به مناسبت روز اول پاییز

سجده به هر برگ زرد

که هر یک مُهری است در محراب پاییز

…………………………………………………………………..

خوش باد

که سرخ نگه می‌دارم

رُخ زرد آزرده‌ام را

نه با سیلی

که با فریب همپوشانی رَخت زرد پاییز

…………………………………………………………………..

باز برگزید و برگرفت آن برگ طلا را،

برگویید بر کوی و برزن

که برگشت پاییز

دیدگاه‌ها

  1. سیما سلمان‌زاده

    می روی تا ته آن کوچه
    .
    .
    دو قدم مانده به گل
    پای فواره جاوید اساطیر زمین می‌مانی
    و تو را ترسی شفاف فرا می‌گیرد

    در صمیمیت سیال فضا، خش‌خشی می‌شنوی
    کودکی می بینی
    رفته از کاج بلندی بالا
    جوجه بردارد از لانه نور
    ……………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. سپاس از شما.

    .

  2. لیلا

    سلام
    ‏تو شبیه بارانی
    که عصر یک روز پاییزی
    نرم و بی‌صدا
    روی خیالِ شهر می‌زند
    ………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. عالی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *