شاید عکس چندان زیبایی نباشد ولی برای من اهمیت دارد.
۴۰ سال است که هر سال در ماههای اردیبهشت و خرداد با چنین صحنهای مواجه میشوم.
و سالهاست که در چنین روزهایی، بعد از اینکه درخت بار داد و اولین باد اردیبهشت وزید، من اولین توت نوبر را از روی زمین برمیدارم و در دهانم میگذارم. فقط یک توت، که البته شاید در نگاه دیگران نه چندان تمیز باشد و نه چندان لذیذ.
اما این رفتار، برای من یک مسلک شده است، یک ادای احترام نسبت به درختی که در ایام کودکی به تنش میچسبیدم، از آن بالا میرفتم و بر شاخههایش میایستادم.
وقتهایی که در سفر نیستم، روزی حداقل دو بار (یکی زمان رفتن از خانه و دیگری زمان برگشتن) با او دیدار میکنم. او همهی سال چه عریان باشد، چه لباس سفید زمستان بپوشد، چه سبز تابستان بر تنش باشد و چه زرد پاییزی، مثل یک دربان جنتلمن آنجا ایستاده است. سالی یکماه هم با میوهاش پذیرایی میکند از رهگذران.
درخت توت همسایهی خوبی است؛ آرام است، شیکپوش است، آداب معاشرت میداند، سر و صدایش در حد نسیم میان برگها و آواز گنجشکان است، گاهی هم نذری میدهد در مسیر راه به ما.
عکس چندان زیبایی نیست ولی معنا دارد. برای من معنا دارد. حتی برای من زیباست.
دیدگاهها
سلام
عکس خوبی بود . عکس درخت توت با برگهای سبزش و توتهای ریخته شده مفت و مجانی روی زمین برای ما آدم ها که با کفشهایم لهش میکنیم.
به چه زیبایی توصیفش کردی “جنتلمن”!!
با این نوشته منو بردی به دوران شیرین مدرسه ابتدایی که مدرسه ام ۳ تا حیاط داشت. یکی از حیاط هایش فقط باغچه داشت و درخت توت سفید و قرمز و کاج وسرو و اطرافش شمشاد خیلی مدرسه زیبایی بود . منم یکی از مشتری های درخت های توت مدرسه ام بود و آویزان به درخت توت .
سپاس از نوشته های که چه به زیبایی قلم میزنی و با حوصله و صبر پیام را میخوانی و جواب میدهی .
……………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. سپاس از تو که همراهی.
سلام و احترام
اتفاقا قشنگ بود با ان توصیف زیبا .
بوی برگ و میوه توت رو تو این سرما حس میکنم .
سپاس فراوان
……………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. سپاس که مطالعه میکنید.