سفر به توران

اینکه می خوانید برخلاف سفرنامه های دیگرم، یک نوشتار خطی نیست. درواقع شما شاهد اولین تلاش بنده برای نوشتن سفرنامه ای غیرخطی هستید. در ضمن این سفرنامه غیر خطی جوری نوشته شده که با دیدن عکس ها، کل قصه دستگیرتان می شود.

و حالا شرح ماجرا:

خوشحال بودند. اسفند برایمان دود کردند. دورتر، جای دیگر، سه تا گور خر آسیایی نشانمان دادند. نمی دانم چرا اجازه ندادند از یوز پلنگی که زنده گرفته بودندش، عکس بگیریم. پشت نیسان وانت همه شاد بودند با اینکه جایشان راحت نبود. در کوچه باغ ها که قدم زدیم، آب جوی همان حس بهار بود که در وجودمان خنک خنک گام برمی داشت. جشنواره بود و برای همین با موسیقی پذیرایی شدیم. در خانه هایشان خواباندنمان و سیرمان کردند، و این کمتر سابقه دارد در دنیا. چنارها بیشتر وقت ها در ایران حالشان خوب است، البته نه همیشه. نشنیده بودم که بال عقاب به کار موسیقی بیاید، اما اینطوری است. گلیم هایشان نقش دغدغه هایشان بود یا امیدهایشان، نمی دانم، شاید هر دو و شاید هیچ کدام. پیرزنی برایم گفت که اشتباه کرد برای شوهرش زن گرفت. یادم نرود که بگویم پسربچه ای در میان رَمل ها کیف می کرد و بیشتر از عکاس ها و بیشتر از حتی پدرش، آن را فهمید.

“قلعه بالا” که ما قلعه اش را اگر هم که داشت ندیدیم، روستایی است در استان سمنان، شهرستان شاهرود، بخش بیارجمند.

آدم ها و باغ ها منتظر ورودمان بودند. منتظر ورود مهمان.

قبل از رسیدن به روستای “قلعه بالا” یک درنگ کوتاه در شاهرود داشتیم تا از اتوبوس هایی که با آن ها از تهران آمده بودیم، پیاده شویم و سوار اتوبوس های دیگری شویم که می توانند مسیرهای خاکی را بپیمایند. صبحانه را در “بیارجمند” خوردیم. بعد از صبحانه، درک فضای روستای “قلعه بالا” خوشایند بود.

برای رسیدن به “قلعه بالا” باید از شاهرود در جاده ی تهران – مشهد به سمت “میامی” ادامه مسیر بدهیم. بعد از “میامی” و “ابراهیم آباد” به سمت راست می پیچیم. از آنجا تا “بیارجمند” و “خانخودی” باید برانیم. از”خانحودی” از جاده اصلی جدا می شویم و خودمان را به روستای “قلعه بالا” می رسانیم.

پیرمردان و پیرزنان جاذبه های شیرین روستای “قلعه بالا” هستند.

میان شاخه ی درخت و بازوان پیرمرد، میان تفکر پیرمرد و افتادن درخت بر زمین، هارمونی می دیدم.

موزه ی زندگی: یادم هست کتابی را از مرحوم “روح الامینی” دیدم که در آن به ۱۰۱ ابزار زندگی در صد سال گذشته اشاره کرده بود. کتاب جالبی است.

بخش وسیعی از روح ایران با نمادهای باغ و شادی و موسیقی و رقص پیوند دارد.

آبروی بسیاری از روستاهای ایران، به قدمت چنار و سرو است. این چنار یکی از جاذبه های “قلعه بالا” ست.

مردم روستا می خواستند ببینند درخت از درون پوک شده یانه؟ پوک نشده بود، وصله پینه اش کردند.

چه نگاه هایی که از این پنجره ها به کوچه ها رسوخ نکرده.

در انتظار ما که مهمان شویم.

خودش است. حتما می شناسیدش.

نسلی از مردان شاهنامه: این ها ایرانی اند که در منطقه توران زندگی می کنند.

به ما گفتند به منطقه “خوارتوران” که امروزه “خارتوران” یا “توران” می نامندش، می رویم. از قرن دهم به بعد بارها نام “خوارتوران” به عنوان مکانی در میان استان های خراسان و قومس یاد شده.

تعداد سکونتگاه ها و روستاهای واقع در محدوده خوارتوران ۳۴ است.

این پیرمرد ظاهرا ۹۵ سال عمر دارد و پیرترین است در این روستا. گوشش کم شنواست. زنش را دوست دارد. خودم ازش پرسیدم. به نظر شما چه چیزی میان این دو نگاه رد و بدل می شود؟

به قول خودم رفتم بالا تا از روستا عکس بگیرم، اما …

دیدم بالاتر از من، سروی هست و زنانی.

“کنتراست” ویژگی اصلی این دیار

این استاد این جا نشسته تا نحوه ی آبرسانی در روستای قلعه بالا را به ما نشان دهد. یادمان باشد که سیستم آبرسانی در میان ایرانیان به عنوان یک فرهنگ و سبک زندگی بسیار قابل توجه است. در این تصویر یک ساعت آبی را ملاحظه می کنید. یک قابلمه را پر از آب می کنند و یک کاسه که تهش سوراخ است را بر روی آب قرار می دهند. آب کم کم از طریق سوراخ وارد کاسه می شود و آن را پر می کند. هر وقت کاسه پر شد، یک سنگ کنار می گذارند. بنابراین هر کسی به اندازه حق آب خودش (حقابه)، از آب قنات استفاده می کند.

میزان آب “قلعه بالا”، بر اساس اِشتاق (اِشتاخ) است. هر اشتاق ۱۲ فنجان (همان کاسه ی بالایی) است. هر فنجان ۵ دقیقه است. هر ۵ دقیقه خودش به جرعه، نیمی، سه جرعه و یکی، تقسیم می‌شود. درواقع هر اِشتاق برابر با یک ساعت (۶۰ دقیقه) آب‌رسانی است. مدار آب در قلعه بالا، ۱۴ شبانه روز است. همین مدار در روستاهای دیگر نزدیک به قلعه بالا، ۱۰، ۱۱ و ۱۲ شبانه روز است.

ویژگی زیبای این سفر، اقامت ما به تعداد زیاد در خانه های مردمان بود. صبح به روستا رسیدیم، بازدید کردیم و در خانه ها جاگیر شدیم.

همه ی روستا برای پذیرایی بسیج شده بودند. دیگر این که به طور مثال، یک نفر، در یک زمان برایمان موسیقی می نواخت، هم او در وقت دیگر، برایمان چای می ریخت، بعدتر بهمان غذا می رساند و آخرش در خانه اش جایمان می داد.

وقت پذیرایی

هنگام گذر از گذرها

شیره ی انگورشان خوش طعم بود.

نان محلی اشان که با نوعی سبزی مخلوط بود. ایکاش روزی ما موزه ی زنده ای از پخت انواع نان در ایران داشته باشیم. “موزه ی زنده”، ایده ی بدی نیست.

قاب زنده

ما از “قلعه بالا” پیاده به سمت دو روستای “گیور” و “دزیان” پیاده روی کردیم. این سلول های خورشیدی برای تامین انرژی مورد نیاز برای حمام روستای “گیور” برپاشده بود.

نام این آلت موسیقی، “قُشمه” است. همین استاد، آن را با استخوان های بال عقاب درست کرده. قیمتش را پرسیدم و جواب داد ۱۲۰۰۰۰ تومان.

این خانم برای ورودمان شعر خواند.

چنار و مرتضی ستارنژاد

نمایش سبک زندگی

آش خوشمزه ای به خوردمان دادند. نامش را فراموش کردم.

تئاتری بازی کردند برایمان از سبک زندگی اشان

زن

پاتوق

همگی به دیدار خوارتوران رفتیم.

خوارتوران

چشمانمان به دیدار گور ایرانی روشن شد. عکس از: اشکان بروج

نمی گذاشتند از یوز پلنگی که زنده گیری کرده بودند، عکس بگیریم. اما اشکان بروج یک عکس گرفت.

