پدیدهٔ «سفر کردن» یک «سنت» بوده است که امروزه به «صنعت» (گردشگری) تبدیل شده است.
تاریخ سنت سفر در جغرافیای ایران به چندین هزاره قبل بازمیگردد. یافتههای باستانشناسی در برخی از تپههای باستانی ایران گواهی سفر از/به دوردستهاست. وجود بنای کاروانسراها (هتل امروزی) و همچنین واژههایی همچون کاروان (تور امروزی) و کاروانسالار (راهنمای سفر امروزی) در ادبیات ایران، نشان دیگری از تاریخ سفر در ایران است.
اما موضوع جالب توجه این است که بنا بر اطلاعات یافت شده از الواح هخامنشیان، از مجوز سفر (پاسپورت امروزی) خبر داریم. همچنین در الواح پیدا شده در تخت جمشید، حدود ۱۵۰۰ متن مرتبط با سفر بر جای مانده است که در آنها دریافت توشهٔ سفر توسط مسافر نیز ثبت شده است.
شواهد نشان میدهد که در آن زمان نه تنها بازرسان جاده داشتهایم، بلکه برخی از سفرها توسط «سرپرست مسافران» انجام میشده است. در متون عیلامی، راهنمایان سفر با اصطلاح «بَریشدَمَه» (barišdama) از واژهٔ زبان ایرانی باستان «پَریستاوَنَه» (paristāvana) شناخته میشدند. در الواح، دستکم از ۲۱ شخص با این عنوان یاد شده است. از طرفی عبارت پریستاونه با عبارت «پریستارم» (parištāram) نزدیکی دارد. این عبارت اخیر در زبان فارسی امروزی به «پرستار» تبدیل شده است. پری (pari) به معنای «خدمت کردن» (لفظا به معنای پیرامون چیزی ایستادن) و ستا (sta) به معنی سرپا بودن و ایستادن است.
باری، پرستاران و راهنمایان، هر دو در پیرامون سوژه (بیمار یا مسافر) ایستاده خدمت میکنند.
Arash nooraghayee
دیدگاهها
باشد که راهنمایان سفر “پرستار” باشند.
متسفانه اندک هستند آنان که به چنین بلوغ عاطفی می رسند.
به عنوان شخصی که سفرهای بسیاری با تور داشته (حداقل ۲۰سفر)، تعداد راهنمایانم که “پرستار” به معنای واقعی کلمه بودند نهایت به دو یا سه نفر می رسد.
با سپاس از اطلاعات واژه شناسی.
……………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. احتمالا همینطوره.