لیلی طبیعت

اردیبهشت تمام شد، ماهی که بیشینۀ مظاهر طبیعت، حداقل در سرزمین ما، در اوج شکوه و زیبایی است. اردیبهشت زمان سفر است و در این سفر دیدار «لاله»، از واجبات است.

لاله، از دید من «لیلی طبیعت» است.

«لاله» در ایران نه تنها گونه‌های متنوعی دارد، بلکه برخی از آنها چنان عناوین دراماتیکی دارند که آدمی را بر سر ذوق و شاعرانگی می‌آورد، از این جمله‌اند: «لالۀ آتشین»، «لالۀ هفت‌رنگ» و «لالۀ داغدار».

معتقدم نقشی که لاله و شقایق در ادبیات، اسطوره و فولکلور ایران دارد، در دورۀ امروزی چندان دستمایه‌ای برای تولیدات فرهنگی و حتی اقتصادی قرار نگرفته است، جایی که ترکیه بسیار خلاقانه از نماد لاله برای برند گردشگری خود استفاده کرده است.

یکی از گونه‌های لاله، لالۀ واژگون است. لالۀ واژگون به عنوان یکی از کمیاب‌ترین و در عین حال شگفت‌انگیزترین گل‌های سرزمین ایران، اسامی مختلفی دارد. این گل را با نام‌های «لالۀ سرنگون» و «لالۀ نگون‌سار» هم می‌شناسند، اسم لاتین آن، Fritillaria imperialis است و از آن با معنای «تاج امپراتوری» یاد می‌شود.

لالۀ سرنگون در میان اقوام ایرانی با نام‌های دیگری از جمله «اشک مریم»، «حسن و حسین» و «هلاله برمه» (به معنی لالۀ گریان) هم شناخته می‌شود.

علاوه بر این، لالۀ واژگون با فولکلور ایرانی بی‌ارتباط نیست، چنان‌که این گل را شاهد بریده شدن گلوی سیاوش می‌دانند و در همین رابطه دو بیت شعر را به فردوسی نسبت می‌دهند.

سخن آخر اینکه جای لاله و لالۀ واژگون در معرفی ایران خالی است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *