خيلی كوتاه، كمی ادبی رخوت توسط آرش نورآقائی در پنجشنبه, شهریور 14, 1387 رخوت من… بعد از عشقبازی با صبح بهاری… نوشتهی قبلی نوشتهی بعدی نوشتههای مرتبط خيلی كوتاه، كمی ادبی جادوی جهان خيلی كوتاه، كمی ادبی گفتنیتر از شعر خيلی كوتاه، كمی ادبی حرفهای نستعلیق
طوبا ۲ آذر ۱۳۸۷ در ۹:۴۲ ق٫ظ ای نفرین بر این بهار که من در بهار همیشه در بهار عاشق بوده ام بسان پرنده، بسان نسیم، بسان شکوفه و درخت بسان هر ذره که در جستجوی جفت خویش… من در بهار… همیشه در بهار عاشق بوده ام… ای نفرین بر این بهار …
سحر ۲ آذر ۱۳۸۷ در ۸:۴۴ ب٫ظ و من در بهار در آغوش ستاره ها، سیاره ها، سیاهچاله ها… بر بستر کهکشان، عشق بازیها داشتم . چه بسیار فرزندانی که با ستاره چشمم، با شیر جانم.. تغذیه شان خواهم کرد.
Masi ۲۷ تیر ۱۳۹۹ در ۸:۴۰ ب٫ظ این رخوت، رخوتی از جنس طراوت بهاره…. از قدیم برای بهار سفارشی و نغز و زیبا می نوشتین. ………………………………………………………………………………………………….. جواب: سلام. زنده باد.
لیلا ۱۱ اسفند ۱۳۹۹ در ۹:۳۹ ب٫ظ سلام اشکال از بهار هست بهار جوری است که احساس سستی و بی حالی میکنی ……………………………………………………………………………………………………… جواب: سلام. احتمالا.
دیدگاهها
ای نفرین بر این بهار
که من در بهار
همیشه در بهار
عاشق بوده ام
بسان پرنده، بسان نسیم، بسان شکوفه و درخت
بسان هر ذره که در جستجوی جفت خویش…
من در بهار…
همیشه در بهار
عاشق بوده ام…
ای نفرین بر این بهار …
و من در بهار در آغوش ستاره ها، سیاره ها، سیاهچاله ها…
بر بستر کهکشان،
عشق بازیها داشتم .
چه بسیار فرزندانی که با ستاره چشمم، با شیر جانم..
تغذیه شان خواهم کرد.
این رخوت، رخوتی از جنس طراوت بهاره….
از قدیم برای بهار سفارشی و نغز و زیبا می نوشتین.
…………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. زنده باد.
سلام
اشکال از بهار هست
بهار جوری است که احساس سستی و بی حالی میکنی
………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. احتمالا.