این روزها در فضاهای مجازی و شبکههای اجتماعی، سفر رفتن و از سفرها عکس گذاشتن و گاها با کمترین مایه نوشتن، مُد شده.
برخی از این افراد هم در واقع چیزی در چنته ندارند و با کمترین درک بیشترین مخاطب را جذب میکنند.
امروز در فضاهای مجازی، هستند کسانی که گاه با تکیه بر وضع ظاهری و گاه با استفاده از سخنی که حتی به آن باور ندارند، چنان چرت میبافند که خودشان هم باورشان میشود کسی هستند.
هرچند که چنین گفتنها و چنان شنیدنها نشان از سطح واقعی شعور جامعه دارد، اما گویی در جامعه ما همیشه چنین اوضاعی وجود داشته.
این است که به یاد حکایتی از سعدی افتادم -که بی ارتباط نیست با موضوعی که مطرح کردم- و با عنوان “جهاندیده بسیار گوید دروغ” شناخته میشود.
آنجا که میگوید “شیادی گیسوان بافته که من علویام” و “از حج میآیم” و اظهار میکند که قصیده میسراید، دقیقا همان دردی است که از رنج آن، متن بالا را نوشتم.
گلستان سعدی- باب اول – در سیرت پادشاهان – حکایت (٣٢)
شیادی گیسوان بافت که من علویم، و با قافله حجاز بشهری درآمد که از حج میایم، و قصیده ای پیش ملک برد که من گفته ام نعمتش داد و اکرام کرد و نوازش بیکران فرمود.
یکی از ندمای حضرت پادشاه که در آن سال از سفر دریا آمده بود گفت: من او را عیداضحی به بصره دیدم، حاجی چگونه باشد؟ دیگری گفت: پدرش نصرانی بود در ملطیه پسر شریف چگونه باشد، و شعرش را بدیوان انوری یافتند.
ملک فرمود تا بزنندش و نفی کنند که چندین دروغ درهم چرا گفت. گفت: ای خداوند روی زمین مرا سخنی مانده است به خدمت بگویم اگر راست نباشد بهر عقوبت که فرمائی سزاوارم. گفت: آن چیست؟ گفت:
غریبی گرت ماست پیش آورد دو پیمانه آبست و یک چمچه دوغ
گر از بنده لغوی شنیدی مرنج جهاندیده بسیار گوید دروغ
ملک را خنده گرفت و گفت: از این راست تر سخن در عمر خود نگفته ای. بفرمود تا آنچه مأمول اوست مهیا دارند و بخوشی برود.
دیدگاهها
درود بر شما. همچنان نوشته های شما را دنبال می کنم.
سربلند باشی- شمیل
…………………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام و سپاس از شما.
سلام
از ظهر ۱۹ آبان تا یکشنبه شب به این موضوع فکر کردم. اول با خودم گفتم کاش وقت کسی رو بیخود نگرفتهباشم. بعدش یاد اشاره استاد امینالله رشیدی به این حکایت افتادم. جستجو کردم تا کلیات یادداشت ایشون رو مرور کنم. در این بین یادداشت استاد زرینکوب رو هم خوندم. بعد با انتقاد همیشگی شما و اینبار خانم ماسوری از ضعف ما ایرانیها در مستندنگاری به این نتیجه رسیدم که اینهایی که موجب دلخوری شما میشن فقط حرف زدند! مگر نه اینکه حرف زدن آسونه و نوشتن بسیار سخت؟!…به نظرم نوشتن، همون پای حرف ایستادنه.
………………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. سپاس.
سفر، مثل هر کار دیگه ایی توی دنیا، بصیرت میخواد و شهود و درک و دل ِ آگاه به سفر
به قولی یکی دیگه از لایوهای درجه یک خودتون؛ که مسافر یا توریست؛ مسئله این است!
باید اسم مسافر رو از روی جماعت عظیم اینستاگرامی برداشت!
نمیشه رفت سفر و فقط با سه تا مموری پر عکس برگشت؛ نمیشه!
………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. زنده باشید.
سلام
اینها شو اف بیشتر است
نظرشون اینه که شو اف میکنم، پس هستم
میخواهند خودی نشان دهند
تو اهمیت نده و باور نکن
امان از این فرهنگی که دچارش شدیم
…………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. حالا سخت نگیر خیلی.
سلام
سخت نمی گیرم
سفر هم 《علم خاص》 خودش را داره.
نمیشه که هر کسی سفر میره تو فضای مجازی بزرگش کنه و فریاد بزنه من اینجا بودم آنجا رفتم این خودش نشان میدهد که از سفر چیزی نمیفهمند و ادا در میاورند.
اشکال ما مردم این هست که همگی میخواهیم همه چی رو بدانیم و ادعا کنیم.
تو رشته و کار خودمون نیستیم سر از هر کاری میخواهیم در آوریم
…………………………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. بله. موافقم.