برای ثبت در تاریخ «جامعۀ نخبه‌کُش»

اکبر رضوانیان هم از جامعۀ نخبه‌کش ضربه خورد.

او را از سال ۸۶ می‌شناسم. بدون هیچ اغراقی، رضوانیان یکی از اثرگذارترین افراد در بخش‌های مختلف گردشگری-فرهنگی بوده است. تلاش‌های او برای احیای بخشی از بافت تاریخی کاشان، فعالیت مستمر و پیگر برای تأسیس صنف بومگردی کشور، آموزش در عرصۀ گردشگری، ایده‌پردازی برای ارتباط بین صنعت گردشگری با موضوعات فرهنگی و هنری، و اجرای این ایده‌ها در قالب برگزاری رویدادهای متنوع و پرشمار، شبکه‌سازی Networking برای ایجاد آشنایی، دوستی، تفاهم و تعامل میان افراد مختلف، بخشی از کارهایی است که او در پانزده سال گذشته برای گردشگری انجام داده است.

هرچند که او پیش از این سال‌ها در اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان اصفهان منشأ اثر بوده است. همچنین در همۀ این سال‌ها، معلم بوده و تدریس کرده است. اکبر رضوانیان نه تنها درس می‌دهد بلکه خود در دانشگاه، صنعت گردشگری را به‌صورت آکادمیک فراگرفت تا آن را با تجربه‌های شخصی خلاقانه‌اش بیامیزد.

حالا شاهد هستیم که طبق روال‌های مشابه و پرتکرار در جامعۀ ایرانی، اکبر رضوانیان هم دچار همان حادثه‌ای شد که متأسفانه همیشه درگیرش می‌شویم؛ او را مجبور به استعفا کردند.

واقعیت چه خواهد بود: دل اکبر رضوانیان قطعا به درد آمده است. ولی با توجه به تجربه‌ام عرض می‌کنم که این جامعۀ بومگردی و صنعت گردشگری کشور است که آسیب بیشتری می‌بیند؛ آسیبی از نوع کم‌تحرکی، کرختی و باری به هر جهت بودن.

برای کسانی که می‌دانند و می‌توانند برای ایران کاری انجام دهند، سخن گفتن هرگز ساده نبوده و نخواهد بود. لعنت به آن لحظاتی که فقط بغض می‌کنیم و افسوس می‌خوریم.

توجه شما را به نامۀ استعفای ایشان جلب می‌کنم:

دیدگاه‌ها

  1. سیما

    هم جامعه‌شناسی نخبه‌کشی رو خوندیم هم جامعه‌شناسی خودکامگی رو
    حتی شاید ۱۰ سال پیش از سال ۱۳۸۶
    انگار حرف جدیدی ندلشتند
    شاید وقتشه «جامعه‌شناسی بی‌تفاوتی» نوشته و فهمانده بشه.
    …………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. احتمالا همینطوره.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *