حق این است که چشمان ما امروز از نفهمیدن «یک کلمه» همیشه گریان باشد، از آن رو که ۱۵۰ سال پیش آنقدر آن یک کلمه را بر سرش کوفتیم که چشمانش آب آورد.
رسالهای نوشته بود با عنوان یک کلمه. حرفش این بود که پیشرفت کشور در یک کلمه نهفته است؛ قانون. قانونی که شاه و گدا در برابر آن یکسان باشند.
از یک کلمه با عنوان اولین سند نوشتاری آغاز مدرنیته در ایران یاد میشود. ولی ما نویسندهاش را به زندان انداختیم.
یک کلمه را از اولین بیانیههای آزادیخواهی در ایران میدانند. با این حال، هنوز هم ما این یک کلمه را نفهمیدهایم.
دیدگاهها
متاسفانه
دقیقا همینه!
فهم قانون و اجراش منوط به اینکه همه خودشونو در برابرش یکسان ببینن، و این چیزیه که خیلی ها باهاش کنار نمیان!
و همه! برای خودشون استثنا قائل میشن!
جدا درک و قبول این کلمه از هر جنگ درونی سخت تره.
……………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام.
سلام. خوبه کامنت قبلی رو بالاخره تائید کرد
شاید چون جهان سومی هستیم نمیفهمیم
یا اینکه تو خاورمیانه زندگی میکنیم
نمیدونم
……………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. به هیچ کدوم از اینها ربطی نداره.