گردشگری در سایتهای میراث صنعتی، ما را با فنآوری بومیامان آشنا میکند و به یادمان میآورد که نیاکانمان در سرزمینی که خیلی سبز نبود ، سبزاندیش بودهاند.
یکی از مهمترین نهادهای یونسکو، “کمیته میراث جهانی” است که در سال ۱۹۷۲ میلادی کار خود را آغاز کرده و مسئول انتخاب، ثبت، حفاظت و حراست از مناطق طبیعی و فرهنگی کشورهای عضو است.
میراث جهانی شامل میراث طبیعی و فرهنگی به طور کلی است، که گاهی عنوانهای میراث ترکیبی(طبیعی و فرهنگی)، میراث صنعتی، میراث در خطر و میراث زیر دریا هم از زیر مجموعههای آن قلمداد میشوند.
به طور مثال، ایران تا کنون هشت اثر را در لیست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسانده که هفت اثر “میراث فرهنگی” و یک اثر “میراث در خطر” (بم و منظر فرهنگی آن) در آن دیده میشوند.
از آن جا که گنجینههایی که به عنوان میراث جهانی انتخاب میشوند، نمونههایی هستند که خطمشی ملی و بومی یک جامعه را به نمایش میگذارند، میتوانیم امیدوار باشیم که با معرفی “میراث صنعتی”، هماهنگی ایرانیان با طبیعت را هم به خودمان و هم به جهانیان بشناسانیم.
میراث صنعتی معمولا به آسیابهای بادی و آبی، ریلهای راهآهن، خانههای صخرهای دستکند، کارگاههای پشم ریسی و ابریشم بافی و سفال سازی و انواع دیگری از فنآوری بومی اشاره میکند.
امروزه موضوع فنآوری بومی به سبب بحران انرژی و وضعیت نابهنجار محیط زیست، اهمیت بیشتری یافته، چنانکه اگر قرار است بشر در اندیشه سازش هر چه بیشتر صنعت با طبیعت باشد، میبایستی از الگوی فنآوری بومی و انرژیهای تجدید پذیر بهره برداری کند.
از سوی دیگر، فنآوری بومی همچون یک کتاب گشوده، سبک زندگی و روند شکلگیری فرهنگ و تمدن یک منطقه را پیش روی گردشگران قرار میدهد.
کشور ما با اینکه گستره منحصر به فردی از فنآوریهای بومی و میراث صنعتی را در خود جای داده، اما آنها به طور شایسته شناسانده نشدهاند. ظرفیتی که بنا بر نیاز امروز دنیا، کارآمد و از لحاظ گردشگری، قابل توجه است.
جالب است بدانیم که بناهای زادبومی ایران که مهمترین آنها عبارتند از بادگیر، قنات، یخچال، آبانبار و کبوترخانه، گونهای از فنآوری بومی به شمار میروند که طبیعت و صنعت را به طور مسالمت آمیزی در کنار هم قرار میدهند و کماکان در بعضی از نقاط قابل استفاده هستند.
این که پدران و مادران ما، با بهرهگیری از قوانین فیزیکی، بادگیرها را به خدمت گرفته و گرمای روزهای کویر را خنک و شبهایش سردش را گرم میکردند، اینکه در دل کویر، آب را بدون اینکه قطرهای از آن تبخیر شود، کیلومترها راه از زیر زمین هدایت میکردند و باغ سبزی را به نمایش در میآوردند، یا اینکه برای رونق اقتصاد کشاورزیاشان، از کود کبوترها با هوشمندی استفاده میکردند، نه تنها اعجابآور است و هویتمان را احیا میکند، بلکه قادر است الگویی برای دنیای مدرن باشد و گردشگران کنجکاو را به سرزمینمان راهنمایی کند.
فنآوری باستانی بندسار (کرتهای بزرگی که از آنها برای کشت محصولات در مواقع خاص استفاده میشود) و قنات روشهایی برای بیابانزدایی محسوب میشوند، این امر به تنهایی و در زمانی که بسیاری از نقاط کشور ما با بحران بیابان زایی مواجه است، بیش از پیش قابل توجه است.
مجموعه آسیابها و آبشارهای شوشتر، که مسئولان سازمان میراث فرهنگی امیدوارند در سال ۲۰۰۹ به لیست آثار میراث جهانی ایران اضافه شود، با توجه به زمان ساخت از شاهکارهای فنی و مهندسی در ایران و جهان به شمار میرود و در عین حال یک مجموعه صنعتی ـ اقتصادی است.
جالب اینکه در ایران باستان سه نوع آسیاب آبی شناخته شده است که تا زمان امروزی هم کاربرد داشتهاند.
آسبادها در سیستان نیز در زمره میراث صنعتی به شمار میروند تا جایی که مسعودی مینویسد:” سیستان دیار باد و ریگ است و همان شهر است که گویند باد آنجا آسیابها را میگرداند و آب را از چاه کشیده و باغها را سیراب کند و در همه دنیا شهری نیست که بیشتر از آنجا از باد سود ببرد و خدا داناتر است.”
تعداد قابل توجهی سد از دوران باستان در ایران به جا مانده که انتخاب مکان سد، پی سازی در آب و نحوه ساخت آنان ، از جاذبههای گردشگری و فرهنگی به شمار میروند.
هنر قالی بافی در ایران با آن طرحهای بینظیرش، که پیشینهاش با کشف قالی پازیریک برای جهانیان مشخص شد و حیرتشان را برانگیخت، گونهای دیگر از میراث صنعتی ایرانیان است که تنها کمی، و به صورت ابتدایی در موزه فرش معرفی میشود.
جاده سنگفرش کویر عهد صفوی و جاده شاهی دوران هخامنشیان را میتوان در سایه گردشگری به عنوان گونهای از میراث صنعتی و در مقابل ریلهای راه آهن اروپاییان، به جهانیان عرضه کرد.
با اینکه کانال سوئز، امروز در حیطه امپراطوری ایران نیست، اما نشان از میراث صنعتی دارد که در این مرز و بوم به شکوفایی رسیده بود. هنوز هم میتوان نحوه ساخت بنادر باستانی، فانوسهای دریایی و تفکر ارتباطهای آبی را در ایران جستجو کرد. جستجویی که گردشگران را با ایرانی از گونهای دیگر آشنا میسازد.
به شهرهای جنوبی کشورمان سفر کنید و سری به کارگاههای لنجسازی بزنید تا کار دست مردمی را ببینید که بزرگترین کاردستی دنیا را میسازند و از دوران باستان به این صنعت وفادارند.
صنعت نفت گنجینهای از میراث صنعتی و فرهنگی یکصد ساله در مناطق نفت خیز جنوب کشور است. آیا به طور مثال چاه نفت مسجد سلیمان، با عنوان اولین چاه نفت در خاورمیانه جای آن را ندارد که به عنوان میراث صنعتی معرفی شود؟
شگفت اینکه هرودوت در بیش از دو هزار سال پیش از وجود چاههای نفت و نحوه استخراج قیر و مواد نفتی در اطراف شوش سخن میگوید، ولی ما اکنون در سایه سنگین روزمرگی ناشی از احتیاجات مادی و اقتصادی، تنها به عایدی نفت و محصولات نفتی میاندیشیم و نگارنده شک دارم که تعداد زیادی از ایرانیان بتوانند چند جمله در رابطه با چگونگی استخراج نفت سخن بگویند.
گلابگیری، گچ بری، نگارگری، کاشیکاری، سفالسازی، سنگتراشی و … تنها گوشهای از میراث صنعتی و فعالیت اقتصادی ایرانیان از دیر باز تا امروز هستند که آشنایی با آنان هم با اهداف گردشگری و هم با نیاز امروز جامعه بشری قابل انطباق است.
امروز به نظر میرسد که تفکر برگزاری تورهایی با علائق خاص، در دنیا و همچنین ایران، جایی برای خود در صنعت گردشگری یافته است. بنابراین، سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری میتواند با شناسایی ظرفیتهای خاص گردشگری در ایران، پرده از رازهای این سرزمین برگیرد و راهی نو برای حیات بشر به جهانیان بنمایاند.
آرش نورآقایی
دیدگاهها
زنده باد
چقدر خوب بود.
بازهم انگار حداقل ده سال زود نوشتید!
صحبتهای اوایل بهار امسال در اهواز گوشزد همین نکات بوده.
چقدر از واژه های “میراث صنعتی” و “بناهای زادبومی” لذت بردم.
اما آسیاب آبی که نه…بگیم “آسباد”، شاید بهتر باشه.
جذابیت سدهای ایران باستان رو با هوشمندی تمام برشمردید. انصافا انتخاب ساختگاه و نوع و … قابل مقایسه با سدهای دوران حاضر نیستند.
همه زیرساختها رو هدف گرفتید و بعد هم “بزرگترین کاردستی دنیا”؛
حیف صنعت نفت رو دوست ندارم…
باید این نوشته بارها و بارها خونده و فهمیده بشه.
………………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. سپاس از شما.