اصفهان

۱- دیشب به اصفهان آمده‌ایم و امشب برمی‌گردیم. یک گروه ۵ نفره هستیم که به غیر از بنده، همه از اساتید باستان‌شناسی و موزه‌داری هستند و برای سخنرانی درباره‌ی موزه و مسائل مربوط به آن دعوت شده بودیم. یکی از معدود سمینارهایی بود که در آن خیلی یاد گرفتم و ایده‌هایی در ذهنم شکل گرفت. 

این هم یک سوتی دوست‌داشتنی: «هرمز امامی» اتفاقا یکی از دوستانم است که کارگردان فیلم «سرزمین پدری» است و در جلسه‌ی امروز آن را نمایش دادند. من هم که سخنرانی داشتم. در بدو ورود به جلسه دیدم که در «بَنر» اعلام برنامه‌ها این‌جوری که در عکس می‌بینید، نام ما دو نفر را قاطی کرده‌اند.

۲- وقتی می‌آمدیم پرواز ۱ ساعت تاخیر داشت و حالا هم اعلام کرده‌اند پرواز با سه ساعت تاخیر انجام می‌شود. حالم از هواپیمایی ایران به هم می‌خورد. کسانی که با بنده در ارتباط هستند می‌دانند من حاضرم برای احترام گذاشتن به وقت، حتی دوستی‌هایم را به خطر بیاندازم و به همین دلیل همیشه عزیزانی را از خودم رنجانده‌ام. برایتان قابل تصور نیست که این بی‌مسوولیتی و بی‌حرمتی به وقت آدم‌ها، چگونه می‌تواند من را تا سرحد مرگ عصبانی کند. اگر قصد دارید به من بگویید که “ناراحت نباش، پیش می‌آید، می‌توانی وقتت را با کتاب خواندن و … مدیریت کنی”، حواستان باشد که با نگاه غضب‌آلودم روبرو نشوید. حاضرم کسی که اراده‌ی زمان را از دستم بیرون می‌کند، بُکُشم. 

۳- وقتی به تهران برسم، فقط چند ساعت وقت دارم تا استراحت کنم و بلافاصله باید به سفر سه روزه‌ی دیگری بروم. از ۲۶ اسفند سال قبل تا حالا همه‌اش در حال سفر بوده‌ام. اکنون خسته‌ام و سنگین. خوابم می‌آید.

دیدگاه‌ها

  1. نیلوفر

    سلام.از راهنمایی تان ممنونم.کتاب “حاجی بابا اصفهانی” ویرایش “جعفر مدرس” را گرفتم.امیدوارم نسبت به کتابی که شما دارید جرح زیادی نداشته باشد.اگر حمل بر فضولی نشود نوشتارتان این روزها غضب الود است و از درون متون خشم عمیقی فریاد میزند.از تمایل به “فحش دادن” در متن “دعوت نامه” تا تمایل به” کشتن” در این نوشته!!!

  2. نانسی

    سلام به استاد بزرگوار
    امیدوارم خسته نباشید .
    چرا اینقدر عصبانی هستین واقعا فکر نمی کردم، در واقع این تنبیه کردن خودمون چون کاری نمیشه کرد .
    میدونم وقت ندارید ولی اگه در یه زمان مناسب اشکال نداشته باشه متن کوچکی از دانسته های خودتون رو برای وب من ارسال کنید اینجوری کمک بزرگیه .
    من به نوعی از زحمت شما تقدیر میکنم .
    ببخشید پیام گذاشتم چون شما فوق العاده مشغولید مزاحم نشدم .
    با آرزوی سلامت در هر کجا که هستید .

  3. بهار

    کس نداند خبر از دل زارم
    همین بی نظمی ها و بی مسئولیتی ها و بی صداقتی ها و داستان دنباله دار زیر آب زدن هاکلافه ام کرده این خشم رو درک میکنم چون خودمم هم خشمگینم
    این خاک رو دوست دارم و برایم ارزشش از هر چیزی بیشتره اما آدمهای روی این خاک هم مهمه!
    کم کم دارم به زندگی در یه جای دیگه بیشتر فکر میکنم جایی که احساس آرامش داشته باشم نه اینکه یه روز غمگین و سرخورده و یه روز خشمگین و ناراحت مگه این لحظه از عمر آدم باز هم تکرار میشه که اینجوری بخواد سر بشه!
    دیروز یکی از دوستان هم کلاسیم که مدرس هتلداری هم هست تعریف می کرد که برای هتل داریوش کیش یک طرحی رو داده بود که آقایون اول اون رو به ظاهر رد کردند اما سال بعد همین بنده خدامتوجه شد که طرحش با همون ساختار و همون ادبیات به نام آقای x منتشر شده و …
    دزدی تو روز روشن بابا حداقل ادبیاتش رو عوض میکردند تا آدم دلش کمتر بسوزه!

  4. شیرین مستغاثی

    سلام آقای نورآقایی
    خسته نباشید
    ممنون ازحضورتون درگردهمایی دانشگاه هنراصفهان
    ماهم ازصحبتهای شماواساتیددیگه استفاده کردیم هرچند من قبلامطالب شمارو دنبال می کردم.
    به هرحال خوشحالیم ازدیدن شماوبقیه ی دوستانتون.
    شیرین مستغاثی
    …………………………………………………………..
    جواب: سلام و سپاس

  5. لیلا

    سلام
    آرش جان خیلی خشم و عصبانیت درونت وجود دارد
    مواظب جسم و روانت باش.
    امیدوارم که حالا سن ات کمی بالا تر رفته کمی صبورتر شده باشی
    …………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. چشم.

  6. Masi

    استاد تو کشتن کسانی که اراده‌ی زمان را از دستتون خارج می کنن، حاضرم کمکتون کنم ! نمی دونید چقدر می فهممتون تو این مورد !

    از دوستانم کسانی که وقت نشناس هستند، بیش از سالی، دو سالی یکبار دیدن نمی کنم!
    ………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. چی بگم که نگفتنش بهتره.

  7. Masi

    در ضمن برای تنوع گاهی “هرمز” صداتون می کنیم :))
    ………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. خوبه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *