مقدمه
بدون شک، ورزشهای مختلفی در عهد باستان در ایران وجود داشته، ولی نشانهای از وضعیت زورخانه در آن دوران موجود نیست. از شواهد برمیآید که ایرانیان قبل از اسلام هم محل و مکانی برای ورزشهای غیرصحرایی خود داشتهاند، اما دوران صفویه را میتوان دوره رشد و شکوفایی ورزش و خصوصاً ورزش باستانی دانست. در این دوره هم زمان با شکوفایی در سایر بخشهای کشور ورزش نیز رشد فراوان کرد و زورخانههای فراونی در نقاط مختلف کشور احداث شد.
لازم به یادآوری است که نام زورخانه، در طی تاریخ تغییرات زیادی یافته است و از هنگام حمله اعراب تا دوره صفویه بهترتیب به نامهای خانه، لنگرگاه، عبادتخانه و ورزشخانه خوانده میشده است.قدمت ورزشی که امروزه به آن ورزش زورخانهای میگویند، تقریباً به اوایل قرن هفتم هجری باز میگردد. در این قرن، کشتی گرفتن در حضور «اوکتای قاآن» مرسوم شده و پهلوانان بزرگی در این دوران سربرآوردند.
تاریخچه زورخانه در ایران
اگر چه در دوران پیش از اسلام، اثر روشنی از زورخانه در ایران وجود ندارد، ولی بر اساس پارهای شباهتهای موجود میان معابد و آیین مهرپرستی یا میتراییسم با بناهای زورخانه و آییننامههای آن و همچنین با استناد به پارهای از نوشتههای مؤلفان قرون اولیه اسلامی که نزدیکتر به آن زمان بودهاند، میتوان گفت که احتمالاً در دوران قبل از اسلام نیز جایگاهی برای پرورش تن و روان وجود داشته است.
چنانکه از اشعار تاریخی شاهنامه فردوسی برمیآید، در آغاز دوره ساسانیان جوانان در مکانهای مخصوصی زیر نظر پهلوانان آموزش پهلوانی میدیدند و همچنین در باب ۴۴ «مینو خرد پهلوی» به همگان سفارش شده است تا خود را به جامه اطمینان و اعتماد به نفس (یعنی پوشیدن شلوار کشتی) و دانش بیارایند و سپر راستی در دست گیرند و با گرز شکرگزاری و کمان آمادگی با آنچه که مظهر اهریمنی است بجنگند. چنانکه پیداست سنگ، میل و کباده از ابزارهای اصلی ورزش زورخانه، میتوانند ارتباطی نزدیک با آن سه ابزار جنگ و همچنین ورزش کشتی یا زورخانهای با دستور کتاب «مینو خرد پهلوی» از عهد باستان داشته باشند.
تحلیل افسانههای کهن پهلوانی در اوستا، شاهنامه فردوسی یا متونی چون گرشاسبنامه و داستان سمک عیار، وجوه مشترک بسیاری را با سنن و آداب پهلوانی نشان میدهند.
با مطالعه «مثنوی» و نوشته «شاردن» و دیگران چنین میتوان استنباط کرد که زورخانه همراه و همپای دوره اوج مذهب تشیّع، در دوره صفویه به بلندترین مرتبه کمال خود رسیده است.
در عصر سلاطین صفوی ورزش زورخانهای ترقی بسیار کرد و پادشاهان این سلسله دگرگونیهای زیادی در ورزش زورخانهای بهوجود آوردند و ورزش امروز زورخانه، با اندکی تغییر، همان است که در عصر صفویه بوده است. به گونهای که طهماسب اول در دربار خود پهلوانان فراوانی داشت. همچنین شاه عباس بزرگ و جانشینانش تا زمان شاه سلطان حسین پیوسته مشوق بزرگی برای پیشرفت ورزش و انجام مسابقات ورزشی، خاصه کشتی بودهاند.
با آغاز حکومت شاه سلطان حسین و اغتشاش در اوضاع مملکت، ورزش باستانی نیز راه انحطاط پیش گرفت و این ورزش دوران رکود و انحطاط خود را آغاز کرد.
