حرف آخرم این است:
“امید” به ایران برگشته. در حضورش “دلبر” و “کوشکی” را عقد کنیم.
“امید” نام همان دُرنای اهل سیبری است که هر ساله به ایران می آید تا زمستان را در فریدونکنار بگذراند. امسال هم آمده. تنها آمده. چند سالی هست که تنها می آید…
“دلبر” و “کوشکی” یک جفت یوز ماده و نر هستند که در دو مکان متفاوت دور از هم در اسارت نگهداری می شوند. قرار بوده این دو با هم ازدواج کنند تا امید داشته باشیم به ازدیاد نسل یوز. اما ظاهرا هزاران مشکل هست (یا هزاران مشکل برایشان ایجاد کرده اند) که این ازدواج صورت نگیرد….
حالا…
هزارتا کار می شود کرد…
می شود با ترکیب این دو قصه فوق العاده، یک فیلم ساخت. می شود یک رُمان نوشت. می شود یک فستیوال با ابعاد مختلف برگزار کرد. می شود مراسم عروسی گرفت، کار هنری انجام داد، …
بقیه اش را نمی نویسم…
خودتان قدرت تخیلتان را به کار بیاندازید…
دیدگاهها
باسلام قربان ثبت نام وام ازدواجشان با ما
……………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. پس برای پروژه یوز دنبال اسپانسر باش.
خیلی جالب….
با هم تفاهم دارند؟
مشکلات اولیه تشکیل زندگیشون چه کسی حل کرده؟
امیدوارم زندگی خوب و خوش و همراه با عشق داشته باشند….
……………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. امیدواریم.
سلام .
ایده هایتان مثل همیشه ناب اند و بکر ..
فقط خدا می ددونه خیالم رو تا کجاها که پر پرواز ندادید!
سپاس .
……………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. خوشحالم. موفق باشید.
روح والای انسانی شما قابل ستایش است.مطمئنم خدا و ذات و جوهره نیرومند طبیعت ، شما و تمام کسانی که ذکر و فکرتان
نگهداری و بسط محیط طبیعی است،حافظتان است و به پیش می برد .پس تا می توانید دلدادگان را بهم برسانید.به امید خبرهای خوش
………………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. سپاس از محبت شما.
این سه چه ترکیب ِ خوبی از کار درمیان.
مرسی که مواد اولیه تخیل رو در اختیار مخاطباتون قرار میدین.
………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. ارادتمندم.