ناهید سعادتیان
دیدگاهها
به گمان من ارتباط ظریف دیگری هم هست میان بز کوهی و کوه. زیرا از دیرباز کوه جایگاهی مقدس بوده و بز کوهی که پیوسته در کوهها سکونت دارد و بر بلندی ها جای می گزیند، بخشی از تقدس خود را ازکوه می گیرد و این نکته می توانسته به امر تقدس بخشیدن مردم پیشین به این جانور صحه بگذارد. بعلاوه کوه یکی از زادگاههای رودها و جویبارها و چشمه ها هم هست و حضور بزکوهی در کوهها حضور آب را در آن مناطق گواهی می داده و این برای اقلیم نسبتا خشکی همچون ایران زمین اهمیت به سزایی داشته و دارد. نکته ی دیگر، در نرینه تصویر شدن این جانور در نقش هاست. زیرا در بیشتر نقش های روی سفال ، جنس نر این جانور را نقش کرده اند و نه ماده را. نماد شاخ به گمان من در سفال های کهن، جدای از شباهت آن به هلال ماه، بیشتر ت بر نرینگی دلالت دارد تا باران و بلند تر کشیدن شاخ تاکید بر نرینگی بیشتر او بوده و نه اغراق در نقش. این را نباید از نظر دور داشت که این ظروف را بیشتر زنان استفاده می کرده اند تا مردان و با این توصیفات نقش های بز کوهی نر بر روی سفال های کهن تاکید دیگری است بر کهن الگوی باروری و زایش که بی ارتباط با آب هم نیست.
تبریک به شما برای همه این حرفها و فکرها و بودن ها!
در ابتدای راه هستیم و نیازمند نظر شما ، خوشحال میشم سر بزنید
salam. mamnon az etelaate khobetan. man mikham bedonam ke che haivani va ya che chizi dar iran namade sadegi va paki ast. ba tashakor. hatman be mailam befrestid.
……………………………………………
جواب: در مورد سادگی جوابتان را نمیدانم. اما در مورد پاکی، به گمانم میتوانیم “آناهیتا” را مثال بزنیم.
اطلاعات خوبی بود لطفا اگه در مورد نقش های دیگه هم اطلاع دارید برام بفرستید. باتشکر از لطفتون
salam.man b donbale tahghighi hastam az vizhegi haye boze koohi va e;llate estefadeye hakhamaneshian az in heivan b rooye noghooshe zooroofe mesi va sofal hastam agar betoonin ba matalebe bishtar mano dar in tahghigham yary konin mamnoon misham
…………………………………………………
جواب: سلام. اطلاعات بیشتری الان در ذهنم نیست. اما می تونید با بنده تماس بگیرید تا در این رابطه حرف بزنیم. ۰۹۱۲۳۱۴۴۷۹۵. لطفا شب تماس بگیرید.
سلام شیر بر روی سنگ ها و تخت سنگ ها نماد چیست ؟
……………………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. در میان بختیاری ها، بر روی مقبره ی جوانمردان و مردان بزرگ خاندان، شیر سنگی می گذارند به نشانه ی شجاعت و دلیری. از طرفی حضور شیر بر روی مقبره به معنای این است که این شیر محافظ فرد فوت کرده است.
سلام
خسته نباشی
آرش جان یک سری به آدرس های زیر بزنید شاید کمک کننده باشد.
http://www.homayen.com
http://www.iranrockart.com
…………………………………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. سپاس از شما.
اول از همه سلام
دوم اینکه از لحاظ امنیتی نام و ایمیل صحیح را در فرم شما وارد نکردم.(ببخشید دیگه)
سوم اینکه نمی دانم چقدر در به روز رسانی سایت خود کار میکنید و کی جواب مرا در سایت خود خواهید داد چون احتیاج دارم زودتر در این مورد جوابی پیدا کنم.
اما به هر حال یک سوال دارم که اگر ممکن است پاسخ دهید.
میخواستم بدونم در مورد مجسمه های فلزی از بزکوهی ( قوچ ) چه اطلاعاتی دارید؟
من یکی از این مجسمه ها را در اختیار دارم که روی آن نقش و نگارهای برجسته و قلم زنی های زیبایی از شکل مار با کله شیر (البته اینطوری به نظرم میرسد) ، ماهی ، عقاب و به نظرم گرگ به شکلی نمادین که در هم آمیخته اند دیده میشود…همچنین در زیر گلوی این مجسمه یک نوشته که به نظر هم تصویری و هم الفبایی است دیده میشود که تصویر آن شکل یک بز است.
خواهشمند است اگر اطلاعاتی در مورد این گونه مجسمه ها از لحاظ قدمت و غیره دارید برایم بنویسید.
ممنون و متشکر.
……………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. چطور ندیده باید جواب سوال شما رو بدم؟
ای بابا من چقدر دلم خوشه!!!
من اول فکر کردم این مطالب را خود شما نوشتی.متوجه نشدم ترجمه است.
تازه اینطور که فهمیدم مطالب این صفحه تو سایتهای دیگه هم هست.
دلم خوش بود که شاید شما از باستان شناسی چیزی بدونید و بتونید کمکم کنید.
……………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. موفق باشید.
سمبل مار شوشان شیر ماده شوش بز کوهى عیلام این اسامی در ۵٣٠٠ تا ۴٧٠٠ پیش از میلاد پالوده شده و باورهاى تمدنى عیلام و سومر را در عهد کهن را پایریزى کردند. براى نمونه شوش صداى ماریست که حمله یا دفاع گرفته است. شاخهاى بز زیباترین وسیله ى دفاعی است که طبیعت به خود زبده است واین بر کلاهه خدایان و معابد جاى گرفته است زیرا خدایان ابتدائى سر بز مانند و دست هاى مار مانند و بدن انسانى داشتند اما در دوره هاى بعد سر بز از تنه ى خدایان بر داشته شد ولى شاخ ها بر سر و کلاه خدایان باقى ماند شیر ماده نشانه ى جنس زن و عظمت آن در باورهاى شوش وعیلام مى بأشد و عظمت امپراطورى در گروء کارکرد زنان جامعه شوش و عیلام مى بأشد بز خدایه کوهستان ها شیر ماده الاهه ى دشت ها و مار خداى آبها بز و مار با هم و شیر ماده جداگانه
………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. سپاس.
جالب است بدانید به بز کوچک (کره بز ) در میان عشایر بختیاری که مدت های طولانی ساکنین کوهستان ها بوده اند تیشتر گفته می شود . از طرفی تیشتر نام الهه آب نیز میباشد و میخواستم بدانم ممکن است بین این دو ارتباطی وجود داشته باشد ؟؟؟
…………………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. خیلی مساله جالبی رو عنوان کردید. بله، فکر می کنم ارتباط ویژه ای وجود داشته باشه. برای اینکه شاخ بز میتونه نماد باروری و باران زایی باشه.
ممنون از مطالب خوبتون.
…………………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. سپاس از محبت شما.
خوشحال شدم که نماد ماه تولدم بز کوهیه،اطلاعات جالبی بود من به شخصه دیدگاهم این بود که چون بز کوهی همیشه در بالای کوه می ایستد و در اوج است مردمان قدیم و به خصوص شاهان استفاده میکردند تا همیشه در بالا و در اوج باشند.
…………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. این نگرشی که شما دارید هم ممکنه درست باشه البته.
سپاس
کار ارزشمندی بود
برام جالب بود که بختیاریها به بزغاله، تیشتر میگن!
…………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. سپاس از شما که مطالعه کردید.