آنچه در دوره صفویه بسیار حائز توجه و اهمیت است تأثیر تشیّع بر زورخانهها است. تشیّع نهتنها بر نوع معماری و آذینبندی اماکن اسلامی همچون مساجد تأثیر گذاشته است، بلکه زورخانه در نظر ورزشکار مؤمن، جای نیکان و پاکان و مکتب فتوت و جوانمردی است.
به جرأت میتوان گفت حرمت و اعتبار ساختمان زورخانه منتج از تأثیر مستقیم تشیّع است، و اهل زورخانه از سرسپردگان حضرت حق و اولیا و ائمه اطهار (ع) هستند.
در دوران قاجاریه نیز با توجه به ثبات سیاسی و اجتماعی که از حکومت آقامحمدخان قاجار آغاز شد، همچنین علاقه وافری که پادشاهان این سلسله به ورزش کشتی داشتند، زورخانهها، رونق داشتند و به آنها بها داده میشد.
از پادشاهان قاجار، میتوان ناصرالدین شاه را زندهکننده ورزش باستانی، خاصه کشتی در ایران دانست. زیرا این پادشاه از هیچ کاری برای تشویق و ترغیب ورزشکاران به ورزش کوتاهی نمیکرد و طی پنجاه سال سلطنت خود موجب پیدایش پهلوانان و قهرمانان بزرگی شد که تاریخ ایران مانند آنها را کمتر بهخود دیده است.
در این دوران وزرا، حکما و بزرگان به تقلید از شاه هر یک برای خود زورخانهای تأسیس کردند که معمولاً محل آن در منزل و سرای ایشان بود و به آن زورخانه «سراخانهای» اطلاق میشد. در هر یک از این زورخانهها پهلوانی برگزیده میشد و داشتن زورخانه و پهلوان جزء تشکیلات و تشریفات اشراف شده بود.
در دوران قاجار، رسم کشتی گرفتن در مقابل پادشاه مجدداً رایج شده و معمولاً برای انتخاب پهلوان پایتخت، کشتی در مقابل وی انجام میشد و بازوبند پهلوانی را پادشاه اهدا میکرد.
موقعیت پهلوانان در جامعه تا آنجا ارتقاء یافت که پیش از وقوع انقلاب مشروطه با توجه به عدم وجود یک سازمان اجتماعی منسجم برای رسیدگی به دعاوی و اختلافات مردم و به دلیل شهرت و احترامی که پهلوانان در بین مردم داشتند، در بسیاری موارد رفع اختلافات، تجاوزات و حفظ حدود حقوق افراد بهعهده پهلوانان قرار گرفته بود.
با مرگ ناصرالدینشاه، قهرمانان و پهلوانان از پایتخت متفرق شدند و زورخانهها دیگر رونق سابق را نداشتند. در اواخر دوره قاجاریه، زورخانه بر اثر تحولات اقتصادی و اجتماعی تقریباً پای به مرحله انحطاط نهاد، چرا که در این دوره، اعیان و اشراف، بزرگان، مالکان و خوانین ایلات که در شهرها بهسر میبردند، رفتهرفته منزلت اجتماعی خود را حداقل در شهرهای بزرگ از دست دادند و جای آنان را شهرنشینان (تجّار و کسبه) گرفتند.
بعدها و با آغاز سلطنت پهلوی به دستور رضاشاه، انجمنی به نام انجمن تربیت بدنی تشکیل شد. با استناد به تشکیل این انجمن، ورزش باستانی تنها ورزش ایران محسوب شده و سایر ورزشها بعدها در کشور رواج یافت. با رواج سایر ورزشها که عمدتاً از کشورهای غربی تقلید شدند، زوال و انحطاط ورزش باستانی بهتدریج آغاز شد. پهلوانان نامدار جای خود را به گروهی اوباش که عنوان جاهل را یدک میکشیدند، دادند و در مواقعی با اعمال ضد ارزش اجتماعی خود باعث ناامنی و بدنامی ورزش پهلوانی شدند.
در سال ۱۳۵۷در نخستین روزهای پس از پیروزی انقلاب، فدراسیون ورزشهای باستانی و کشتی پهلوانی، تأسیس شد.