برای اولین مرتبه در زندگی ام سریعترین موجود دنیا را دیدم. عکس از: اشکان بروج

پذیرایی

اگر از هر کسی در رابطه با این سفر سوال می کردی، حرفی برای گفتن داشت. کسانی که سفر را تدارک دیده بودند، انتظاراتی داشتند. رونق گردشگری در این منطقه هدف اصلی بود.

مردم، اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری شاهرود و آقای آشوری برای برگزاری جشنواره زحمت کشیدند.

“رضا آباد” ۲۵۰ کیلومتر دورتر از شاهرود است.

“رضا آباد” جایی واقع شده که از یک سو ما را می رساند به “مزینان” و از سوی دیگر به “احمد آباد” و “خانخوی” و “بیارجمند” راه دارد.

ساعت ۲۴ چهارشنبه شب از تهران حرکت کردیم. ساعت ۲۴ جمعه شب با قطار به تهران رسیدیم. یک سفر دو روزه ی کامل بود.

در این سفر دو روزه، سه اتوبوس مسافر بودیم.

جمع ما ترکیبی بود از مسافران عادی، مدیران دفاتر خدمات مسافرتی، راهنمایان گردشگری، عکاسان و خبرنگاران. خرید از جامعه ی محلی در روستای “رضا آباد” بدک نبود.

دو سه سالی هست که از “طراحی تجربه” در تورها حرف می زنم. گردشگری روستایی یعنی تجربه ی زندگی روستایی.

می گفت ۱۶ بچه به دنیا آورده. همه را با گلیم بافی بزرگ کرده. خودش برای شوهرش زن گرفته و حالا پشیمان است. سن چندانی ندارد، ۵۷ سالش است، اما خیلی رنجور شده.

دیدگاه‌ها

  1. مهران

    و بهتر از این نمی توان شد…
    مشتاقانه منتظر نوشتار پیرامون یوزت هستم
    ………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام.

  2. مانا

    سلام، عکسهای فوق العاده ای گرفته اید ! با این که من هم در این سفر حضور داشتم ولی امروز اولین کاری که کردم سر زدن به وبلاگ دوستان بود تا سفر روز های گذشته را از زاویه دید آنان نیز تجربه کنم و این عکسها عالی است.موفق باشید.
    …………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. ارادتمندم.

  3. یاشار خواجوی

    سلام
    چند تا از عکساتون به خصوص عکس “ساز زنان روی بام” و “کودک و زنان” فرم باحالی دارند
    …………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام.

  4. پگاه

    سلام. عکسها قشنگ بود دست عکاسش درد نکنه. یوزپلنگت هم زیبا و دلفریب بود
    …………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس.

  5. حامی

    درود آرش عزیز

    فعلا این عکسها توضیح ندارند . اما انگار تعبیر این گفته ی توست : ” لایه ها را که برداری
    هنوز ادامه دارد ” . این تغییر شیوه سفرنامه نویسی توی نوشته های اخیرت کاملا محسوسه
    تغییر قشنگیه , به نظرم عنوان جامعه شناس_ گردشگر یا گردشگر _ جامعه شناس در آینده ای
    نه چندان دور کاملا برازنده ات باشه , و چه مفهوم عمیقی به گردشگری می بخشه این کار
    همیشه بر این عقیده بودم که جامعه شناس بودن صرفا با عنوان آکادمیک آن , لفظی پوچ و ناکارآمده . می بینم که اون مرد بزرگ چه تاثیر بسزایی داشته , و صد البته که نگاه تو , دانش
    تو , و تلاش های تو , این نگرش را عمق و وسعتی صد چندان خواهد بخشید . آری اکنون او
    در تو می زید . و با همه ی شباهت ها و پیوستگی ها , این راه از آن توست .
    بالا رو , بالا رو
    بند نگه بشکن,
    وهم سیه بشکن .

    ………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام.

  6. leila

    سلام
    عکسها فوق العاده اند…منتظر سفرنامه اش هستم
    موفق باشید
    ………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. چشم، می نویسم.

  7. مجتبی گهستونی

    با درود به دوست عزیز و فرهیخته همه انسان های نیک اندیش و نیک گفتار و نیک کردار. روز ملی خلیج فارس را به تو تبریک می گویم . امیدوارم به زودی در یک سفر با تو همراه باشم و جور دیگری استان های دیگر کشورم را به نظاره بنشینم.
    ………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. ارادتمندم.

  8. سمیه

    سلام
    من فکر می کنم این سفر یک سفر میراث معنوی بود. نمی دونم درست فکر می کنم یا نه ولی شاید بشه خیلی از روستاهای ایران همچون روستای قلعه بالا رو به عنوان یک فضای فرهنگی به ثبت برسونیم. مجموعه ای از انسانها در یک مکان با آداب و سنن و گویش و رقص و موسیقی متمایز. درست فکر کردم ؟
    راستی عکسهای ما کجا و عکسهای تو کجا. فوق العاده بودند.
    ………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. مکان رو نمی شه به عنوان میراث معنوی ثبت کرد.

  9. مهناز

    سلام

    ااونجاکجاست؟!!!اگه من به جای شما بودم نمی گفتم “یوزپلنگ دیدم” میگفتم:زندگی

    دیدم؛صفادیدم ،یک رنگی دیدم و…

    اونجا مردمش کاملا”برعکس شورشگری(شهر-شورشگری) زندگی میکنند،درآرامش.

    واقعا”خوشبحالشون.خیلی خیلی خوشبخت هستند.

    بابت عکساواقعا”ممنون.موفق باشید.
    ………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. ارادتمندم.

  10. محجوب

    سلام
    علاوه بر اینکه از این عکسهای زیبا لذت می برم دوست داشتم منم در این سفر بودم. به نظرم اردیبهشت بهترین زمان سفر در ایرانه.
    جساراتا بپرسم سفر داخلی بعدی کی و به کجا میری؟
    ………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. عباس عزیز، بسیار ارادت دارم به شما. راستش نمی دونم کی و کجا می رم، ولی برای سفر در خدمتت هستم.

  11. زهره

    سلام…آرش عکس ها معرکه است…عااااالیه. کجاست اینجا؟ چه محشره
    ………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. می نویسم براتون.

  12. بهار

    این سفرم رو خیلی دوست داشتم. هم همسفرایی خوبی داشتم و هم تجارب و آشنایی با آدمهای جدید….
    یک بعد سفر یعنی ایجاد خاطره و خاطرات این سفرم واقعا دلچسب بودند.
    از دید دیگر برایم خیلی جالب بود که مردم روستا آماده و پذیرای حضور گردشگر بودند… و از دید دیگرمهمان نوازی فوق العاده شان بی نظیر بود…
    …………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام.

  13. نازنین

    سلام
    دو خط آخر؛ برای زنش شوهر گرفته؟!
    سپاس از شما.
    …………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. درستش کردم. سپاس.

  14. ا گ

    سلام. چه حیف. منم دعوت داشتم جشنواره توران رو. اما چون سفر دیگه ای برنامه ریزی کرده بودم نشد بیام. چه حیف چقدر همه چیز خوب بوده …
    …………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. حیف.

  15. S

    درود درود درود برشما، جناب آقای آرش نورآقایی :
    که ازهمین لحظه، آغاز گر تغییرات مثبت وبزرگ در حرفه خو یشید. حقیقتا ،تغییرات بزرگ ازتغییرات کوچک شروع میشودولازمه آن،فردیست که خواستارونیازمندبه تحول باشد.اکنون، که شاهد این” تغییروتحول “درشیوه سفرنامه نویسی شما هستم، بسیار خوشحالم.
    اولین تلاشتان را به شما “مبارک باد ” میگویم.
    مطمئن باشید، که کارهایتان تازگی دارد و این موضوع برای مخاطبان شما، هم خوشاینداست و هم دلپذیر… وهمچنین،تصاویر بسیار دقیق بالا که بادقت و ظرافت خاص، توسط شما پدید آمده است، نشاندهنده موقعیت وچگونگی گذران امورات زندگی این افراد زحمتکش،رنجدیده و ورزیده کاراست واکثراین زنان، متکی بخود و وفادارند،خوشحالند وراضی وامیدوار،قانع اند و کم توقع،صبورند و پرتحمل، یکرنگ و بدو ر از هرگونه دلفریبی،باشریک زندگی خویشند. دستان حمایتگر این زنان،برای زندگیشان بخصوص شوهرانشان، همراه است نه دستان کوبنده وخشن. به همین خاطر است که، مردانشان،آسوده خاطرندومشغول به کار آرام. و به نظر من،گلیم هایشان،نقشی است از رضایتمندی درونیشان، بخشندگی و مهربه یکدیگراست، که باعشق میبافند نه باتنفر. و نه نشاندهنده دغدغه هایشان است و نه امید و انتظارشان در زندگی .
    موفق باشید. وبه امید روزیکه،همچون شما،پرهمت ونظاره گر باشم.
    …………………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس.

