۲۵- گشت کپنهاگ

امروز، ۵ سپتامبر، دقیقا نیم ساعت دیگر به سمت “هامبورگ” می رویم. در روز ۴ سپتامبر، یک مرتبه با اتوبوس و همراهی راهنمای محلی، و یک مرتبه خودمان با پای پیاده در “کپنهاگ” گشتیم.

شما را به گزارش تصویری از این شهر دعوت می کنم:

ما با یکی از همین کشتی های Ferry آلمان (بندر Puttgarden) را به مقصد دانمارک (بندر Rodby) ترک کردیم.

این هم از داخل کشتی

در مسیر دریایی آلمان به دانمارک

این اولین عکسی است که در “کپنهاگ” از ساختمان شهرداری و در میدان Radhus گرفتم.

نمونه ای از فروش محصولات محلی در “کپنهاگ”

مثل اینکه در کپنهاگ،ایستادن افراد در برخی از خیابان ها برای جلب مشتری به رستوارن یک رسم است.

این مجسمه “پری دریایی کوچولو” یا همان Little Mermaid است که توسط هنرمندی به نام “ادوارد اریکسون” ساخته و در سال ۱۹۱۳ در این مکان نصب شد. پری دریایی کوچولو نام یکی از داستان های معروف “هانس کریستین اندرسون” است. در رابطه با اتفاقاتی که برای این مجسمه افتاده می توانید اطلاعاتی را در اینترنت پیدا کنید. اما این مجسمه من را به یاد مجسمه “لورلای” در آلمان انداخت. فکر کردم شاید بتوان رابطه ای میان افسانه “لورلای” و “پری دریایی کوچولو” پیدا کرد و یک کار جالب (ساخت فیلم، برگزاری جشنواره، یک فعالیت هنری، …) برای این دو مجسمه انجام داد. در رابطه با “لورلای” می توانید اطلاعاتی را در آدرس http://nooraghayee.com/?p=17628 بیابید.

هر روز هزاران نفر به دیدن او می آیند.

در کپنهاگ یک قلعه قدمی وجود دارد که اطراف آن توسط آب محصور شده. شخصی که در تصویر می بینید، راهنمای محلی ما در کپنهاگ بود.

سه قلوهایش را برای گشت در قلعه کپنهاگ به همراه دارد.

در تصویر ساختمان های موجود در قلعه کپنهاگ را مشاهده می کنید. این ساختمان ها مکانی برای سربازان بودند. حالا هم مکانی برای سربازان هستند.

بدون شرح

در تصویر کلیسای موجود در قلعه را به رنگ زرد و زندان چسبیده به کلیسا را به رنگ قرمز مشاهده می کنید.

این حفره یکی از چندین حفره ای است که در دیوار کلیسا ایجاد شده بود و به زندان راه داشت. قصد این بوده تا زندانیان به صدای کشیش و موسیقی کلیسا گوش کنند و آرامش بیابند.

معمولا از سقف کلیساهای دانمارکی، یک کشتی آویزان است. به هر حال این کشور بیش از ۷۰۰۰ کیلومتر نوار ساحلی دارد و یکی از قدرتمندترین نیروهای دریایی در دنیا متعلق به آنهاست.

یکی از ساختمان های درون قلعه

یک کلیسا در نزدیکی قلعه

به اینجا می گویند فواره Gefion. یکی از مکان های جذب توریست است که در پارک “چرچیل” از جزیره ی Zealand شهر “کپنهاگ” دیده می شود.

بر اساس اسطوره های شمالی (کشورهای شمالی)، Gylfe نام پادشاه “سوئد” بود که به الهه ای به نام Gefion پیشنهاد داد (به عنوان هدیه ی ازدواج) هرقدر از سرزمین سوئد را که بتواند در یک شبانه روز شخم بزند، مال او خواهد بود. بنابراین الهه برای اینکه بتواند بیشترین زمین را از آن خود کند، چهار فرزند خود را به گاوهای نر تبدیل کرد و به آنها خیش بست تا سرزمین سوئد را شخم بزنند. بعد از اینکه زمان موعود به سر رسید، الهه زمینی را که شخم زنده بود، برداشت و به دریا و جایی میان سوئد و جزیره Funen دانمارک انداخت. هم اکنون جزیره Zealand، جزیره ای زیبا و تاریخی محسوب می شود. بر طبق افسانه، مکانی که زمین شخم زده از آن جدا شد، جایی است که الان دریاچه ی Vänern در آن واقع شده. جالب این است که شکل جزیره Zealand شبیه به دریاچه ی Vänern واقع در شمال شهر گوتنبرگ سوئد است.

قصر Amalienborg اقامتگاه زمستانی خانواده سلطنتی دانمارک است. در اینجا میدانی با چهار ساختمان شبیه به هم وجود دارد که جزو ساختنان قصر محسوب می شوند ولی آن گنبد سبز رنگ، گنبد کلیساست.

تعویض گارد سلطنتی در میدان قصر

همان

مکان اقامت ملکه در همان قصر Amalienborg

محل اقامت پسر ملکه.

در نزدیکی محل هتلمان، ساختمانی بود که در تصویر می بینید. در این مکان به معتادانی که مواد مخدر مصرف می کردند، سرنگ می دادند که احتمال بیماری های واگیردار کم شود.

یکی از بناهای شهر کپنهاگ

موزه ملی شهر کپنهاگ

مثل آمستردام در این شهر مردم بسیار از دوچرخه استفاده می کنند.