ورزش باستانی، ورزش مقدس ایرانیان
ورزش باستانی ایران که آن را به نام ورزش زورخانهای هم میشناسیم، علاوه بر اینکه فعالیتی جهت نیرومندسازی عضلات و آمادگی جسمانی است، به مثابه فعالیتی روحی و معنوی نیز قلمداد میشود و از تقدس قابل توجهی برخوردار است.
ارتباط میان تعلیم جسمانی همراه با تزکیه نفس را در گفتههای زیر مییابیم:
گزنفون مینویسد: «ایرانیان اقسام دانستنیهای ورزشی را فرا میگرفتند و چون تمام این مراحل را میگذراندند به خصال پهلوانی متمایز میگشتند و آنان را گُردَک یعنی جوان گُرد مینامیدند….»
پروفسور آدولف راپ، نیز در کتاب خود موسوم به «مذهب و مراسم ایرانیان باستان» مینویسد: «چیزی که در دوره باستان بیش از هر چیز جالب توجه است و روح معنوی ایرانیان را در زندگانی اجتماعی آنان مجسم مینماید، روش آموزش و پرورش آنهاست. این آموزش و پرورش از کودکی در روح جوانان، منشأ احساسات کردار نیک گردیده، ایشان را در هرکار به شاهراه راستی و ترقی راهنمایی مینمود و از ابتدا چنان از نظر روانی و بدنی آنان را مهیّای کار میساخت و جامعه صحیح و سالمی تربیت میکرد که افراد آن در آتیه به آسانی میتوانستند منشأ خدمات شایان شده و وظایف خود را در قبال وطن و ملت خود انجام دهند.
این روش آموزش و پرورش معنوی و بدنی که از عصر مادها تا زمان شاهنشاهی هخامنشیان در «پاسارگاد»، در دربار ایران برقرار بود، در تمام ممالک شرقی نظیر آن دیده نشده بود و به طوری توجه یونانیان به آن جلب شد، که از زمان هرودوت به بعد این روش تعلیم و تربیت را از ایرانیان فرا گرفته در یونان رواج دادند».
مراسم ورزش زورخانهای
مراسم ورزش زورخانه گروهی است. پیش از آغاز مراسم، ورزشکاری که دوست دارد میتواند به تنهایی در جاسنگی یا در «سفره» سنگ بگیرد. برای سنگگیری، ورزشکار به پشت میخوابد و با سنگ که ابزاری چوبین و شبیه سپرهای جنگی قدیمی است ورزش میکند.
ضربگیری مرشد هنگامی آغاز میشود که گروه ورزشکاران در گود جا میگیرند و میاندار به میان گود میآید.
ورزش با شنا آغاز میگردد. در شنا میاندار تخته را در میانه گود میگذارد و دیگر ورزشکاران گرد او تختههای خود را به زمین میگذارند و گوش به ضرب مرشد میسپارند، و هر چند بار که میاندار شنا برود از او پیروی میکنند.
دومین مرحله ورزش میلگیری است. میل ابزاری است چوبین به شکل گرز و به وزن حدوداً ۵ تا ۱۰ کیلو یا بیشتر، که پهلوانِ میاندار بر سر میگیرد و به دور شانه میچرخاند. ورزشکاران دیگر هم به ضرب مرشد از پهلوان میاندار پیروی میکنند.
مرحله سوم، پا زدن است. پا زدن گروهی است. هر طور میاندار پا زد دیگران از او پیروی میکنند.
مرحله چهارم، چرخ زدن است. برخلاف شنا و میل و پا، چرخ زدن ورزشی تک نفره است. در این ورزش میاندار به «کنار» میرود، آنان که اهل چرخ هستند به نوبت به «میان» میآیند و با ضرب مرشد چرخ میزنند. چرخ زدن با کوچکتر آغاز میشود و با بزرگترین پیشکسوت به پایان میرسد.
مرحله پنجم، دعا است که میاندار یا پیشکسوتی اهل دعا برای ورزشکاران در گود، برای جمعیت بالای گود و برای غایبان دعا میکند و به بدکاران نفرین میفرستد. دیگران دعای او را «آمین»، و نفرین او را «بیش باد» میگویند.
