وقتی “وُلفی” مُرد، آهسته آهسته قطرات اشک آسمان بر شیشه اتوبوس ما نقش بست و آفتابگردان ها زیر باران سر خم کردند. در این لحظه ما CZECH In کردیم.
“وُلفی” نام اختصاری “ولفگانگ آمادئوس موتزارت” است که همسر موتزارت در فیلم “آمادئوس” او را این چنین صدا می کند. ما وقتی از “ونیز” به “وین” می آمدیم، فیلم “آمادئوس” را در اتوبوس تماشا کردیم. اما حدود ۲۰ دقیقه از فیلم باقی مانده بود که به هتل (در وین) رسیدیم. بنابراین وقتی “وین” را ترک می کردیم، بقیه فیلم را در اتوبوس تماشا کردیم. خطوط بالا به دقایق پایانی این فیلم و همزمانی آن با خروج ما از خاک اتریش و ورود به خاک چک اشاره می کند.
حالا که می نویسم، دومین شبی است که در “پراگ” هستیم. برای من پراگ همان پراگ قبلی است. در دیدار قبلی از “پراگ”، زیر عنوان “دیدار پراگ از نان شب هم واجب تر است” در آدرس http://nooraghayee.com/?p=16480 نوشته بودم:
“به جواهر علاقه ای ندارم تا پراگ را به طلا، الماس، زمرد، یا هر چیز دیگری از این نوع نسبت دهم. در یک کلام، پراگ طعم بوسه های شیرین و پی در پی از لب معشوقِ زیبارویِ گل اندامِ خوش اخلاق را دارد.”
هنوز بر روی این حرفم هستم.
در شب اولی که به پراگ رسیدیم، همسفرانم را برای گشت شبانه دو ساعته با مترو به مرکز شهر همراهی کردم. با اینکه تنها بخش کوچکی از شهر را دیدیم، اما همگی تصدیق کردند که “پراگ” یکی از زیباترین شهرهایی است که تاکنون دیده اند. به همین دلیل وقتی پیشنهاد تور اختیاری یک روزه به “کارلُوی واری” Karlovy Vary را برای روز آزادی که داشتند، ارائه کردم، نپدیرفتند. به نظرم لذت پراگ را به لذت شهر خوش منظره ای ترجیح دادند که در سال ۲۰۱۲ جایزه “گوی بلورین” بهترین بازیگر زن از چهل و هفتمین دوره جشنواره فیلم “کارلُوی واری” را به “لیلا حاتمی” برای فیلم “پله آخر” اهدا کرده بود.
چند عکس گرفته ام که دیرتر تقدیم خواهم کرد. البته هنوز گزارش تصویری از “وین” هم باقی مانده. این ها همه به دلیل سفر بسیار سنگین و مشغله ی زیاد است.
پی نوشت ۱: Check In (چک این) اصطلاحی است که برای پذیرش در هتل استفاده می شود، اما بنده از آن برای ورود به کشور “چک” استفاده کردم.
پی نوشت ۲: وقتی آخرین جمله این بخش از سفرنامه را نوشتم، یکی از همسفرانم تماس گرفت (ساعت ۰:۴۸) و گفت که ریتم قلبش نامنظم است. کمی نگران شدم. امیدوارم مشکل خاصی نباشد اما آماده می شوم تا اگر لازم باشد به بیمارستان برویم.
دیدگاهها
چقدر لطیف و پر احساس تو صیف کردى
………………………………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. قربانت.
طبق معمول زیباترین کلمات رو برای توصیف بکار بردید .مرسی از این همه ذوق و سلیقه.
شاید مسافرتون از دیدن زیبایی های پراگ هیجانزده شدند امیدوارم مشکل بزرگی نباشه.
پاسپورتها پیدا نشد؟
………………………………………………………………………………………………………………………………………
جواب: سلام. پاسپورت ها هنوز پیدا نشده و من برای گذر از مرز بین چک و آلمان دلهره دارم. به هر حال، سپاس از لطف شما.
خدایی اگر ما خانمها این مطلب را گذاشته بودیم انقدر چپ چپ راست راست نگاه می کردند تا چشمون در آید .به هر صورت باید پراگ را ببینم ، تا ببینم خانم ها چه تعبیری می توانند داشته باشند .تا اون موقع تو سایت خودم بگذارم .
………………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. بخشی از جسارت ما، ربطی به خانم ها و آقایان ندارد. خیلی وقت ها ما خودمان، خودمان را نمی توانیم تعریف کنیم.
سفر در آن دم کاملا محقق می شود که خاطرات آن نوشته شود…والتر بنیامین
…………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. سفر ما الان از نظر شما محقق شده قربان؟
کاملا به حرف شما باور دارم . …. جسارت در درون ماست و محدویت در ذهن ما نه در بیرون از ما ….
…………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. موفق باشید.
سلام و خسته نباشید.
از یکی ۲ هلندی شنیدم چک کشور امنی برای سفر نیست. نظر شما در این باره چیست؟ مسافرات زمینی را پیشنهاد می کنیذ؟ممنون.
…………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. خوشبختانه تا به حال با مشکل خاصی در این کشور مواجه نشدم.
سلام سپاس فراوان از تعبیر زیبای شما از پراگ ،پیروز باشید
………………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. ارادتمند.
آرش عزیز
خودم به پراگ سفر نکرده ام. اما دوستانی که پراگ بوده اند بیان می کنند که شبهای مه آلودش کنار رودخانه و آن قلعه کاخ های قدیمی عاشقانه و وصف نشدنیست. همان طور که خودت نیز بیان داشتی حس بوسه های خیس کنار رودخانه زیر کور سوی نور چراغ حسی بیان نشدنیست
……………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. اوهوم.
سلام آرش
نمیدونی با خوندن کتاب “روح پراگ” ایوان کلیما چقدر دوست داشتم پراگ رو ببینم، با خوندن سفرنامه های تو هم این اشتیاق بیشتر شده
مرسی رفیق
……………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. کتاب رو خوندم و البته پراگ را باید دید.
وااااااااااااااااای آرش ریتم نامنظم قلب!!!!!!!!!!
امیدوارم که مشکلی نباشه!!!!
……………………………………………………………………………………………………………..
جواب: سلام. خدا رو شکر مشکلی پیش نیومده.
دیگه دارم نم نم با ادبیاتتون خو میگیرم اینجا
بدون اینکه پی نوشت رو بخونم، فقط با خوندن عنوان این نوشته تونستم بفهمم منظورتون چی بوده 🙂
دیگه باید جشن بگیرم این پیروزی رو:))
…………………………………………………………………………………………………………….
جواب: سلام. محبت دارید.