خودم فهمیده ام که دیگر در نوشتن گزارش های سفر چنان نیستم که قبلا بودم (اگر که بودم). به نظرم چندی است که سفرنامه هایی که می نویسم (اگر بتوان عنوان سفرنامه بر آن ها نهاد) روح ندارند. تنبلی در نوشتن از کالبد کلمات کاملا پیداست و تنها چیزی که هنوز باقی است و شاید مدت طولانی باقی نماند، به روز نوشتن است.
مدتی است که در پی یک روش تازه تر و هیجان انگیزتر در نوشتن می گردم که البته هنوز نیافته ام. این نوشتن ها برای من گونه ای درد و درمان است که در میان آن هر دو فعلا آویزان مانده ام. احتمالا ایراد در تنبلی است یا سنگین شده ام. یک احتمال دیگر هم وجود دارد. کمیت حرف هایی که آنها را نمی گویم زیاد شده. نمی توانم بگویم. نمی توانم خودم را راضی کنم که بگویم. این اتفاق تازه نیست، اما مقدارش تازه است. چگالی اش تازه است.
هر وقت معنای نویی در زندگی ام نداشته باشم، هرگاه عشق تازه ای نیابم، درمی مانم. این را خیلی خوب می دانم. وضعیتی که در آن هستم، با کمی خوشبختی بی مزه همراه است. بد نیست اما باعث تحرک نمی شود. شاید خسته ام. احتمالا همینطور است.
به هر حال…
صبح امروز (۲۸ شهریور) شهر “بُن” را به مقصد “آمستردام” ترک کردیم. تنها موضوعات جالب توجه این جابجایی را در عکس های زیر به همراه زیرنوشت آنها خدمتتان ارائه می دهم:
در ساحل دریا در نزدیکی آمستردام
همان
همان
همان
این اتوبوسی است که با آن از “بن” به “امستردام” آمدیم. عنوانش Golden Class است. باورتان نمی شود که قیمت این اتوبوس ۲۴ متری، ۳۲ نفره، ۵۰۰ هزار یورو است. یعنی حدود یک میلیارد و پانصد میلیون تومان به نرخ امروز می ارزد. بسیار با کیفیت است.
همان
به محض ورود به شهر آمستردام با چنین منظره ای روبرو شدیم.
همان
دیدگاهها
من نه شبکورم چراغی از دلم بر میکنم با عشق
گیرم اینجا خانه تاریک و افق تاریک و شب تاریست
هیمه ای دیگر میان آتشت می افکنم ای عشق
تا ببینم همچنان فرّ و فروغت رو به بسیاری است
آرش عزیز
مرسی از اینکه وقتی خسته و کم حوصله میشین هم می نویسین، هرچند که با ذهن پردغدغه نوشتن آسون نیست و شاید که خودتون رو راضی نکنه اما بسیار زیادند کسانی مثل من که به این دریچه برای دیدن و یاد گرفتن نیازمندند…
………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام . سپاس. شما به بنده لطف دارید.
خیلی خوب همه این حالتها و موقعیت های پیچیده رو توصیف کردی…جالب بود/دقیق/وصف حال…
و
تولدت هم مبارک آرش جان! مرسی که در هر شرایطی می نویسی …
………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. سپاس از محبتت.
با درود به آرش عزیز. اگر چه حضور تو در عرصه گردشگری به بسیاری از تحرک ها جان و روح می دهد اما من هم مثل تو اعتقاد دارم که خسته ای. کلی کار بر سر خودت ریخته ای و می خواهی هر جور شده آنها را به سر انجام برسانی. دوست عزیز همان گونه که مخاطبین و علاقمندان تو از انرژی ات حس مثبت می گیرند، به همین ترتیب خستگی و کسلی تو در تحلیل رفتن آنان نیز موثر است. تو به عنوان یک چراغ راه باید همیشه روشن بمانی و آن روشنایی با بیش از پیش سو داشته باشد. به همین دلیل راه حل آن فقط استراحت بدون دغدغه در مدت زمانی کوتاه است. از دوستی که سعی می کند مثل یک ماشین سنگین کار کنداین حرف را بپذیر و به خودت آسیب نزن. البته هر جا که راحت هستی اما من در خوزستان برای اقامت تو در منطقه ای خوش آب و هوا دریغ نخواهم کرد.
………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. ارادتمندم مَرد. به امید دیدار روی ماهت.
سلام -خیلی حس بدی بهم منتقل کردین ساعت۷:۵۰دقیقه صبح چهارشنبه به وقت ایران-یه عالمه انرژی منفی :(اما خب شما هم مثل ما آدمی وبا محیط درتعاملی و…نمیدونم چرا به چی اینطوری واکنش نشون دادین؟شاید حس روزتولدتون بود خوبه خیلی خوبه توی فکر ریستار کردن نویسندگی وذهن وفکرتون هستین-امایه دفعه بعد اینهمه تحسین از قلمتون که کردم یکی۲روز پیش!واینکه باید از حد وبلاگ در بیایید!.شاید به زعم من اینطوری واکنش نشون دادین..شاید کمی خسته این حق میدم از گزاش نویسی روتین روزانه شاید!به ذهن ومغزتون استراحت بدین اومدین ایران چند روزی چیزی ننویسین “شاید بگین میمیرم”اما کوتهاهه خیلی کوتاه مدت-تو چند وقتی که توی سکوت وخلوت هستین از خودتون بپرسین آیا همه آرش نورآقایی همین نوشتن اونم به این سبک وسیاق!با طنز نویسایی مثل شهرام شکیبا که تو خبرانلاین قلم میزنه یا اساتید دیگه نمیدونم با همکار یادوستی که حال روح شمارو درک کنه مطرح کنید …من احساسم اینه که بی نتیجه نمی مونه-پزشکان میگن نصف راه مال تشخیص درست!تشخیص بیماری !نحالا اینکه یه اصلاح پزشکی بود امانخندین یا دادنزنین خوب گوش کنید من احساسم اینه شما همون پروانه ای که خودش باید راهی پیدا کنه پیله شو بشکنه بیاد بیرون تا بتونه در اوج پرواز کنه وبالهای خوشگلشو به نمایش بذاره…
من احساس میکنم آرش نور آقایی ظرفیتش بیشتر از ایناست-ودر سکوت وتفکر هستش که ؟آدم میتونه به خلاقیت وخلق اثر جدید دست بزنه-یه کار نو وبدیع…
پس هر لحظه من وهمه دوستانی که این جا میان وقت میذارن لطف میکنن-همه وهمه برای هم وخصوصا برای لیدر نجیب زاده ومهربانی مثل آقای نور آقایی دعا میکنم هیچوقت بازنشستگی رو اقلا الان که وقت چل چلیشه:)تجربه نکنه وتیتر یا روتیتر وعنوان مطلبشو نزنه
(در آستانه باااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااازززززززززززززززننننننننننننننننننشستتتتتتتتتتتتگگگگگگگگگگگیییییییی)
هنوزم تو این فکرم قابلیت شما بیشتر از ایناست -نمیدونم این چه حسیکه شمارو ندیده ب چند بار سفرنامه خوندن حد انگشتای دست این حس بهم منتقل شده!بیادتونم ودعاگو
ایام بکام -عزت مستدام-قربانت مریم:)
………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. سپاس از شما. نگران نباشید. همه چیز رو به راهه.
Salam, bazi az adama oosoolan pishro&ostad boodan too khooneshoone va too badtarin sharayeti – ke be nazare khodeshoon miad-az kheili az khoob ha,behtaran,khosh be haletoon ke hamchenan minevisid,man ke kheili vaghte kaghaz ba ghalamam&ghalamam ba angosht ham ghahr karde,omidvaram hichvaght baz neshasteh nashid…
merci az safar nameh va ax haye zibatoon:)
………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام . قربان محبتت.
همان گفتنتان خیلی جالب و فان بود !
گاهی عکس و چند خط میتونن سفرنامه باشند چرا احساس میکنید بایستی مثل نامه های قدیم نوشته و گفته بشن !به نظرم با پرسش گذاشتن درباره عکسها یا نوشتهاتان و حدس زدن و یا تبادل اطلاعات مربوط به آن همراه با خوانندگانتان کمی از روتین بودن و یک طرف بودن درمیاد .گاهی دوطرفه بودن نظرات و حرف زدن راجبشون بهتر تر میکنه !فقط یک پیشنهاد بود جسارت نباشه
موفق باشید
………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. شاید. به هر حال، سپاس.
سلام.توروخدا یه بار خودتون رو بازنشست نکنید.من خیلی این سایتو نوشته هاتون و عکسهاتون رو دوست دارم
………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. چشم.
سلام خوب هستید؟
عکس های جالبی بود مخصوصا رنگین کمان
………………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. سپاس.
کیفیت همیشه مهمتر از کمیته…..هر وقت که می نویسین می تونم حدس بزنم که چیزی فراتر از روزمره بوده که اون رو ماندگار کردین، وزنی داشته ( حالا این وزن غم وناراحتی باشه یا شادی و احساس خوشبختی یا عشق) ولی وزن داشته براتون!
اما اینکه در این همه سال ممکنه وقفه بین نوشتن هاتون افتاده اما “ترک” نشده بی نهایت جای خوشحالی داره….
حیف نیست که شما ننویسین؟ این اندیشه و فکر زیبا رو جز خودتون کی می تونه به این زیبایی به حرف و واژه تبدیل کنه و ما رو هم ذوق زده کنه…. شما در نوشتن از عادی ترین چیزها هم بی نهایت با استعدادین…..
………………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. محبت دارید.