ما همانیم که میخوریم
آدمی که متولد میشود، اولین فعالیتش بعد از نفس کشیدن، عمل «خوردن» یا همان «نوشیدن» شیر است، و بهطور طبیعی باید از مادری بنوشد که از او متولد شده است. در حالت کلی نیز، همگی انسانها در همۀ عمرشان از همان منبعی میخورند و مینوشند که در آن شکل گرفتهاند و رشد کردهاند؛ منظور کرۀ زمین است. در یک جهانبینی کلیتر میتوان چنین پنداشت که همۀ جهان اطراف ما بخشی از دستگاه گوارش ماست و ما خود نیز جزئی از دستگاه گوارش سایر موجودات هستیم. در یک کلام، در همۀ فرآیند زندگی و حتی مرگ، در حال خوردن و خورده شدنیم.
از آنجا که خوردن مهم است، آنچه که میخوریم نیز مهم است. برخی از مردمشناسان اعتقاد دارند، «ما همانیم که میخوریم». به این مفهوم که، آنچه میخوریم بسیاری از اندیشه و گفتار و کردار ما را شکل میدهد. در همین راستا، فرآیند تولید خوراک نیز اهمیت پیدا میکند؛ از همین رو، انسان را «موجود آشپز» دانستهاند.
دانشمندان انسانشناس، پیشرفت جوامع نخستین را در تفاوت میان خامخواری و پختهخواری بررسی کردهاند. این موضوع تا جایی اهمیت پیدا کرده است که گاه توسعۀ یک جامعه انسانی را به پیچیدگی فرآیند تولید غذا مرتبط میدانند. میان جانداران هم همینطور است؛ گربهسانی که با فرآیند شکار، غذای خود و تولههایش را به دست میآورد از گیاهی که فقط به نور، آب و مواد معدنی خاک نیاز دارد، ساختار پیچیدهتری دارد.
در دنیای امروز، عمل «خوردن» نه تنها در آنچه که میخوریم و آنچنان که غذا فراهم شده، اهمیت یافته است، بلکه موضوع زمان و مکان و آداب هم در میان است. هر یک از سوالات «چرا»، «چه»، «چگونه»، «چه وقت»، «کجا» و «با چه کسی (کسانی)»، در مورد خوردنی و نوشیدنی، جزئیات فراوان و در پی آن پیچیدگیهای بسیار یافتهاند.
به همین دلیل، پروندۀ این شماره فصلنامۀ را به «خوردن» و «نوشیدن» اختصاص دادهایم. شاید بعد از خواندن صفحات مجله، به این عبارت بیندیشیم که:
دهان را باید شست، جور دیگری باید خورد.
آرش نورآقایی؛ مدیر مسئول فصلنامۀ گیلگمش