پس از دعا، مراسم ورزش از رسمیت میافتد و هر کس بخواهد کباده میگیرد. اگر کبادهگیر ورزشکار مهمی باشد مرشد در کبادهاش میخواند. کباده ورزشکار مهمتر را مرشد میشمرد. ورزشکار عادی در همهمه پایان مراسم و در سر و صدای لباس پوشیدن و خوردن چای و قند داغ کباده میزند و خود یا دوستی کباده را میشمارد.
در طول مراسم ورزش ـ از زمانی که میاندار تخته را در میانه گود میگذارد تا پایان ورزش- مرشد ضرب میگیرد. فقط در دعای پایانی و فاصله بین ورزشهاست که مرشد از ضرب زدن میایستد.
در دوره سنتی در پایان ورزش، آن که میاندار بود، دست کشتی دراز میکرد تا اگر کسی مدعی بود برای کشتی پیش بیاید. اگر کسی پیش نمیآمد، بین نوچهها کشتی میانداختند. در هر صورت، کشتیهای پیشبینی شده و نشده، همه، در پایان این مراسم و در گود اتفاق میافتاد و ورزش مقدمهای بود برای کشتی. اما امروه کل ورزش پهلوانی در همین مراسم ورزشی که شرح داده شد، و با دعا به پایان میرسد.
آداب و رسوم
در زورخانه انتظار میرود رفتار ورزشکاران باستانی مبتنی بر اصول آیین فتوت و از روی گذشت، فروتنی، پرهیزگاری، عدالت، صفا و ادب باشد. بنا به قول مشهور، زورخانه جای پاکان و نیکان و جوانمردان است.
خانه ورزش ما جای هوسناکان نیست جای پاکان بود این منزل ناپاکان نیست
بدین جهت ورزش باستانی بر خلاف ورزشهای دیگر دارای آداب و رسومی است که هر ورزشکار وظیفه دارد از لحظه ورود به زورخانه تا هنگام خروج در چهارچوب اصول و مقررات آن عمل کند. برخی از آداب و رسوم زورخانه به قرار زیر است:
۱- مبادرت به ورزش از سحرگاه تا کمی پس از برآمدن آفتاب از رسوم دیرین زورخانه است.
«گزنفون» و «استرابون» هر دو سحرخیزی جوانان و بزرگسالان عهد هخامنشی را برای ورزش تصریح کرده و نوشتهاند: «… با صدای شیپور حاضرباش پیش از طلوع آفتاب، بیدار و همه در یک نقطه معین اجتماع میکردند. سپس جوانان به گروههای پنجاه نفری تقسیم میشدند و هر گروه به همراه فرمانده خود در طول مسافتی حدود ۴۰ استاد (هر استاد ۱۸۰ متر) یعنی بیش از هفت کیلومتر میدویدند».
رسم ورزش فقط منحصراً یکبار در طول صبح یعنی از سحرگاه تا کمی پس از برآمدن آفتاب تا پیش از دوره پهلوان اکبر خراسانی در زمان ناصرالدین شاه قاجار معمول بود. اما این پهلوان بدعتی گذاشت و ورزش شبانه را هم متداول کرد. این سنتشکنی با مخالفت شدید پیران زورخانه از جمله کسانی مثل پهلوان یزدی بزرگ روبهرو شد. ولی پهلوان اکبر خراسانی با نفوذ فوقالعاده و طرفداران زیاد خود از میدان در نرفت و ایستاد و کار خود را از پیش برد. همین بدعت سبب شد که رسم ورزش در صبح زود بیاعتبار گردد.
این استکه، در این زمان، ورزش در صبح دیر در تعداد کمی و هنگام شب در تمام زورخانهها به عمل میآید. زیرا الزام فعالیتهای شدید انسانی در جوامع شهری در حال پیشرفت دیگر فرصتی برای ورزش صبح باقی نگذاشته و غیر از زورخانههای بازار، زورخانهها در شهرها عموماً جز صبح روز جمعه فعالیتی ندارند.
۲- هر کس وارد زورخانه میشود باید سر فرود آورده و اظهار فروتنی کند. زورخانههای قدیم که هنوز بعضی از آنها وجود دارند برای اعمال این امر دارای در ورودی بسیار کوتاه هستند، تا هر کس در هر مقامی هنگام ورود مجبور به سر خم کردن شده و به این طریق در مدتی که در زورخانه است فروتنی را از یاد نبرد.
