اینکه گردشگری در بسیاری از کشورهای دنیا و از جمله ایران، در حال رشد است موضوعی است که این روزها دیگر بر کسی پوشیده نمانده. اما اینکه این رشد چگونه رشدی است، موضوعی است که باید مورد بررسی قرار گیرد. در این نوشتار، سوال اساسی این است که آیا رشد گردشگری در کشور ما بر اساس مفهوم «توسعه پایدار» است یا ما تنها به رونق گردشگری بیضابطه و در نهایت اعلام آمار بسنده میکنیم.
چند سالی است که با تبلیغات سازمانهای مختلف و از جمله سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، گردشگری داخلی رونق بیشتری یافته و ما شاهد سفرهای هموطنان به اقصی نقاط کشور هستیم. رونق گردشگری داخلی فواید بسیاری را دربردارد که به حق نمیتوان از ذکر آنها خودداری کرد. آشنایی هرچه بیشتر ایرانیان با فرهنگ و هنر سرزمین مادری، شناخت اقوام مختلف و احساس همدلی با یکدیگر در میان هموطنان، به وجود آمدن فرهنگ سفر و انجام به عمل ایرانگردی قبل از جهانگردی، رونق اقتصادی در صنعت گردشگری و امیدواری دست اندرکاران و فعالان این صنعت برای سرمایهگذاری، تنها بخشی از فواید گردشگری داخلی است و البته فواید بیشتری هم دارد که از ذکر آنها خودداری میشود. اما از طرفی، سوالات و نگرانیهای بسیاری وجود دارد که بارها از طرف دوستداران میراث فرهنگی و میراث طبیعی مطرح شده و با اینحال گویی گوش شنوایی برای شنیدن و اندیشیدن در رابطه با این نگرانیها یافت نمیشود.
همانطوری که برای اجرای یک تور، یک بنگاه مسافرتی باید مسائل مختلفی را در نظر بگیرد و یکی از آن موارد به طور مثال، تعداد اتاقهای هتل مورد نظر در مقصد و یا تعداد صندلیهای اتوبوس است و بر اساس آن تعداد مسافران را برای مقصد تعیین میکند، آیا در حالت کلیتر، سازمانها و نهادهای متولی سفر در کشور نباید به ظرفیت شهرها و ساحلها و جنگلها و سایتهای باستانی توجه کنند و بر اساس آن گردشگری داخلی را ترویج کنند و برای اینکه عملکرد رضایتبخش خود را به گوش رسانهها برسانند، تنها به به ارائه آمارها بسنده نکنند.
چرا ما همیشه رونق گردشگری را بر اساس تعداد گردشگران محاسبه میکنیم و هرگز از زیانهای مادی و معنوی کسانی که از محصول سفر استفاده میکنند و یا کسانی که محصول را عرضه میدارند، صحبتی به میان نمیآوریم؟
کافی است به تخریبهای روانی و مادی و معنوی حاصل از سفر در مقاصد گردشگری در زمانی که تعطیلات چند روزهای را در کشور شاهد هستیم، مورد بررسی قرار دهیم تا متوجه شویم که تعدا حضور گردشگران در مقصد چگونه در دراز مدت باعث افت این صنعت (یا فعالیت) در کشور ما میشود و چگونه قبل از این که از فواید گردشگری بهره ببریم شاهد افول و صدمات ناشی از آن خواهیم بود.
در تعطیلات بهمنماه نگارنده در شهر بندرعباس و جزیره قشم حضور داشتم و دیدم که چه ترافیک غیرقابل کنترلی در بندرعباس به وجود آمده بود و چگونه گردشگران چندین ساعت از وقت خود را فقط برای به دستآوردن یک وعده غذایی در پشت درهای رستورانی در قشم تلف کردند و از همه بدتر برای برگشت از جزیره قشم به شهر بندرعباس، با چه صفهای طولانی عذابآور و چه مشکلاتی عدیدهای مواجه بودند. با چشم خود دیدم، شناوری که قابلیت حمل ۱۵۰ نفر را داشت بیش از ۳۰۰ نفر را سوار کرد و در حالی که هر لحظه بیم غرق شدنش میرفت مسافران خسته از انتظار در صف طولانی را از جزیره قشم به بندرعباس منتقل کرد. این مسافران وقتی به بندرعباس رسیدند هرگز دیگر آرزوی دیدار از قشم را نداشتند و به جای تعریف خاطرهای خوش، از تحمل لحظات مشقتبار سخن میگفتند.
گاهی در ایام تعطیل، هجوم بیش از حد مسافران برای بهرهبرداری از جاذبهها چنان بیش از اندازه است که به واقع میتوان از آن به عنوان سونامی یاد کرد و به همان اندازه نیز مخرب است. در مکانها و شهرهای گردشگری کشور ما از محل اقامت کافی و سرویسهای بهداشتی مناسب و وسایل حمل و نقل مورد نیاز خبری نیست تا به اتکای آنها بتوانیم از گردشگری انبوهی که در روزهای تعطیل شاهدش هستیم، به طور مناسب بهرهبرداری کنیم. میراث فرهنگی و میراث طبیعی ما جان چندانی ندارند که این فشارها را در زمانی فشرده تحمل کنند و دور نیست که آنها را برای همشه از دست بدهیم، کما اینکه بسیاری را نیز در سالهای گذشته نابود کردهایم.
سخن آخر اینکه، گردشگران به امید گذران روزهایی خوش به مقصدی روانه میشوند و نهایتا آنچه که با آن برخورد میکنند عدم نظم و شلوغی غیرقابل انتظاری است و نه تنها از این سفر به آرامشی نمیرسند بلکه سرخورده به مبدا برمیگردند.
ما برای گردشگری انبوه در روزهای تعطیل چند روزه آماده نیستیم، لطفا این موضوع را مد نظر قرار دهید.
آرش نورآقایی
دیدگاهها
سلام
دیدگاه شما نسبت به گردشگران بسیار متمدانه است و لیکن بیشتر باید دعا کنیم که تعطیلات کمتری پیش روی مردم باشد تا به همین منوال افرادی کمتری بتوانند از سر و کول آثار تاریخی بالا و پایین بروند !!! این وضعیت دهشناک در روزهای عادی در زیگورات چغازنبیل و محوطه باستانی شوش در استان خوزستان به کرات دیده می شود .
حال باید چاره ای اساسی بر این موضوع جستجو کرد.
به نظر من هنوز فرهنگ گردشگری در کشور ما بوجود نیامده است
وقتی گردشگر ایرانی هنوز فرق پاسارگاد و پرسه پولیس را تشخیص نمی دهد و از دیدن کتیبه ای عربی بر سینه دیوارهای کاخ تچر داریوش آنچنان ذوق زده می شود که نزدیک است شست پاش برود تو چشمش (اینها رو من با چشمای خودم دیدم که می نویسم آرش جان ) دیگر چه انتظاری داریم که از سر و کله آثار باستانی بالا نرود یا اینکه علی پلنگی پیدا نشود که بر جان کتیبه عیلامی اسم نحسش را بنویسد و ……
آخ که دلم خونه …..
راستی آرش جان من تو وبلاگم بهت لینک دادم .
پیروز و سربلند باشی .
…………………………………..
جواب: سامان عزیز، ارادت دارم.
درود بر شما
خیلی متشکرم که این موضوع را مطرح کردی چون خود آنجا بودم و از نزدیک این سونامی را حس کردم۰ شاید کسانی به این مهم ترتیب اثر دهند۰
سلام استاد خسته نباشی سخن کز دل براید لاجرم بر دل نشیند.الان جلسه ای راهبردی با مسئولین شهرمان برای ساماندهی گردشگران برای بازدید از شهر زیر زمینی نوش آباد داشتیم .این را عرض کنم در تمام طول سال مراجعه کننده و بازدید کننده داریم ولی روزهای ایام تعطیلات عید بیشترین دغدغه و گرفتاری ها را داریم چون خیل عظیم گردشگر برای بازدید در این ایام و فضاها و امکانات محدود شهرمان باعث بروز مشکلاتی می شود که در طول سال با آن کمتر روبرو می شویم.بازدید زیاد درروزهای خاص مشکلاتی را در بر دارد از جمله عدم اراده توضیحات کامل و جامع برای گردشگران.عدم سرویس دهی و خدمات برای آنها.کمبود پارکینگ.بیشتری تخریب را در این روزها بر بدنه این اثر باستانی را شاهد هستیم.در حالی که اگر برنامه ریزی در سفرها باشد با بیشترین فرصت مناسب می توان بهترین زمینه بازدید از اماکن تاریخی گردشگران را همراهی نمود.
قطعا ظرفیت ما در هر روز تا ۲۰۰نفر است ولی در ایام عید هر روز بیش از ۲۰۰۰نفر مراجعه کننده داریم.خود گردشگران هم نمیتوانند بازدید جامع و مفیدی را داشته باشند.
امید به همیاریِ دولت که شوخیِ واهی ای بیش نیست
کاش نمک روی زخم نباشند.. مرهم که هیچ..
از دولت که بالکل باید گذشت..
امید به رونقِ گردشگری را فقط باید در اعتلای فرهنگ گردشگری در عامۀ مردم بیابیم
که این هم کفشی آهنین می خواهد..
وقتی عامۀ مردمِ ما، حتی فرهنگ سادۀ سفر را هم نمی شناسند و به عنوان مثال حتی نمی دانند که یکی از نتایج سفر، رونقِ اقتصادی در مکان مقصد است و همه چیزشان را از بالش و پتو گرفته تا تن ماهی، از مبدأ تهیه می کنند و فقط به آلوده تر شدن جاده ها کمک می کنند، چه انتظاری می توان داشت…!!!
وقتی که صنعت هتلداری ما اینقدر رو به رکود است و سیر نزولی را عمودی طی می کند و فقط مورد استفادۀ قشر خاصی از مردم است (شاید فقط ۱۰% از جمعیت)، که فکر میکنم این درصد هم از حقیقتِ گردشگری که به حق یک حق است، یک وظیفه، یک هنــر، یا علــم.. علم برای رشد.. برای تعالی… هیــچ نمیدانند و فقط آدرس shopping center ها را بلدند، چه انتظاری می توان داشت..!!!
یا آنگاه که -با همه این تفاسیر- بالاخره به مقصد میرسند، حتی رفتار سادۀ یک گردشگر را با میراث فرهنگی و طبیعی رو به ویرانیِ خود نمیدانند و حتی آنگا که ذره ای مشتاقشان نمیابی برای آنکه “بپرسند” تا “بدانند” چیست فلسفۀ این همه چیزهایی که مشغول فــــقــــط نظاره کردن و مستهلک نمودنش هستند.. دیگر چه انتظار میتوان داشت..
هرچند نمی توان تمامی عوامل را هم به اختیار این دو گروه نسبت داد
شاید جبر جامعه (همان پدر سالاری) این نگرش را برای هر دو گروه به ارمغان آورده است
گروه اول را که مشکلات مالی، گریبانشان را گرفته…
گروه دوم هم… که بگذریم..
بگذریم..
(تکرار شده در مطلب “نوشته ای از آن وقت تر ها”)
سلامی دوباره
انصافاً این مورد بهترین موضوعی است که در شرایط فعلی میشه در روزنامه ها به اون اشاره کرد.
ما (مردم) ، بی توجهی مسؤلین و کم کاری یه بخش خصوصی مشکل اساسی هستیم. وقتی دل مردم به حال آنچه دارند نمیسوزه ، دیگه نمیشه از ارگانها ی مختلف انتظار داشت.
خودتون که میدونین، در این دیار باید همه چیز را هُل داد، تا چیزی بجنبد.
موفق باشید
هنوز این مشکلی که نوشتین به قوت خودش پابرجاست!
بگمانم ما فقط بلدیم نمودار بکشیم و عدد و رقم اعلام کنیم، عملا هیچ اقدام عملی، کاربردی، راهبردی و کارآمدی در سیستم ما تعریف نشده اساسا.
این موضوعی که شما حدود ١٢ سال پیش مطرح کردین در ابعاد گسترده و تقریبا در تمام زمینه ها قابل تعمیم هست.
تنها کاری که از من در این زمینه برمیاد اینکه در زمان هایی که همه قصد سفر دارن و تعطیلات هست، از رفتن خودداری کنم .
…………………………………………………………………………………………
چواب: سلام. سپاس از اظهار نظر.