  16. الهه معروضی

    درود. اسم این منطقه خوارتوران است یعنی پایینتر از توران که به غلط آن را خار توران هم می نویسند. به گمانم آن ساز دودم را عشایر زاگرس نشین بالابان و در خراسان شمالی قشمه می گویند و از استخوان انواع پرندگان شکاری برای ساخت آن استفاده می کنند. بالابان خودش نوعی شاهین درشت پیکر است که دهخدا آن را همان وارغن اوستا دانسته است. در بهرام یشت آمده است هر کس استخوان یا پری از وارغن همراه خود داشته باشد همۀ گزندها از او دفع می شود. آحتمالا بر اساس این اعتقاد و برای شگونش این ساز را می سازند و به کار می برند.
    ضمنا ما به فکر هستیم که ۱۳-۱۵ خرداد ماه از سبزوار به این ناحیه برویم و همینطور فرومد و جوین و ششتمد را بازدید کنیم که گنجهای زیادی در دلشان نهفته است از جمله آرامگاه ابن یمین و نجم الدین کبری. آولا از همراهی شما در این سفر خوشحال می شویم و ثانیاَ چون بر خلاف سایر نواحی خوارتوران را تاکنون ندیده ایم نیازمند تجارب و توصیه های شما هستیم. پیروز باشید.
    …………………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس از ارائه این اطلاعات. سپاس. اگر کمکی از بنده برمیاد در خدمتم.

  17. غزال

    آرش عزیز

    سفرنامه قشنگی بود همیشه از دید تیز بینت چیزهایی به تصویر کشیده می شوند که از خیلی چشمها پنهانند این سفر جدیدت بوده؟
    ………………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. سپاس. بله.

  18. آذر

    سلام

    اگر اینجا هم آیتم لایک داشت حتماً می زدم. رد پای نویسنده و سبک جدید بیان به خوبی نمایان است.
    برام عجیبه که از کارگاه تانه بافی دیدن نکردید!
    روستای قلعه بالا نزدیکترین روستا به محل زندگی یوز آسیایی در منطقه توران است.
    دیگر این که با توجه به اقلیم منطقه فصل چندان مناسبی برای معرفی منطقه انتخاب نشده چون با رو به گرمی رفتن هوا اکثراً باید تا شهریور ماه در انتظار دوباره ی فصل مناسب نشست.
    ………………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. با مناسب نبودن زمان برای معرفی منطقه موافقم.

  19. farzad rahman seresht

    استاد عزیز ، از زحمات بیدریغتان برای شناساندن سرزمین مادریمان به همه صمیمانه متشکرم .تصاویر وتوضیحاتتان بسیار گویا بودند.
    ………………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. خواهش می کنم.

  20. سمیه

    سلام
    اسم اون آش، دانو بود.همون آش دندونی تهرانی هاست.فقط یکم آبکی تر بود.
    من توی این سفر به یکی از خونه ها رفتم و از پیرزنی که تانه بافی می کرد فیلم و عکس گرفتم. اگه فیلم و عکس ما رو قابل بدونی می تونم بهت بدم.
    ………………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. ارادت داریم قربان. عکس رو برم بفرست لطفا.

  21. الف

    سلام.خیلی زیبا بود .بعد از مدتی که نبودم ابتدا به سایت تون سر زدم .دست مریزاد.همزمان هم من واکیپ بر ای تصویر برداری برای مستند سازی به کردستان رفته بودم .انجا هم زیبا بود در ضمن می خواستم بدانم در مورد مراسم پیر شالیار فیلم وتصاویر دارین . واگه زمانی بخواهیم با حفظ حقوق معنوی و مادی در اختیارمان قرار خواهید داد.ممنون .همیشه پایدار باشی.
    ………………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. از مراسم عکس دارم که مال خودمه. فیلم هم فکر کنم دارم که از خود روستا خریدم و مال خودم نیست. اما از منطقه و مراسم اطلاعات دارم.

  22. حامد

    عرض ادب

    بسیار زیبا و تاثیرگذار…
    ………………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام حامد جان. به خانواده سلام برسون.

  23. الف

    با سلام مجدد. ارش خان ممنون از لطفت .حتما مزاحمت می شوم .ایا از طریق میل میتونم تماس داشته باشم؟
    …………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. در خدمتم.

  24. علی اسکوئی

    سلام،با تشکر از عکس های خیلی خیلی جذابتون راستش خیلی وقت بود به خوار توران سفر نکرده بودم ام با دیدن سایت شما یه گردشی کردم.با آرزوی موفقیت برای شم عزیزان
    ……………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. ارادتمند.

  25. عاطی

    عالی بود من خودم اهل اونجام
    …………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. موفق باشی.

  26. فاطمه

    سلام
    خیلی مطالبتون جالب بود، عکسهاتون هم خیلی قشنگ

    من و چنتا از دوستام هم برای پروژه روستا (یکی از واحد های درس معماری) هم این روستا رو انتخاب کرده بودیم، و سفری داشتیم سه روز به دزیان. واقعا مردم و فضای فوق العاده ای دارن. و یادم میاد که هی تعریف میکردن که قبل ما جشنواره ای داشتن و کلی حال کرده بودن باش. الان که برای گشتن مطالب داشتن تو نت میگشتم وب شما رو دیدم.
    خیلی جالب بود
    موفق باشین
    …………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. موفق باشید.

  27. م

    من به این روستا رفتم….
    عاشق قلعه بالا و مردمانش هستم…
    ………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. زنده باد.

  28. مريم جوادي

    سلام واقعاخسته نباشین. خیلی خیلی باحال بود خصوصا عکسای منطقه خوارتوران که منطقه پدر و مادری منم هست . دمتون گرم. راستی اگه اینبار اومدین تو این منطقه به منم اطلاع بدین تا همسفرتون بشم .موفق باشید .
    ………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. سپاس از محبت شما.

  29. فریدون خسروی

    سلام دوستان گرام .ا وقتی که برا جمع آوری مطالب گذاشتین ممنونم خلاصه بچه همون منطقه هستیم.اگه بازم قسمت شد اومدین خارتوران ی سرم تا روستای ما بیاین احمدآباد بد نمیگذره بهتون.کمکم خواستین در خدمتیم.مرررررررررررررسی
    ………………………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. زنده باشید. چشم.

  30. طاهری امیر

    سلام لطفا در مورد گروهتون توضیح بدید خوشحال میشیم که به شما بپیوندیم.hakha2010128@gmail.com
    ……………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. چه گروهی؟

  31. Masi

    هر وقت می خوام سایتتون رو بخونم با خودم میگم ، یکی دوتا سفرنامه می خونم ….
    اونقدر برام جذابن نوشته هاتون، سفرهاتون، نگاهتون که میخکوب میشم چندین ساعت و میخونمتون و با تمام حواس و دلم .

    عالی بود، عالی
    این نوع نگارش غیر خطی رو در سایتتون متوجه شدم گاهی ولی نه برای سفرنامه.
    برای سفرنامه، اولین بار بود که اینگونه می خوندم ازتون و هیجانش خیلی بیشتر از روایت های معمولتون بود.

    عکس ها به شدت زیبا و شفاف بودن، نور عکس ها رو عالی تنظیم کرده بودین.
    …………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. زنده باشید. سپاس که همراه هستید در این سایت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *