احساس

تمام حجم کاسه‌ی سرم را بوته‌ی انبوه خاری فراگرفته و ریشه‌هایش را تا عمق قلبم دوانیده، تا از خونی که می‌مکد از هر طپش، در هر دم نیشی زند تازه.

دیدگاه‌ها

  1. ؟

    ای کاش درون سینه دل بمیرد

    تا باز بهانه ی تو را نگیرد

    ای کاش که این رهای عاشق

    دنباله ی کار خویش گیرد…

  2. ؟

    من شاعرم خودکار نه جوهر به دنیا آمدم

    درگیر اندیشیدنم من سر به دنیا آمدم

    تقدیر بود انسان شدن عمری زمین گیرم کند

    روحم کبوتر بود و من بی پر به دنیا آمدم

  3. asal

    Ghalamet Garm
    che delneshin
    hese arom konandeie vaghti mibini xodet tanha mobtala be bazi tajrobe haye talx nisti
    bazi hes ha moshtarake
    vali ghalam baziya be zibaiee ghader be bayaneshoon ast

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *