تحلیل (کوتاه و ناقص) قصهٔ کدو قلقه‌زن از منظر سفر

پیرزنی برای دیدن دخترش (به‌قولی برای شرکت در مراسم عروسی دخترش) به سفر می‌رود. در راه با حیوانات درنده‌ای روبرو می‌شود که می‌خواهند او را بخورند. پیرزن از آنها تقاضا می‌کند که او را نخورند و در عوض به آن جانوران وحشی وعدهٔ یک خوراکی خوشمزه در مسیر بازگشت می‌دهد (بره برای گرگ، بز برای ببر، مرغ برای روباه، …).

پیرزن بعد از دیدار دختر و دامادش، تصمیم به بازگشت می‌گیرد. اما ترفند او برای از در امان ماندن از حیواناتی که انتظار او رامی‌کشند، پنهان شدن در دل یک کدو تنبل است. او به هر حیوانی که می‌رسد و در جواب سوال آنها که «از پیرزن چه خبر؟!»، به جای کدو پاسخ می‌دهد که اطلاعی ندارد، و همچنین از آنها می‌خواهد که کدو را قل بدهند، تا در نهایت به خانه بازمی‌گردد.

با خواندن این قصه، یاد اسطورۀ «قهرمان» در نگاه «ژوزف کمبل» می‌افتم. از طرفی سفر پیرزن قهرمان در این داستان کودکانه را بی‌شباهت به سفرهای رستم پهلوان در مسیر هفت‌خوان شاهنامه نمی‌بینم.

در این قصه، مسافر یک زن و از قضا سالخورده است (یک پارادوکس و طنز جالب توجه در مقایسه با رستم).

دیگر اینکه او برای رسیدن به مقصد باید مسیر سربالایی طی کند و با انواع مشکلات دست‌و‌پنچه نرم کند (در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن…).

در مسیر رفت، او به حیوانات، قول «سوغاتی» می‌دهد که یکی از فاکتورهای سفر به‌شمار می‌رود.

اما مسیر بازگشت سرپایینی است، گویی از سختی‌های سفر کاسته شده است. او همچنین از وسیلهٔ نقلیه در مسیر برگشت استفاده می‌کند و نیروی محرکهٔ این وسیلۀ نقلیه (کدو) علاوه بر شیب مطبوع، دشمنانش هستند (بهره‌مندی از نیروی مخالف در جهت پیشبرد اهداف).

به‌عبارتی پیرزن در انتهای قصه مصداق این بیت می‌شود: بسیار سفر باید تا پخته شود خامی. معنی دیگری که از این قصه استنباط می‌شود این است که سفر در هر سنی و برای جنسیتی پختگی به همراه دارد.

دیدگاه‌ها

  1. ماری

    کدو قلقله زن …پیرزنه بکپکری رفته سفر …کلک هم بوده …وسیله نقلیه شم بقیه هل می دادند بره ..ولی سفر خاله سوسکه بار دراماتیک سفرش بیشتره ..ممنون
    ……………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سپاس بابت اظهار نظر.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *