گم آباد گردی: روز دوم

صبح روز دوم سفر که از خواب بیدار شدیم، صبحانه خوردیم و در هوای پاک گنبد به دیدار میل ۱۰۰۰ ساله رفتیم و بعد هم …

بقیه ی داستان را به همراه تصاویر دنبال کنید:

“کیوان” تصمیم گرفت چند ساعتی را با ما بگذراند و مکان هایی را نشانمان دهد. جلوی خانه اشان از مادر و خواهرش خداحافظی کردیم و به راهمان ادامه دادیم.

این برج مدور ۱۰۰۰ سال است که بی وقفه اینجا ایستاده و مرکزیت وجودش را مقتدرانه به رخ می کشد.

هم زیستی زیبایی و صلابت

هم زیستی انعطاف و استقامت

هم زیستی اوج یک لحظه ای و اوج همیشگی

حاجی فیروز ما کلاه سبز بر سر گذاشته در بهار گلستان

“کیوان” ما را به سمت “گالی کش” و مسیر روستای “فارسیان” هدایت کرد. لحظاتی بعد در یک حجم سبز گم شدیم.

“کیوان” برایمان گفت که در نزدیکی “فارسیان” یک غار با عنوان “پیر غار” هست. یادم آمد که در فارسان (چهار محال و بختیاری) هم یک غار هست با عنوان “پیر غار”.

“کیوان” برایمان گفت که در نزدیکی “فارسیان” یک چشمه هست با نام “دیو چشمه”. گاهی از آن آب می آید و گاهی نمی آید و مردم معتقدند که این چشمه جن دارد.

از این دست مناظر بسیار دیده ام و دیده ایم، اما از دیدارشان نه من و نه شما، خسته نمی شویم.

در این سفر حسین صداها را ضبط می کرد؛ از صدای شب گرفته تا صدای سکوت کویر و حتی صدای پارس سگ و بع بع گوسفند.

گوسفند بازی را که به پابان بردیم به دانشگاه پیام نور “گالی کش” رفتیم و یک لیوان چای مهمان “کیوان” و یکی از دوستانش شدیم. بعد خداحافظی کردیم و به راهمان ادامه دادیم.

قرار بود برای شب به “سبزوار” برسیم و مهمان چند تن از دوستانمان باشیم. این دوستان، همسفران سفر ۱۹ روزه اروپایی تابستان سال قبل بودند که بنده به عنوان راهنما در خدمتشان بودم. برای همین مسیر “بجنورد” را پیش گرفتیم، اما در میانه ی راه و بعد از دیدار از روستا و معبد “اسپاخو”، قبل از رسیدن به “بجنورد” تغییر مسیر دادیم و به سمت “گرمه” و “جاجرم” راندیم. آنچه در تصویر می بینید حصار یک باغ است که به طرز جالبی با نی بافته شده است.

مسیرمان از دل جنگل گلستان می گذشت.

اتومبیل را نگه داشتیم، پیاده شدیم و به داخل جنگل رفتیم. احتمالا شما هم می توانید صدای پرندگان این جنگل را از همین جا و از طریق همین تصویر بشنوید. حسین صدای جنگل را ضبط کرد.

مناظر در کنار ما می دویدند.

۶۰ کیلومتر مانده به “آشخانه” (در مسیر بحنورد) تابلوی یک روستا دیده می شود به نام “اسپاخو”. قبلا هم از این روستا و معبد آن دیدار کرده بودم، با این حال از مسیر اصلی منحرف شدیم و رفتیم ببینیم حال روستا خوب است یا نه.

بنای ساسانی “اسپاخو” همان است که در تصویر دیده می شود. معبد اسپاخو بر روی یک تپه و از سنگ و ساروج و چوب ساخته شده. اولین چیزی است که وقتی به سمت روستا می روید دیده می شود.

این هم از نمای نزدیکتر

از طرف سازمان میراث فرهنگی، صنایع دست و گردشگری، داشتند این بنا را مرمت می کردند. این ساپورت های پهن موربی که در تصویر می بینید، جزو بنای اصلی نیستند، نمی دانم چرا طوری ساخته شده اند که اگر کسی نداند، این ها را هم جزو بنای اصلی حساب می کند. احساسم این است که این مرمت اصولی نیست. نمی دانم.

در این سفر ۶ روزه ما بیشتر از جاده هایی حرکت کردیم که کم تردد بود و به قول خودمان، جاده مال ما بود. در تصویر مسیری را می بینید که ما را می رساند به “گرمه” و “جاجرم”.

“گرمه” و “جاجرم” فقط ۵ کیلومتر با هم فاصله دارند. این “گرمه”، آن روستای “گرمه” نیست که جزو استان اصفهان است و به خاطر فعالیت های “مازیار آل داوود” از لحاظ گردشگری خیلی معروف شده. متاسفانه خیلی هایمان نام این “گرمه” را تا حالا نشنیده ایم. بر بالای تپه قلعه “جلال الدین” را می بینید. این تپه در حد فاصل “گرمه” و “جاجرم” قرار گرفته.

این قلعه به خاطر شکل دایره وارش، مرا به یاد کاروانسرای “زین الدین” (در مسیر یزد-کرمان) می اندازد.

تصویری که مشاهده می کنید مربوط است به بنایی با عنوان “نظرگاه گرمه” که به نظر می رسد از بناهای دوران افشاریه است. به دلیل بسته بودن در، ما نتوانستیم از درون این بنا بازدید کنیم.

بخشی از محله ها و فضاهای قدیمی “گرمه” هنوز باقی است. این نماد را سردر یکی از خانه ها یافتم.

نام این بنا، “آرامگاه باغ مزار گرمه” و یکی از یادبودهای باقیمانده از قرن ۵ هجری است که کاربرد آرامگاهی – تدفینی داشته.

کمی در “گرمه” قدم زدیم و عکاسی کردیم و بعد به سمت “جاجرم” راندیم.

متاسفانه برای ورود به داخل بنای قدیمی حمام “جاجرم” هم شانس با ما یار نبود. اینجا هم بسته بود.

مسجد جامعه جاجرم مربوط به قرن ۶ هجری است.

از “جاجرم” به سمت “نقاب” که برانید، راه آهن در کنارتان خواهد بود.

و زمین های شوره زار در دو طرف جاده تا مدت ها شما را همراهی خواهد کرد.

بنده در حال گرفتن عکس بالا

در آمسیر رسیدن به “نَقاب”، رنگین کمان به پیشوازمان آمد.

در جاده که می راندیم، متوجه شدیم یکی از روستاهای اطراف بافت قدیمی جالبی دارد. بنابراین از راهمان منحرف شدیم و به سمت راست پیچیدیم و داخل روستای “شفیع آباد” رفتیم.

متاسفانه در همان نگاه های اول حضور ناخوانده ی مدرنیسم را در این روستای خشتی درک کردیم و شاهد آوار شدن احساسمان شدیم.

چرا ما همیشه در زمانی که قرار است لذتی را در این کشور تجربه کنیم، فرو شدن نیشتری را در جانمان احساس می کنیم؟

گفتم: چرا خرابش می کنی؟ گفت: صاحبش می خواهد نو بسازد.

آرامگاه “سید حسن غزنوی” مربوط به سده هشتم هجری قمری است. گویا این مکان جزو محدوده “جوین” و “جغتای” است. اطلاعات زیر را در رابطه با “سید حسن غزنوی” از اینترنت به دست آوردم:

سید حسن ملقب به اشرف الدین مکنی به ابو محمد، مشهور به اشرف، فرزند محمد حسینی غزنوی یکی از نامبردارترین سخنسرایان گرانمایه و دانشمند سده ششم هجریست که در شعر گاهی حسن و گاهی سید تخلص کرده است. وی نزد همه پادشاهان غزنوی و سلجوقی به ویژه یمین الدوله بهرام شاه عزت و احترامی تمام داشته و در تمام سفر و حضر از نزدیکان وی شمرده می شد و در مدح آن شهریار اشعار زیادی سروده است. سید حسن در سرودن انواع شعر استاد بود و بسیاری از گویندگان نامی چون فلکی شروانی و مجیر الدین بیلقانی و جمال الدین عبد الرزاق و کمال الدین اسماعیل و دیگران از سبک و شیوه او که به خراسانی نزدیک است پیروی کرده اند. دیوان اشعار سید حسن غزنوی مشتمل بر قصاید، ترجیعات، رباعیات و غزل میباشد که مشتمل بر پنج هزار بیت است. سید حسن در سال ۵۴۰ – ۵۵۶ هجری – در قصیه آزادوار جوین درگذشت و آرامگاهش در آنجا باقیست.

بر روی تابلویی که در نزدیکی این بنا قرار دارد نوشته شده که اینجا محل دفن “سید سلطان ابن موسی ابن جعفر” است. علاوه بر اینکه عنوان اثر، آرامگاه “سید حسن غزنوی” است!

این بنا هم مثل بسیاری از میراث فرهنگی کشورمان مورد بی توجهی و سهل انگاری همه ی ما (نه فقط سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری) قرار گرفته است.

در ادامه ی مسیر…

زیارتگاهی در یک قبرستان…

قابی برای طبیعت زنده…

مقبره ی منتسب به “خدا شاه علوی” (ندانستم چه کسی است) مربوط به قرن ۷ هجری که در مسیرمان قرار داشت و از آن بازدید کردیم.

مسیر دسترسی به گنبد آرامگاه “خدا شاه علوی”

“مسجد “آق قلعه” در شهر “نَقاب” واقع شده. بنایی است متعلق به قرن هشتم هجری و به سبک ایلخانی.

این دیگر ربطی به مردم ندارد و بی سلیقگی و بی توجهی سازمان “میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری” کاملا مشهود است.

ظاهرا مسوولین سازمان مربوطه این مسجد قدیمی را انبار خود فرض کرده هرچه را که لازم نداشته اند در این محل به دست فراموشی سپرده اند.

بالاخره در انتهای روز دوم به سبزوار رسیدیم. با دوستانم (آقایان: کارگری، روحانی و عسگری) و خانواده اشان دیدار کردیم و برای شام به یک رستوران سنتی رفتیم. در ضمن دوستانمان مرحمت کردند و برایمان یک اتاق در هتل گرفتند و جای تشکر و سپاسگزاری را برای بنده و حسین باقی گذاشتند.

کسانی که سفرنامه هایم را دنبال می کنند، احتمالا این آقا را می شناسند. آقا “هادی” که مرد بسیار دوست داشتنی ای است در سفری که به اروپا داشتیم در سایت دلفی و سر مقبره ی صادق هدایت کلی هنرمندی کرد.

و این هم میزبانان سبزواری ما

دیدگاه‌ها

  1. حسين

    زیبایى صداها دیوانه کنند ه است. صداى سکوت هاى مختلف.
    وقتى که صداهارو گوش میکردم دیدم که سکوت کویر رو شبها دوست دارم بشنوم و سکوت جنگل رو صبح ها آرش.
    ………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. خیلی خوبه.

  2. حسن كارگري

    سلام آقا آرش خوبی عکس های بسیار زیبایی گرفته ای ما از داشتن دوستی همچون شما به خودمان میبالیم اگه میزبانانان خوبی نبودیم مارا ببخشید امیدواریم سفری دیگر به شهرمان داشته باشی . خیلی ارادتمنیم
    ……………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. قربان باعث افتخار ما بود که خدمت شما باشیم. خیلی خوش گذشت و لذت بردیم.

  3. رامشینی

    جناب نورآقایی
    سلام و خدا قوت

    عکسهای شما را دیدم خیلی هیجان زده شدم، آیا امکان دارد که فایل بزرگ عکسهای مربوط به جوین و نقاب را برایم ارسال فرمائید.
    قصد دارم آنها را در گالری جوین (http://gallery.joveyn.ir) قرار دهم با ذکر نام شما.

    سپاسگزارم – رامشینی
    ………………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. بله، امکان دارد. اما باید عکس ها را پیدا کنم (این کمی طول می کشد) و بعد برایتان ایمیل کنم. لطفا یک ایمیل برای بنده به آدرس nooraghayee@gmail.com بفرستید و یارآوری کنید.

  4. مجتبی کاویان

    سلام جناب آقای نور آقایی.
    بسیار عکس های عالی و زیبایی گرفته بودید. از تماشای آنها لذت بردم.
    موفق باشید.
    ……………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. قابلی نداره.

  5. عباس ابادعربي

    سلام مطالب را خواندم بااجازتون چندتا ازعکساتونو کپی کردم امیدوارم راضی باشید.بازهم بیاین جوین خوشحال میشیم.
    …………………………………………………………………………………………………………………..
    جواب: سلام. من راضی ام. موفق باشید.

  6. امید شفیع ابادی

    سلام آرش
    ممنون از اینکه ازروستای شفیع آباد بازدید کردید.دوباره بیا شفیع آباد تا جاهای قدیمی بهتری نشونت بدم
    ………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. به روی چشم.

  7. جوینی

    این روستا از جاهای تاریخی و دیدنی برخوردار است من مال روستای قلعه نو که هم جوار روستای شفیع اباد است هستم ونیمی از خانواده ی من در شفیع اباد هستند معمولا اطلاعات این روستا هارا باهم می گویند و خو د ما هم انرا به نام قلعه نو شفیع اباد میشناسیم و انهارا جدا به کار نمیبریم باز هم سر بزنید در خدمتیم.
    ………………………………………………………………………………………………………………………………………
    جواب: سلام. ارادتمندم. حتما.

  8. Masi

    پا نوشت های هم زیستی “برج مدور” عالی و بجا و دلفریب بودن استاد، خیلی دلچسب.

    یک عکس از گرمه که “نمادی از سردر یکی از خانه ها ” ست ، من رو یاد یک عکسی که در کاشان گرفتین و نوشته بودین “طرح جهان در ذهن من” انداخت.

    اونقدر عکس ها خودمانی و دلچسب بودن که تونستم تمام صداها رو در ذهنم بشنوم.
    مرسی برای این همه زیبایی و ظرافت که در این سایت یکجا جمع کردین.
    ………………………………………………………………………………………………….
    جواب: سلام. سپاس که با دل و جان همراه هستید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *