روز: خرداد ۳۱, ۱۳۸۹

در منزلت اختگی و ستایش خدایان رونده

امروز یکی از این آدم‌هایی که ما نام دیوانه بر رویشان می‌گذاریم را دیدم. در پیاده‌رو با خودش می‌رقصید و شادی می‌کرد. ناگهان دست‌هایش از حرکت ایستاد و بهت‌زده نگاه کرد. نگاهش را دنبال کردم و فهمیدم که از ترس موتورسوار نیروی انتظامی شوک‌زده شده. موتورسوار در خیابان به راه خود می‌رفت. اما مرد دیگر نمی‌رقصید. همیشه به ما گفته‌اند که …