۶- لذت تکنولوژی و بیشتر

بیست و ششم شهریور:

در اتوبوس نشسته ایم و همین حالا به سمت آخن در حرکت هستیم.

از اینترنت تلفن همراه استفاده می کنم و عکس زیر موقعیت مکانی که هم اکنون در آن هستیم را نشان می دهد:

حالا یک روز به عقب بر میگردیم و گزارش سفر را دنبال می کنیم:

بیست و پنجم شهریور (دیروز)، ساعت ۹ صبح هتلمان را در شهر “نورنبرگ” ترک کردیم تا به سمت شهر “بُن” برویم. تصمیم داشتیم به جای اتوبان از کناره ی رود “راین” حرکت کنیم تا بتوانیم از زیبایی های مناظر اطراف لذت ببریم.

اولین شهری که در مسیرمان در کنار رود “راین” قرار گرفته بود، Rudesheim نام داشت. “رودشایم” یک شهر توریستی است که اغلب پر از گردشگر است.

“رودشایم” همچنین به دلیل یک نوشیدنی ویژه اش به نام FederWeiser شهرت دارد.

همان توضیح بالا.

نمایی از راین و خانه های اطراف در “رودشایم”

ﺭﻭﺩ “ﺭﺍﻳﻦ” ﻳﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﻬﻢ ﺗﺮﻳﻦ ﺭﺍﻩ ﻫﺎﯼ ﺁﺑﯽ ﺩﺍﺧﻠﯽ ﺍﺭﻭﭘﺎ است. “راین” از دیرباز نقش کلیدی را در ایجاد ارتباط میان ﺣﻮﺯﻩ ﺩﺭﻳﺎﯼ ﻣﺪﻳﺘﺮﺍﻧﻪ ﻭ ﺷﻤﺎﻝ ﺍﺭﻭﭘﺎ بازی می کند. علاوه بر این، زیبایی ها و افسونگری های”راین” چنان است که باعث شده شاعران و نویسندگان مشهوری همچون “آلکساندر دوما” و “لُرد بایرُن” آن را بستایند.

در حد فاصل میان شهرهای “رودشایم” و “کوبلنس”، دره‌ی “راین” به طول ۶۵ کیلومتر در میان کوهستان “شیفر” قرار گرفته. به دلیل وجود آثار تاریخی و مناظر طبیعی فراوان، این مسیر در سال ۲۰۰۲ در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است. در تمام مسیر نه تنها برجها و کاخ های قدیمی بلکه باغ ها و تاکستانهای منحصر به فرد نیز در این مسیر خودنمایی می کنند.

همانطور که در تصویر مشاهده می کنید به نظر می رسد که عبور کشتی ها از این منطقه به سادگی امکان پذیر نباشد. این مشکل طبیعی باعث شده تا در فرهنگ بومیان این سرزمین افسانه ای شکل بگیرد.

بر اساس این افسانه قدیمی، دخترکی موطلایی بر روی صخره ای نشسته که دائماً موی خود را شانه می‌زند و برای کشتیرانان و ماهیگیران آوازهای افسونگر می‌خواند و گاه آنها را از مسیر خود منحرف می‌سازد. این تخته سنگ و بعدها این دوشیزه، “لورلای” Loreley نام گرفته است. بد نیست بدانید که معنی “لورلای” به معنی “زمزمه ی صخره” است. نکته‌ی جالب دیگر این است که هر دو سال یک بار در این منطقه، دختر شایسته‌ای به عنوان دوشیزه “لورلای” برگزیده می شود.

مجسمه ای که از Loreley بر روی جزیره ای بر روی رود “راین” در همین منطقه ساخته شده، بسیار معروف است. این مجسمه هم مربوط به “لورلای” است اما آن مجسمه ی اصلی نیست.

می توانید یک یورو در این دستگاه بیندازید و همچنان که به منظره رود “راین” خیره شده اید، به افسانه ی “لورلای” گوش فرا دهید. “هاینریش هاینه” یک شعر بسیار معروف و زیبا برای “لورلای” سروده است که توانستم ترجمه فارسی آن را در اینترنت و در وبلاگ  http://pardeh.blogspot.de پیدا کنم:

نمی‌فهمم چرا

و از چه روی چنین اندوهناک و نگرانم

که افسانه‌ای ز دوران باستان

خاطرم را لحظه‌ای آسوده‌ نمی‌گذارد

هوا خنک است و رو به تاریکی دارد

رود «راین» ملایم و آرام جاریست

و زیر پرتو خورشید شامگاهی

می‌درخشد قله کوه

زیباترین ِ دوشیزگان

نشسته‌ است آن بالا، سحرآمیز

تلولو طلایی مرصع‌اش می‌درخشد

موهای طلایی‌اش را شانه می‌زند

موهایش را او

با شانه‌ای زرین شانه می‌زند،

و آوازی می‌خواند

به نغمه‌ای بس غریب و بس نیرومند

قایق‌بان را در قایق کوچکش

درد و المی وحشی در چنگ می‌گیرد

او به شکاف صخره‌ها نمی‌نگرد

او فقط به بالا می‌نگرد

می دانم که سرانجام

امواج به کام خویش خواهند کشید قایق و قایقبان را

و این است

نتیجه آواز«لورلای»

متاسفانه نتوانستم از مجسمه اصلی “لورلای” عکس بگیرم. اما این عکس را گرفتم تا بدانید که این دوشیزه زیبا که همیشه در حال شانه زدن موها و اغواکردن قایقرانان بوده، چگونه مجسم شده است.

در کناره ی رود “راین” و آن مسیری که ما از آن آمدیم، قلعه های زیبا و جالب توجه فراوانی دیده می شود.

بعد از گذراندن یک مسیر فوق العاده، نهایتا به “بُن” رسیدیم. در تصویر، میدان اصلی مرکز شهر را می بینید.

در این مسیر پیاده روی در شهر “بُن”، تصویر برخی از مشاهیر آلمان را می توان تماشا کرد.

این تصویر “آنه ماری شیمل”، مولوی شناس سرشناس آلمانی است. او در سال ۲۰۰۲ از دنیا رفته است.

تصویر یک کتابفروشی در شهر “بُن”

دوباره بیست و ششم شهریور:

در شهر “بُن” با یک گروه ۶۵ نفره ایرانی همراه شدیم. آنها در همان هتل ما اقامت داشتند و با همان آژانسی به این سفر آمده بودند که همسفران بنده. بنابراین با یک اتوبوس دو طبقه در یک روز از دو شهر در دو کشور هلند و بلژیک بازدید کردیم. تصویر بالا را در شهر “ماستریخت” (ماستریشت) گرفته ام.

نمایی از برج و باروی قدیمی شهر “ماستریشت”:

شاید نام “ماستریخت” با عنوان “پیمان ماستریخت” برایتان آشنا باشد. “پیمان اتحادیه اروپا” Maastricht_Treaty یا به طور غیررسمی “پیمان ماستریخت” در تاریخ ۷ فوریه ۱۹۹۲ در شهر ماستریخت کشور هلند و پس از مذاکرات صورت گرفته در تاریخ ۹ دسامبر ۱۹۹۱ بین اعضای European Community امضا و در تاریخ ۱ نوامبر ۱۹۹۳ به اجرا گذاشته شد. این پیمان منجر به ایجاد اتحادیه اروپا و خلق یورو شد.

نمایی از یکی از دروازه های ورودی شهر

دیوار قدیمی شهر

“ماستریخت” در کنار رود Maas (به لاتین Mosa) واقع شده. طول این رود ۹۵۰ کیلومتر است و از کشورهای فرانسه، بلژیک و هلند عبور می کند و به دریای شمال می ریزد.

ماستریخت

ماستریخت

میدان شهرداری “ماستریخت”

مجسمه ای در میدان شهرداری

بعد از ترک “ماستریخت” به مکانی به نام Maasmechelen Village در بلژیک رفتیم. اینجا یک outlet بود. مکانی برای خرید اجناس مارک دار و بِرَند با تخفیف های حدود ۲۰ تا ۵۰ درصد.

همان توضیح بالا

در یکی از فروشگاه ها، برای پخش موسیقی DJ داشتند.

بدون شرح

دیدگاه‌ها

  1. reza

    سلام آرش جان سفر بخیر خسته نباشید مرد سفر
    آرش جان سرعت اینترنت اونجا در چه حده؟
    آرش یه سوال تو این کشورهایی که تو این مدتها سفر کردی سرعت و امکانات wifi کدام کشور بهتره؟
    جای مارو هم خالی کن
    ایشالا بهت خوش بگذره
    خیلی عزیزی
    مواظب خودت باش
    ………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سرعت اینترنت متفاوته. حتی در یک هتل دو گونه سرعت اینترنت وجود داره.

  2. م.معظم

    اونجا هم اتوبوسهای مخصوص داره منظورم شرکتهاشونه مثل elan ترکیه مثلا !؟اگه شد اسم اونرو هم بگویید برایمان جالب است !
    عکسی نیست اینجا !
    موفق باشید
    ………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. عکس رو درست می کنم. من ترکیه نرفتم، اما اینجا شرکت هایی هست که اتوبوس های توریستی در اختیار شرکت ها و توریست ها قرار می دهند.

  3. elahe

    salam.kodoom عکس؟
    ………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. درستش می کنم.

  4. hossein_mn

    همون عکسی که آهو ناز داره آی بله* کدوم عکس همون عکسی که نشون از یار داره آی بله
    …………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. درستش می کنم.

  5. مريم

    سلام-الحمدالله خوش باشین-راستی ظاهرا مشکلی در دریافت عکس هست چون من وبقیه دوستان عکسی نمی بینیم -راستی چند واحد پاس کردین لرای معتاد کردن هم سن وسالاتون…من کارم یه طوری که اول صبح یا آخر شب یا هرلحظه که دسترسی به اینترنت دارم باید تحولات منطقه وایران رو رصد کنم…
    اما الان تمرکز م شده وب خوندن شما ودیگر لینکها…آقا نکنید اینکارو معتاد نکنید جوونهای مردمو:)
    ایام بکام قربانت مریم:)
    …………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. عکس رو درست می کنم. سپاس از توجه شما.

  6. خورشید

    مرسی از اطلاعات سفر . متاسفانه معمولا امکان سفر با اتوبوس عمومی بین شهری تو آلمان کمه و باید از قطار استفاده کرد که با اینکه سریع هستش اما امکان لذت بردن از مسیر را نمیده.
    راستی از حالا ۲۸ شهریور یا ۱۹ سپتامبر را که سالروز تولد شماست به همه دوستانتون تبریک میگم و برای شما روزی خوشتر از همیشه را آرزو میکنم.
    …………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سپاس از محبت شما.

  7. حامد رحمانی

    سلام آرش جان تولدت مبارک دوستدارت حامد
    …………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. سپاس از محبتت.

  8. الهام خادم

    آرش جان تولدت مبارک.ما بی صبرانه منتظریم تاشما برگردیدخیلی خوب بود اگر میدونستیم چه روزی تهران میرسید؟
    …………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. قربان تو. اول مهر ایران هستم.

  9. نعیمه

    سلاااام آرش جون. چند دقیقه است که وارد روز تولدت شدیم. یه عاااالمه تبریک میگم.
    کلمه ای که باید وارد کادر می کردم تا برات پیغام بذارم بود: برنا… چه نشونه ی خوبی؛ بهم ایده داد تا در سالروز تولدت و قدم گذاشتنت به این هستی برات آرزو کنم همیشه احساس “جوانی” و شادابی بکنی دوستم.
    …………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام نعمیه ی عزیز. سپاس از محبتی که همیشه داری. به امید دیدار.

  10. Reza

    سلام آرش جان سفر بخیر
    تولدت مبارک دوست عزیزیم
    ایشالا همیشه سرزنده و و در همه مراحل زندکی موفق باشی
    وهمیشه سایه ی گرمت بالاسر خانواده باشه
    واقعا ممنون از سایت جالب و کم نظیرت که مارو جذب خودش کرده و روز به روز به دانش ما اضافه میشه
    مواظب خودت باش
    دوستدار تو رضا اکبری
    خیلی عزیزی
    تولدت مبارک
    ………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام و سپاس.

  11. مریم

    سلام

    مطمئنا داستان Loreley تو رو هم مثل من به یاد siren ها و اودیسه انداخت. همین داستان مرا بر آن داشت تا به جستجوی موجودات شبیه به siren ها بپردازم. ممنون بخاطر مطلب جالبت
    ………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. موفق باشید.

  12. fariba

    آفای نور آقایی سلام ومرسی به خاطر این همه شور زندگی که حتی با خواندن مطالب شما هم از آن متاثر میشوم.تولدتون هم مبارک.مجددا خواهش میکنم مرا در جریان تور بعدی خود قرار دهید.
    ………………………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. سعی می کنم، چشم.

  13. دریا

    خیلی رشک بردم ولی به اون کتابفروشی تو بن واقعا حسودی کردم. خیلی دلم خواست.
    …………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام.

  14. Masi

    توضیحات درجه یک بودن…..عالی ، عالی.
    عکس اون کتابفروشی چقدر اغوا کننده و رویاییه !
    …………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. محبت دارید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *