امروز دوباره با لطف «شهرزاد» به اطراف «آخن» رفتیم و از پارک ملی «آیفل» دیدار کردیم. برای بعداز ظهر هم به شهر مرزی «کرکراده» KERKRADE (از شهرهای هلند) رفتیم. برای شام هم مهمان یک هموطن بسیار نازنین به نام «حمیرا» بودیم. شب بسیار خوبی را با حمیرا، همسر آلمانیاش (توماس) و پسرهایشان (نیما و میلاد) …
چند مطلب کوتاه در مورد آخن: آخن به خاطر استخر آبمعدنیاش معروف است. دیروز وقتی در شهر قدم میزدیم، دیدم خیابانی که فاحشهها در آن هستند در ۵۰ متری کتابفروشی بزرگ آخن و ۱۰۰ متری کلیسای جامع واقع شده. این خیابان از آن خیابانهایی است که فاحشهها پشت پنجره مینشینند. از قول مارتین: بزرگترین مسابقه اسبدوانی …
پیشنوشت: من ۱۳ نوامبر به ایران برمیگردم و به دو دلیل به اسپانیا و سوئد نمیروم. اول اینکه پول ندارم و دیگر اینکه سفرهای متعدد به من یاد داده که برای سفرهای بیشتر در آینده، همیشه باید حسرت دیدار از مکانهایی در دلت باقی بماند. و اما امروز (۵ نوامبر): به همراه «شهرزاد» و دوست …
دوباره در سالن تئاتر ترن نشستهام و از پردهی شیشهایاش به بازی پر از جذبه و دلفریب طبیعت در صحنهی وسیع هستی مینگرم. دوباره همان طنازیها. دوباره همان موسیقی رنگها و دوباره همان احساسها… امروز صبح (چهارشنبه چهارم نوامبر) «مونیخ» را به مقصد «آخن» ترک کردم. ترنی که بر آن سوار شدهام از «مونیخ» به …