کمکم از فعالیتهای اجتماعی آزرده میشوم. و حالا بیشتر میفهمم که سفر چرا برایم لازم است. وقتی در سفر اروپا بودم، احساس میکردم که هم با خودم و هم با دیگران مهربانتر شدهام، اما حالا که برگشتهام، دوباره در رفتارهایم خشونت بیسرانجامی احساس میکنم که سعی داشتم فراموششان کنم. ظاهرا این رود بیرحم جامعهای که در آن گرفتارم، مجالم نمیدهد تا آنی باشم که میخواهم.
بنابراین خیلی جدی به این موضوع میاندیشم که با به دست آوردن اولین ریالها، اولین گامها را برای سفر بعدی برمیدارم…
دو شب قبل به از برخی عکسهای سفرهایم نگاه میکردم و چند عکس از چند سفر انتخاب کردم تا شوق سفر را آتشینتر سازم:
پارسال پاییز بود. مراسم «الهی خور دتاوه» (الهی آفتاب بتابد) در روستای «شَوَک» در ارتفاعات گیلان برگزار شد.
ستارهها را دیده و عاشق شده انگار و فلوت مینوازد این گربه در شب تار کویر. اینجا روستای «گرمه» است.
تانگری داغ (کوه خدا)
پل خواجو
پارسال زمستان هر دو کویر ایران را دور زدیم. اینجا «تربت جام» است، مقبرهی «شیخ احمد جام»
هامون
در مسیر یکی از کوره راهها بودیم.
کوره راهی دیگر
در خراسان خودمان را گم کرده بودیم.
مرز ایران و ترکمنستان: آب پشت «سد دوستی»
اطراف «سرخس»
ورزنه: این پیرزن جزو آخرین کسانی است که این کرباسها را میبافد
۱:
۲: در دل تاریک خانههای صخرهای روستای «میمند» پیرزنی هست که در هر لحظه خدایش را جستجو میکند.
دیدگاهها
سلام … می بینید ؟ حتی زیر نوشت عکس هایتان هم با قبل فرق می کند ! هنوز تعبیر زیبایی را که برای سفیدی و سیاهی بدن گربه در شب پیش از سفرتان به اروپا زیر عکسش نوشته بودید یادم هست …. در نهایت احترام عرض می کنم که فقط رود جامعه نیست که بی رحمی بلد است . او شریک جرم بسیار دارد ….. وآن ها که خود می دانند جایگاهشان را برای دیگران ، بسیار به متهمین ردیف اول شبیه ترند .
جسارتم را بر من ببخش ای دوست . سکوت گاهی تا مرز خفقان پیش می برد مرا …….
عکسا عالی بود…اما آرهموافقم. خیلی وقتا سفر،راهیه برای فرار و امید رسیدن به شرایطی بهتر. نمی دونم واقعا.مدتهاست که هیچ مطلب دلنشینی ننوشتم حتی در حد چند سطر
سلام .برای من هم دعا کنید شاید سفری بتواند تغییری بوجود بیاورد خسته نباشید هم از متنهای زیبا و هم از عکسهای دلنشین . یاد سفرهای قدیم خودم انداختیدم ممنون حس خوبی بود
واقعا موافقم خیلی وقته همه درها بسته شده.
بگو می خوام برم سفر ، چرا دنبال بهونه می گردی!!!!!!
با درود
حرفات در مورد رود جامعه رو واقعا” قبول دارم.
آره باید سفر کرد تا یک هارمونی مفید و یک پیوند حقیقی از نزدیک با آموخته های سمعی و بصری مان ( کتاب و مستند ها و.. ) ایجاد شود .
شاید هم روزی شد که اجازه داده شود به افراد پویا و دلسوزی که میخواهند از تجربیاتشان دیگران را آگاه نمایند.
در ضمن آرش جان اون عکس مربوط به پل خواجو هستش نه سی و سه پل !!
همیشه شاد و پیروز.
…………………………………………………………………………………….
جواب: سلام و سپاس از تذکر، اصلاحش میکنم.
چه عکسای زیبایی!
امیدوارم هر چه زودتر سفرنامه ی بعدی تونو بخونم.
……………………………………………………………
جواب: شما خوبید؟ منتظر هستیم تا شما رو دوباره ببینیم.
من نگرانم به شدت …. تو داری تلف می شی …. جدی می گم ….. اگه نقاش بودی می گفتم حالا بعدها کشف می شی … اگه شاعر بودی اگه نویسنده بودی فقط … اما تو مثل ورزشکار یا بازیگری هستی که همزمان با هنرنماییت باید مخاطب و هم نفس داشته باشی مخاطب زیاد مخاطب فراوون مخاطب بین المللی …. دایم دارم فکر می کنم باید چی کار کرد. باید چی کار کرد؟
آره یه زمانی می رسه که آدم فقط دنبال فراره… حالا از هر راهی که ممکن باشه… راه تو انگار سفره… خوش باشی
سلام
من خوبم، مرسی. از دیدن شما خیلی خوشحال خواهم شد ولی متاسفانه فکر نمی کنم حداقل زودتر از دو ماه آینده امکان پذیر باشه.
شاد و موفق باشید
سلام و وقت بخیر
با مقایسۀ عکسهای غروب در ایران با عکسای غروب که در سفرتان(سفر به اروپا) گرفتید این مطلب به نظرم میاد که غروب در ایران به اندازۀ خود ایران تداعی کنندۀ سکون و تنهایی است و لی زیباست.
انگار هیچ چیز به اندازۀ طبیعت و سفر با شما سازگار نیست ! (با احترام)
همواره سلامت باشید و و موفق
سلام
بازم عکساتون عالی بودوتاثیرگذار.میخواستم بدونم کوه خدا(تانگری داغ)کجاست؟
موفق وشاد باشید.
………………………………………………………….
جواب: در استان گلستان. بخش کلاله.
امیدوارم بازم بساط سفر رو ببندی و بازم یه تجربه خوب دیگه و تحول همیشگی
سفر به سلامت
جای ما رو هم خالی کن
………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. موفق باشید.
خیلی خوب بودند
همهشون
………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. لطف دارید.