صدای زنگ در که آمد به عادت همیشگی از پنجره بیرون را نگاه کردم. وارونا آن پشت در منتظر ایستاده بود. دلم هری فرو ریخت. یعنی وقت رفتن شده بود؟ به کتاب های در هم ریخته ی روی میز و انبوه کاغذها نگاه کردم. هنوز خیلی کار داشت به پایان رساندن مقاله ام. سر چرخاندم. چهره خندان پسرکی نوجوان در قاب عکس روبرو نگاهم را بلعید. صفحه سیاه تلفن همراهم روشن شد. تلگرام را باز می کنم به دنبال اسمی می گردم. تیک سبز پیامم هنوز دوتایی نشده است. باز صدای زنگ در بلند می شود و این دفعه دو بار ممتد زنگ می زند. وارونا بی صبرانه پشت در منتظر است. کاش خدایگان ها صبورتر می بودند!
…………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. سپاس. زیبا بود.
الان با مرگی؟!
…………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. تو چی فکر می کنی؟
یاسمن
چه تعبیر خوبی … ممنون سیمای عزیز
سرد = درس
…………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. زنده باد شما و سیما.
Masi
با خوندن عنوان، توقع نوشته ی دیگه ایی رو داشتم.
چرا با خوندن نیم خط ها لبخند زدم ؟!
بنظر من خییییلی زیبا بود، خیلی…..عوض سردی عنوان چه محبت شیرینی در متنش بود.
………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. ارادتمندم.
دیدگاهها
درود
استوار باشید
ترجیح دادم “سرد” را وارونه و “درس” بخوانم تا بمانم
…………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. آدم امیدوار خلاق به شما میگن.
سلام. الان این تهدید بود یا … ؟
…………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. جوابی بود برای یک تهدید.
نزدیک، آرام و حتی معصوم
.
.
.
یادت میآورد که همیشه دلهایی هستند که درد امانشان را بریده …
تو خوب میدانی، نه درد پایان زندگیست
و نه لبخند، نهایت دوستی
پس به خودت ایمان داشته باش
تا در خلسهای بیانتها فرو رود، این یأس
…………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. سپاس.
صدای زنگ در که آمد به عادت همیشگی از پنجره بیرون را نگاه کردم. وارونا آن پشت در منتظر ایستاده بود. دلم هری فرو ریخت. یعنی وقت رفتن شده بود؟ به کتاب های در هم ریخته ی روی میز و انبوه کاغذها نگاه کردم. هنوز خیلی کار داشت به پایان رساندن مقاله ام. سر چرخاندم. چهره خندان پسرکی نوجوان در قاب عکس روبرو نگاهم را بلعید. صفحه سیاه تلفن همراهم روشن شد. تلگرام را باز می کنم به دنبال اسمی می گردم. تیک سبز پیامم هنوز دوتایی نشده است. باز صدای زنگ در بلند می شود و این دفعه دو بار ممتد زنگ می زند. وارونا بی صبرانه پشت در منتظر است. کاش خدایگان ها صبورتر می بودند!
…………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. سپاس. زیبا بود.
الان با مرگی؟!
…………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. تو چی فکر می کنی؟
چه تعبیر خوبی … ممنون سیمای عزیز
سرد = درس
…………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. زنده باد شما و سیما.
با خوندن عنوان، توقع نوشته ی دیگه ایی رو داشتم.
چرا با خوندن نیم خط ها لبخند زدم ؟!
بنظر من خییییلی زیبا بود، خیلی…..عوض سردی عنوان چه محبت شیرینی در متنش بود.
………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. ارادتمندم.