شاید گفتنش زود باشد و یا شاید من در حد و اندازهی این پیشبینی نباشم. با این حال وسوسه میشوم تا بگویم که “دنیا آبستن یک اتفاق است.”
به حوادث اخیر ایران و چین و هندوراس که نگاه میکنم، یک سری شباهتها را میبینم. این شباهتها عبارتند از راهپیمایی مسالمت آمیز مردمی، سرکوبی حکومتی، آرزوهای به ثمر ننشسته، دروغهای پراکنده شده، سخنهای باور نشده، خونهای ریخته شده و البته بروز پدیده شهروند-خبرنگار.
هنوز نمیدانم که چگونه و اصولا چرا باید اینها را به هم ربط دهم، اما میتوانم مثالهایی بیاورم که موضوع را کمی روشنتر کند.
۱- وقتی که موبایلها به دوربین عکاسی و توانایی فیلمبرداری مجهز شدند، دیدیم که به گونهای حریم خصوصی افراد به چالش کشیده شد و امروز شاهدیم که حالا دیگر حریم خصوصی دولتها و حکومتها هم دیگر امن نیست. به این نگرش به موضوع موبایل، اینترنت و راههای ارتباطی اینترنتی را هم اضافه کنید.
۲- در سالهای اخیر تقریبا در همه جای دنیا دولتها میخواستند مشروعیت خودشان را به انواع گوناگون به مردم خودشان و به دولتهای دیگر ثابت کنند، اما ظاهرا این موضوع امروز تاوان سنگینی دارد و با روشهای فعلی نشدنی به نظر میرسد.
نتیجه: از تولد روز افزون شبکههای رادیویی و تلویزیونی خصوصی، به وجود آمدن هر چه بیشتر محیطهای گفتگو در اینترنت، رونق روز به روز سفر به اطراف دنیا از طرف همهی مردم دنیا، برگزاری تظاهرات در بسیاری از کشورها، بروز مسائل قومی و … به این نتیجه میرسم که مردم همهی دنیا میخواهند حرف بزنند. میخواهند شنیده شوند. مردم دنیا میخواهند هویت خودشان را جدای از هویت حکومتشان به دیگران نشان دهند.
به نظرم یک جنگ جهانی سرد و شاید هم کمی گرم، در پیش است. این مرتبه جنگ دولتها بر علیه دولتها نیست، بلکه جنگ مردم بر علیه دولتهاست.
پیشبینیام این است که روش نوینی از حکومت پدید خواهد آمد. روشی که شاید دیگر نامش حکومت نباشد. نمیدانم این پیشبینی چه وقت به وقوع میپیوندد، اما شاید درست باشد. شاید.
دیدگاهها
من کاملا با شما موافقم که قراره یه اتفاقی بیفته ولی من نمیگم شاید یک جنگ جهانی باشه بلکه مطمئنم.این جنگ ،جنگ جهانی هسته ای خواهد بود و دولتها علیه دولتها می جنگند
و اتفاقا از ایران آغاز خواهد شد .
آره.جهان،آبستن یک اتفاقه.و اما مردم،حداقل درباره مردم خودمون میشه گفت که به درجه ای از آگاهی و خودباوری رسیدن که حساب خودشون رو از حکومت حاکم،نه تنها دولت،جدا کردن اما آرزو می کنم …بگذریم باید تاوان رسیدن به آگاهی و خودباوری رو پرداخت.این روزها به این فکر می کنم که ویرانی به نهایت که برسه،آبادی آغاز میشه.شاید دارم خودم رو توجیه می کنم اما امیدوارم…
hamin agahi kafi nist aya
گویا تمامیِ بشریت در حال رنسانسی از درون به برون پیش می رود
و برای ما که متعلق به این خـاک هستیم، زیباست که والاترین نمودش در ایرانــمان رخ داد…
هرچند حقیقتاَ این کرۀ زیبا بدون مرز آفریده شد ولی گویی پس از هزاره های در بند بودن دارد دوباره به همان سو باز می گردد
در بندی که نامش مــرز بود و خون و دشمنی و زیاده خواهی…
ولی اکنون تفکرات نوظهوری در پی باز گشتن به همان اصل هستند
آن چه از دریا به دریا می رود // از همان جا کآمد آن جا می رود
که این روحِ تفکر، دیگر از آنِ دولت نیست
بلکه نامش ملت است…
ملتی که شاید دیگر خود را فقط متعلق به یک مرز و بوم نداند…
ملتی که شاید خودرا متعلق به زمین بی مرز بداند…
ارتباط اتفاقات امروزۀ دنیا با یکدیگر کاملاً ملموس است
ارتباطاتی عجیب و شگرف که دارند نــداهایی را سر می دهند
کــاش گوش هایی که می شنوند به اندازۀ عمق این نداها باشد…
همدلی ای که اکنون در دنیا با ایران شکل گرفته و اهمیت پیدا کردن غیرقابل پیش بینیِ ایرانِ کنونی در دنیا و به نوعی تبدیل شدنِ آن به مــرکــزیــتِ جنبش هایی که اکنون حیرتِ مردمان را برانگیخته، یاد آورِ همان ایرانی است که آن را «خــونــیــــرث» نامیده اند
شاید این به واقع سرآغاز تغییری بنیادین در دیدگاه های حاکم بر دنیا باشد
شـــاید… حتــماً … تاریخ، آبستن حادثه ای بزرگ است…
از سرِِ کُه سیـــل های تــیز رو // وز تنِ ما جانِ عشق آمیــز رو
فلسفۀ تاریخ:
«««علم تاریخ به ثبت رویداد های گذشته می پردازد و می کوشد تا علل این رویدادها را بجوید.
در ورای این معانی، پرسش های فلسفی ای مطرح است از این دست که: ماهیت تاریخ چیست؟ نیروی محرکۀ تاریخ کدام است؟ آیا تاریخ تکرار می شود؟ میتوان به پیش بینیِ تاریخ دست زد؟ میتوان آیندۀ تاریخ را حس کرد؟
در پاسخ به مهم ترین پرسشی که در فلسفۀ تاریخ مطرح است، یعنی این پرسش که نیروی محرکۀ تاریخ، یا به اصطلاح موتور تاریخ چیست؟ دیدگاه هایی طرح شده که برخی از آن ها بدین شرح است:
الف: ارادۀ خدا (دیدگاه بوسوئه)
به نظریۀ بوسوئه (۱۷۰۴-۱۶۲۷)، مورخ و فیلسوف فرانسوی علت اصلی و بنیادین رویدادهای تاریخی خواست و ارادۀ خداست.
ب: افکار عالی (دیدگاه میشله)
بر بنیاد نظریۀ میشله، افکار عالی انسانی همچون فکر آزادیخواهی و اندیشۀ عدالت طلبی، موتور
محرکه تاریخ است و در رویدادهای تاریخی تاثیر می گذارد.
پ: تکامل (دیدگاه کنت و اسپنسر)
به نظر آگوست کنت (۱۸۵۷-۱۷۹۸) فیلسوف و جامعه شناس فرانسوی، و نیز از دیدگاه هربرت اسپنسر (۱۹۰۳-۱۸۲۰) فیلسوف انگلیسی، جهان در مسیرِ تکاملیِ خود سیر معینی را دنبال می کند و به سوی کمال می رود. بنابراین موتور تاریخ و علت رویدادهای تاریخی، قانون تخلف ناپذیر تکامل است، قانونی که بر سیر حوادث جهان حکومت می کند. (((این نظریه ما را به یاد نظریۀ ارسطو، فارابی و ابن سینا می اندازد که از میان علل اربعه، علت غایی را علت وجود این دنیا میدانند)))
ت: اقتصاد (دیدگاه مارکس)
از دیدگاه کارل مارکس (۱۸۸۳-۱۸۱۸) فیلسوف آلمانی و بنیانگذار سوسیالیسم، نیروی محرکه تاریخ چیزی جز ستیز میان دو طبقه نیست: طبقۀ ثروتمند «مالک، فئودال، سرمایه دار» و طبقۀ بینوا «برده، زارع، کارگر»
جنبش هایی که در تاریخ روی می دهد معلول ناخشنودی، ستم و سرانجام طغیان طبقۀ رنجبر و بینواست.»»»
با این توضیحات؛ حال شاید به این نتیجه نمی رسیم که سیل حوادث تاریخ به اکنون رسیده است تا شاید راهی را باز کند ورای تمامیِ دیدگاه هایی که دنیای انسان را به اندازۀ سلولی انفرادی کوچک کرده است؟!
آیا اکنون تاریخ ترکیبی از تمامیِ دیدگاها نیست یا شاید چیزی والاتر از این ها در شرف وقوع است؟؟… چیزی شبیه شعور و آگاهی و یا…؟؟؟!!!
پیش از سحر تاریک است
اما تا کنون نشده که آفتاب طلوع نکند
به سحر اعتماد کنید….
سلام
موافقم
……………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام.
سلام
امیدوارم تا اواخر امسال دیگه زایمان اتفاق بیفتد !!!
من که از این ابستن بودن طولانی دیگه خسته و عصبی شدم
……………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. دنیا همیشه آبستن میشه و همیشه خبری در راهه.
این متن در ۱۸ تیر سال ۱۴۰۲ خورشیدی توسط اینجانب مطالعه شد.
در این سال (۲۰۲۳ میلادی) ابرثروتمندان بریتانیا در مورد ” جنگ مردم بر علیه دولتها” و در حقیقت بر علیه خودشان به دلیل ایجاد اختلاف طبقاتی شدید هشدار داده اند
و جهان در آستانه “یک جنگ جهانی سرد و شاید هم کمی گرم” است.
…………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. سپاس برای یادآوری این نوشته قدیمی.