۳- ورودکنندگان در صورتی که بیش از یک نفر باشند، باید با تعارف و احترام یکدیگر را به تقدم بر خود به داخل زورخانه دعوت نمایند. معمولاً در این مواقع حدود یک دقیقه جلو در زورخانه تعارف به عمل میآید. هر کس سعی میکند دیگری را به جلو کشیده و خود از عقب او قرار بگیرد. ولی علیرغم این تعارفات مطابق سنت هر کس سالمندتر و پیشکسوتتر باشد نسبت به دیگری حق تقدم مییابد و هیچگاه کسی این رسم را نادیده نمیگیرد.
۴- مرشد زورخانه وظیفه دارد برای هر کس که به زورخانه وارد و یا از آن خارج میشود با در نظر گرفتن مرتبه و سابقه کسوت ورزشی او، تشریفاتی بدین شرح به عمل آورد:
اگر تازهکار و یا غیر ورزشکار باشد، فقط میگوید: «خوش آمدی».
اگر سابقهدار و ساخته باشد پس از گفتن: «خوش آمدی»، از حضار طلب میکند که برای ورود او صلوات بفرستند.
اگر پیشکسوت باشد میگوید: «صفای قدمت» و پس از طلب صلوات از حضار، برای او با هر دو دست به طبل زده و یک رگبار ضرب میگیرد.
اگر پهلوان باشد علاوه بر ادای تشریفات پیشکسوت، زنگ را هم به احترام او به صدا در میآورد.
گاه مرشد هنگام ورود پهلوان صاحب زنگ و یا مهمان بسیار عزیزی و یا شخص عالی مقامی پس از ادای تشریفات اولیه چنین اشعاری به عنوان خوشآمد گویی میخواند:
«ای بلبل به فضای گلستان خوش آمدی ای شه به خانقاه فقیران خوش آمدی
من خاک پای مرد ببوسم به جان و دل ای مایه صفای دلیران خوش آمدی»
۵- بزرگترین شخص پس از ورود در بلند ارجترین جای دور بیرون گود مینشیند. در قدیم این جا کنار سردم، پهلوی کهنهسوار و یا مرشد بود و اکنون برابر در ورودی یا روبه سردم است.
۶- مشتمالچی یا خادم زورخانه موظف است به محض نشستن ورزشکار، زود نزد او شتافته لنگ چندلا شدهیی را به نشانه دعوت به برهنه شدن در کنارش بگذارد (تعارف لنگ). در موقع جشن و گلریزان، در صورت امکان، تنبان کشی میدهد.
۷- ورزشکار در قیام به عزم برهنه شدن از بزرگتر حاضر رخصت میطلبد، اگر ورزشکار تازهکار و حتی پیشکسوت بیادعا باشد، حتماً باید دامن لنگ را از وسط دو پا بالا کشیده و جلو آن را به زیر کمر استوار کند. اگر پهلوان و پیشکسوت صاحب ادعا باشد، دامن لنگ را بالا نکشیده و رها و افتاده میگذارد.
۸- به محض ورود به گود باید خم شد و انگشتان دست راست خود را به رسم قدمبوسی پوریای ولی و احترام به ساحت زورخانه به زمین زده و برداشته روی لب گذاشته ببوسد. در قدیم بعضی به زانو افتاده در حال سجده به کف گود بوسه میزدند.
۹- هنگام ورزش حتماً باید یک نفر وسط گود ایستاده به عنوان میاندار، دیگران را به آهنگ ضرب مرشد رهبری کند تا همه حرکات خود را با حرکات او تطبیق داده و آنان که مبتدی هستند، حرکات او را تقلید کرده بیاموزند. آن کس که میاندار است باید سابقهدارترین ورزشکاران حاضر باشد.
۱۰- هر قسمت از گود در جای خود مرتبهیی دارد و هر کس باید در مرتبه خود بایستد. میاندار رو به مرشد در وسط، دومین مرتبه بعد از میاندار روبهروی میاندار و زیر سردم ایستادن است. در اینجا در درجه اول سادات و سپس از سابقهدارترین تا تازهکارترین به ترتیب الاهم فیالاهم زیردست یکدیگر قرار میگیرند.
۱۱- ورزش در گود با لباس، زشت و ناپسند شناخته میشده و بر اصل آیین فتیان ممنوع است. ورزشکار فقط باید زیر شلوار خود را به پا داشته و لنگی بر روی آن ببندد. در صورت سرد بودن هوا میتواند با پیراهن وارد گود شده، بعد از قدری ورزش و گرم شدن بدن، پیراهن را هم از تن بیرون کند.
۱۲- ورزش پهلوانی برای جوانانی که موی به صورتشان نرسته ممنوع دانسته شده، در قدیم که ریش نشانه این حد بود، میگفتند باید آنقدر باشد که شانه در آن گیر کند.
۱۳- رسم است ورزشکاران به تخته شنا و قبضه زنجیر کباده قبل از به کار گرفتن، بوسه میزنند.
۱۴- میاندار قبل از وسط گود ایستادن باید از بزرگترین شخص حاضر در زورخانه و از مرشد یا حضار رخصت طلبد. سپس به یک یک ورزشکاران سابقهدار برای میانداری تعارف و بفرما بزند.
۱۵- شوخی، ناسزاگویی، سبکسری، خنده، به صدای بلند، غیبت، مست بودن، و سیگار کشیدن در زورخانه ممنوع است.
۱۶- برداشتن تخته شنا و برداشتن میل و بر جای برگرداندن آنها، پس از هر دور ورزش به ترتیب از بزرگترین شروع و به کوچکترین پایان میگیرد. به استثنای کباده که مثل چرخ از کوچکتر به بزرگتر است.
۱۷- همه باید از بزرگتر اگر میاندار باشد و اگر پهلوان حاضر و یا مرشد، حرف شنوی داشته و از دستورات او پیروی کنند.
۱۸- هر کس اگر که در گود باشد و یا بیرون از گود، باید چون بزرگتری از راه رسید، جای خود را به او بدهد.
۱۹- هنگام ورزش دسته جمعی، میل گرفتن و شنای انفرادی با لباس بیرون از گود ممنوع است. مگر برای ورزشکاران پیشکسوت که آنها نیز باید در حال ورزش یقه پیراهن خود را باز کنند.
۲۰- پیش از شروع یا پس از خاتمه ورزش اگر کسی خواست انفرادی ورزش کند، باید از بزرگتر حاضر و یامرشد اجازه خواسته و بگوید «رخصت»، که در جواب خواهند گفت: «فرصت».
۲۱- هر کس وارد زورخانه، به خصوص وارد گود که میشود باید هم طهارت داشته و هم از نظر شرعی نجس و ناپاک نباشد.
۲۲- چون سردم (نشستنگاه مرشد) جای محترم و متبرکی شناخته شده، کسی جز مرشد حق جلوس بر آن را ندارد.
۲۳- در موقع بلند کردن میل از روی زمین کوچکتر نباید قبل از بزرگتر اقدام به بلند کردن میل کند. حق تقدم اول با سادات، بعد با پیشکسوتترین فرد حاضر است تا به ترتیب نوبت به افراد تازهکار برسد.
۲۴- چنانچه ورزشکاری رویهیی برخلاف حرکات میاندار از خود نشان دهد و یا در کنار گود بیحرکت بایستد، نسبت به میاندار بیاحترامی کرده است.
۲۵- ورود با کفش در گود ممنوع است.
۲۶- ورزش در گود بدون لنگ و یا تنکه ممنوع است.
۲۷- از آنجا که در گود زورخانه ثروت و موقعیت اجتماعی ارزشی ندارد و تنها مقام، کسوت ورزش است که بر مراتب تقدم و تأخر فرمان میراند، هیچکس حق ندارد به صرف آن که در خارج از زورخانه رئیس و یا صاحب مقامی است، نسبت به مردم دون شغل ادعای تقدم و برتری نماید و انتظار داشته باشد ورزشکاران به جای طلب رخصت از مرشد و یا پیشکسوتترین از او رخصت بطلبند.
۲۸- چرخیدن از تازهکارترین افراد شروع و به سابقهدارترین و سادات پایان میگیرد.
۲۹- هر کس به طور معمول باید از جانب رو به سردم، که پایینترین مرتبه است وارد گود شود.
۳۰- مرشد باید در شروع چرخ، برای پیشکسوت از حضار طلب صلوات کرده و برای پهلوان ضمن طلب صلوات به زنگ بزند.
۳۱- هیچکس حق ندارد هنگام ورزش دسته جمعی از گود خارج شود، مگر آنکه با اجازه میاندار باشد.
۳۲- تشویق ورزشکاران به خصوص موقع میلبازی و چرخ از وظایف مرشد است. بزرگترین پیشکسوت حاضر و یا میاندار هم این حق را دارد.
۳۳- باید مراقب باشند کسی را که در گود حریف و رقیب کشتی است در انظار خوار و یا به قول معروف کنف نکنند. و به اقتضای خصلت فتیان، در صورت لزوم با کمال خوشرویی و فروتنی حق تقدم خود را به دیگری بدهند.
۳۴- اگر ورزشکاری غریب از شهری دیگر وارد شود ولو آن که در کسوت به مرتبه بزرگتران حاضر نباشد، لازم است نهایت مروت و حرمت را در حق او بدهند و در موقع اقدام به هر کار به او تعارف کرده و بفرما بزنند.
۳۵- اگر پیشکسوت و یا ورزشکار با سابقهیی، روی فروتنی بخواهد از حق خود چشمپوشی کند و دیگری را که ذیحق نیست بر خود مقدم دارد، باید حاضرین مداخله کرده، با خوشرویی مانع شوند تا نوبتی که مناسب سابقه اوست برسد.
۳۶- کباده زدن (یا کشیدن) نیز مانند چرخیدن از کوچکتران شروع و به بزرگتران و سپس به سادات تمام میشود.
۳۷- افراد پایینتر موظف هستند کباده را پس از زدن، زمین نگذاشته همانطور که آن را به دست دارند به افراد بالاتر از خود بدهند.
۳۸- هنگامی که پهلوان و یا پیشکسوتی مشغول زدن پای جنگلی و یا کشیدن کباده است، مرشد باید ضمن ضرب گرفتن، هر یک از حرکات او را از یک به بالا بشمارد. شمارش دفعات و تعداد حرکات، در پای جنگلی و در کباده بالاترین حد احترام است.
۳۹- مرشد باید به هر بهانه اشعار و رباعیهای نغز و پرمغز برای تنبیه و یا ارشاد ورزشکاران به سرنوازی بخواند.
۴۰- رسم است که در زورخانهها مرشد برای تشویق، موقع شروع چرخیدن یا انجام بعضی حرکات چابکانه و خوشنما، ضمن گرفتن ضربهای متوالی، شعارهایی مناسب سن و کسوت هر ورزشکار با صدای بلند و کشیده خطایی با عبارات زیر میدهد:
«ماشاءالله»، به ورزشکار چابک.
«سهراب یل، علی نگهدارت»، به جوان رسا.
«علی اکبر حسین»، به جوان.
«قاسم بن حسن»، به جوان.
«سرباز کوی حق، امام هشتم یارت»، به سربازان و ارتشیان.
«ناز جون شیرینکار»، به شیرینکار.
«سام نریمان، سالارگردان»، به سابقهدار ساخته.
«رستم پیلتن، پهلوان زابل»، به پیشکسوت.
«تهمتن دوران، دلاور ایران»، به پهلوان.
«یل شیردل، اژدهای دمان»، به پهلوان پرجنب و جوش.
«علی اژدر، شیر بیابان نجف، منکرت لعنت»، به پهلوان بیرقیب.
«علمدار حسین»، به میانسال رسا.
«سپسالار حسین، عباس بنعلی»، به میانسال نیرومند.
«سپسهالار علی، مالک اشتر»، به سالمند سابقهدار.
«سردار اهل بیت»، به سالمند و پیشکسوت.
«حبیب بن مظاهر»، به مرد سالخورده.
«پیر سحرخیز»، به پیرمرد نمازخوان.
«جده سادات»، به سادات تازهکار.
«سرور کاینات، خلق خوش محمد صلوات»، به سادات سابقهدار.
۴۱- هنگام برگزاری مراسم جشن یا گلریزان که ورزش جنبه نمایشی دارد و ساختهها و پیشکسوتها حضور دارند، تازهکارها لخت نمیشوند.
۴۲- مشتمالچی (خادم زورخانه) موظف است، هنگام چرخیدن یا کباده کشیدن که ورزشکاران با بدنهای گرم و عرقدار برای رسیدن نوبت بیحرکت دور گود میایستند به شانه هر یک لنگی بیندازند که سرما نخورند.
۴۳- مرشد موظف است تمام مراسم لازمالاجرا را در مورد هر یک از ورزشکاران معمول دارد. در چرخ سابقهدار، طلب صلوات کرده و در چرخ پیشکسوت و پهلوان علاوه بر آن بر زنگ بزند. برای هر یک از افراد سابقهدار، پیشکسوت و پهلوان موقع خروج از گود و یا از زورخانه مانند وقت ورود به ترتیب برای اولی طلب صلوات کرده و برای دومی علاوه بر آن بر ضرب هم بزند و برای سومی زنگ را نیز ضمناً به صدا درآورد.
۴۴- در کشتیهای خصمانه، پهلوان حاضر و یا پیشکسوتها باید پس از دست به دست دادن دو حریف، مراقب حرکات طرفین باشند تا پشت یکی از آنها به خاک برسد و اگر کشتی طولانی شد و هیچکدام بر دیگری چیره نگشت آنها را از هم جدا کرده و کشتی را به وقت دیگر موکول کنند. در صورتی که بین دو حریف که به اصطلاح «کشتیشان گره خورده» خصومتی پیش آید، همان دم آن دو را وادار به بوسیدن کرده و کشتی را خاتمه یافته اعلام نمایند.
۴۵- پایان ورزش را میاندار با اجازه بزرگتران اعلام میکند.
۴۶- موقعی که میاندار مشغول دعا کردن است، اگر کسی صحبت کند و یا از گود خارج شود رفتار او نسبت به ورزشکاران و میاندار توهین تلقی خواهد شد.
۴۷- اگر کسی روی اطمینان به نیروی پهلوانی خود میخواست دور کشتی بگیرد (که اکنون برافتاده)، رسم چنان بود که پس از خاتمه ورزش و مراسم دعا، دست خود را به عزم و طلب کشتی به جانب یکایک ورزشکاران حاضر در گود دراز میکرد و هر کدام که مایل به کشتی بود با او گلاویز میشد.
۴۸- چنانچه نوچهیی به دوران رسیده بخواهد با پهلوانی کشتی بگیرد به نشانه قبول داشتن حریف به استادی، هنگام فرو کوفتن، زانوی خود را زمین میزند و گاه دست او را هم میبوسد.
۴۹- رسم است در کشتیهای زورخانهیی، هنگام دست به دست دادن دو حریف، پهلوان حاضر و یا مرشد گل کشتی میخواند و مراسم خاصی را به عمل میآورد.
۵۰- هنگام جشن و یا گلریزان پس از پایان ورزش و دعا رسم است که میاندار رو به طرف بزرگتران و یا برجستهترین شخص حاضر کرده و میپرسد: «حالا چه کنیم؟». اگر قرار کشتی بود میگویند: «کشتی». در غیر این صورت میگویند: «اختیار دارید».
۵۱- هر گاه مرشد برای هر کس طلب صلوات کند، هر فرد باید بدون بخل و غرض ولو دشمنش هم باشد صلوات بفرستد.
۵۲- هر گاه مرشد ملعونی را لعنت کند همه باید در جواب بگویند: «بیشمار».
دیدگاهها
درووووود
چقدر عالی نوشتید
کاش این رشته جزو رشتههای ورزشی دبیرستان شناخته بشه
یقین دارم بسیاری از ناهنجاریهای روانی جوانان رو در جامعه تخفیف میده
حفظ “حرمت” از مهمترین عوامل پیشگیری از جرائم هست
سپاس پهلوان
…………………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. زنده باشید.