نمایی از کپنهاگ

نقاشی دیواری

بدون شرح

پارلمان کپنهاگ

تا جایی که بنده متوجه شدم ظاهرا این ساختمان زیبا، روزگاری مکانی بوده برای نگهداری و انبار کردن اسناد و اوراق بهادار. جنس این سقف ها از مس است و در ابتدا رنگشان سبز نیست. اما به مرور زمان اکسیده می شوند و به سبز خوشرنگی تبدیل می شوند.

باز هم دوچرخه سواران

این برج در شهر کپنهاگ به نظرم تقلیدی باشد از برجی در شهر “سامرا”

در “کپنهاگ” محله ای وجود دارد به نام Christiana که به گردشگران اجازه عکاسی نمی دهند. من به همراه چند تن از همسفرانم به این مکان رفتیم تا با سبک زندگی “هیپی”ها در این مکان آشنا شویم. در این مکان فروش و استفاده از مواد مخدر آزاد است. ظاهرا ساکنان اولیه آن هیپی هایی بودند که حدود ۵۰ سال پیش از آمریکا و دیگر کشورها به این مکان آمده اند و حالا هم به همان سبک و سیاق باقی مانده است. این عکس را قبل از ورود به محدوده عکس ممنوع گرفتم.

اینجا هم بخشی از محوطه “کریستیانا” است که اجازه عکاسی داشتیم ولی از افراد و مواد نمی توانستیم عکس بگیریم.

یک طرف محله “کریستیانا” به فضای سبز و دریاچه محدود می شود که در تصویر می بینید.

همان

دریاچه ای در نزدیکی محله “کریستیانا”

بدون شرح

بدون شرح

بدون شرح

بدون شرح

نمایی از کپنهاگ

ساختمان کتابخانه مرکزی شهر که به الماس سیاه شهرت دارد.

نمایی از کپنهاگ

نمایی از یکی از ساختمان های زیبای شهر

برای اینکه دوچرخه سواران به راحتی بتوانند دوچره اشان را از پله ها بالا ببرند این مسیر را طراحی کرده اند.

نمایی از یکی از ساختمان های کپنهاگ

پارک Tivoli یکی از مکان های تفریحی شهر کپنهاگ محسوب می شود که هم زیباست و هم هیجان انگیز

ساختمان ایستگاه مرکزی ترن در شهر کپنهاگ

فکر کنم آرم خطوط ریلی کشور دانمارک باشد.

دیدگاه‌ها

  1. مهدیس

    سلام. مناظر، مجسمه ها و ساختمانها خیلی جالبند، فقط سبک معماری اینجا انگار یه ذره خاصه یعنی تقریباً همه ساختمونا اون کلاه قیفی شکل نوک تیز رو دارند. شاید این فقط یک ویژگی خاص در برخی ساختمانها بوده و به همین دلیل سوژه عکاسی شما شدند و درست نباشه تعمیمش بدیم.
    …………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام.

  2. mahmood

    سلام بسیار زیبا بود ارش عزیز
    ………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. ارادتمندم.

  3. reza

    سلام بر شما
    ارش عزیز توضیحات شما، به عکسها مفهوم و رنگ تازه ای میده
    ……………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سپاس.

  4. رزا

    با سلام

    عکسها همه جالب هستند ولی نمی دونم چرا این احساس رو به من منتقل کردند که شهر کپنهاگ شهر خشکی هست منظورم روش زندگی در اون هست؛ ونکته جالب اینکه دوچرخه سواری در اونجا کاملا” سیستمی شده .

    موفق باشید .
    ……………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. شاید اینطور باشه.

  5. رامین پاک نژاد

    آرش عزیز
    باتوجه به بیشتر تصاویر ارائه شده در گزارش، می توان گفت که این شهر به نسبت سایر شهرهایی که در این سفر گزارش کردی معمولی تر و ساده تر می باشد. یا بهتر بگویم شهری سردتر از لحاظ احساسی( البته شاید این برداشت من از تصاویر باشد)
    …………………………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. نمی توانم چنین اظهار نظری بکنم. این شهر را خوب نمی شناسم.

  6. فرزانه عدالت منش

    سلام و درود بر استاد بزرگوار…

    واقعا که بی نظیرید… بی نظیر

    سلامت و شاد باشین
    ………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. شما به بنده لطف دارید. سپاسگزارم.

  7. سيما نعمتي

    سلام
    من امسال تابستون بمدت چهار روز کپنهاگ را دیدم ، شهر قشنگی ست ولى شاید نه به قشنگى شهرهاى زیباى اروپایى مثل فلورانس ، ونیز ، پاریس و خیلى جاهای دیگر نباشد ، خیلى جلب نظر نمى کند
    ………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام.

  8. علی سبک روح

    سلام خسته نباشین.من مسافرت شما را هر روز دنبال می کنم. ممنون از بابت عکس های زیبایتان
    ………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. ارادتمندم.

  9. رضا

    آرش جان بغیر از کپنهاگ به شهرای دیگه دانمارک هم رفتی؟ سطح زندگی چطوره؟
    ………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. خیر. راستش اطلاعات اینچنینی ندارم. ولی کلا کشورهای اسکاندیناوی اوضاع بدی ندارند.

  10. Masi

    چقدر برام جالبه وقتی خودتون دید نسبتا خوبی به شهر دارین و شناخت نسبی هم پیدا کردین، اون حس دقیقا به من مخاطب هم انتقال پیدا می کنه…و اگر خودتونم تو کشف و شهود اولیه باشین تو عکس ها هم همون حس به من منتقل میشه .

    یا شاید از بس تو سایتتون بودم و خوندم و عکس ها رو تماشا کردم اینطور فکر می کنم و دریافتم این چنین شده.
    …………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. نمی‌دونم راستش.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *